رجوی ملعون به شدت از خروج افراد واهمه دارد، زیرا رهایی افراد در دنیای آزاد منجر به افشای ماهیت تروریستی و عقاید فرقهگرایانه سازمانش میشود و از آنجایی که در دنیای امروزی این عقاید و اقدامات مورد پسند نیست و محکوم جوامع بینالمللی است، هرگز تن به رهایی افراد نمیدهد.
به گزارش فراق، ناصر رضایی در یادداشتی که توسط انجمن نجات منتشر شده، نوشته است: ورودی و خروجی فرقه تروریستی مجاهدین خلق به قیفی میماند که دهانه گشاد آن ورودی و دهانه باریک آن خروجی است. البته مسعود رجوی برعکس این تعبیر را به کار میبرد و ادعا میکرد که ورود به سازمانش دشوار و خروج از آن آسان است. اما همه ما به وضوح دیدیم و تجربه کردیم که خروج از آن امری به شدت دشوار، چالشبرانگیز و مخاطرهآمیز است.
هر شخصی که پا به تشکیلات عنکبوتی فرقۀ رجوی میگذارد، دیگر راهی برای بازگشت ندارد. یا باید بمیرد و به آمار بانک خون رجوی اضافه کند، یا تا آخر عمر در آن تشکیلات پوسیده بماند و بپوسد و در نهایت بمیرد و باز هم به آمار رجوی اضافه کند.
کسی که راه سوم، یعنی خروج و یا بهتر بگویم فرار از مناسبات را انتخاب میکند، باید بداند که قدم در راهی دشوار گذاشته است که البته ارزشش را دارد. لمس آزادی خارج از تشکیلات بسته رجوی، ارزش تحمل هر نوع سختی را دارد. چرا که بعد از تحمل این سختی، به آسایشی میرسی که لذتبخش است، اما سختیهایی که در درون مناسبات تشکیلات رجوی به افراد تحمیل میشود، هیچگاه پایان نمیپذیرد تا لحظه مرگ. بله، در تاریکخانه رجوی اینطور نبود که افراد بتوانند آزادانه خروج را انتخاب کنند.
داستان این فرقه فقط بله قربان گفتن و عمری سوختن و ساختن با شرایط حاکم بود. رجوی با اخذ امضا خون و نفس و دیگر تعهدهای اجباری از اعضا، آنان را همچون بردگانی در خدمت خود گرفته بود و این اقدام جبری را با بحث فریبکارانهای توجیه میکرد که افراد با خروج خود، امنیت دیگران را به خطر میاندازند. رجوی بارها خروج و جدایی افراد از تشکیلاتش را به سوراخ کردن کشتی بر روی آب توسط شخصی که قصد جدایی دارد، تشبیه میکرد.
در تمام گروهها و حزبهای مختلف، اعضا حق دارند تصمیم به ماندن یا جدایی بگیرند. اما در فرقۀ رجوی، بر خلاف تمام سازمانها و گروهها، با شعار دروغین دموکراسی و آزادی، فضای مناسبات کاملاً دیکتاتورمآبانه است و هیچکس حق اعتراض ندارد. حق انتخاب فقط یک بار انجام میگیرد که همان انتخاب ورود است و با ورود شخص، دیگر تمامی درها و انتخابها بسته میشود.
میتوان این فرقه را به خاطر عقاید افراطی و دگماتیک، از نادرترین فرقههایی به شمار آورد که جهان به خود دیده است. فرقهای که با فرامین و قوانین خاصی افراد زیادی را در خود محبوس کرده است. فرقه رجوی عواقب خوفناکی را برای خروج افراد ترسیم کرده است. در گام اول، تهدید و اگر تهدید کارساز نباشد، تشکیل و برگزاری جلسات عمومی و سوژه قرار دادن فرد همراه با توهینهای جمعی و استفاده از اعمال فشار جمعی بر سوژه است. در زمان استقرارشان در عراق، در نهایت اگر تهدید و شکنجههای جسمی و روانی که همان فشارهای جمعی است، جواب ندهد، علاج کار را در انتقال سوژه به زندانهای انفرادی تشکیلات و سپس زندانهای بعث عراق میدیدند.
رجوی ملعون به شدت از خروج افراد واهمه دارد، زیرا رهایی افراد در دنیای آزاد منجر به افشای ماهیت تروریستی و عقاید فرقهگرایانه سازمانش میشود و از آنجایی که در دنیای امروزی این عقاید و اقدامات مورد پسند نیست و محکوم جوامع بینالمللی است، هرگز تن به رهایی افراد نمیدهد. از این رو، هر فردی که وارد تشکیلات رجوی میشود، تمام مدارک هویتیاش با زور اخذ میگردد. رجوی در این مورد میگفت: «تمام نیروها باید هویت خود را از من بگیرند، چون من هستم که باید پاسخگوی شما باشم و هر کس را با رهبرش مورد مواخذه قرار میدهند.» اینها گوشهای از توهمات رجوی برای رسیدن به امیال و اهداف پلیدش است.
انتهای پیام