مصاحبه با خانم ماه منیر ایران پور
، ساکن شیراز، دبیر آموزش و پرورش و دانشجوی دوره دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تهران
خواهر محمد رضا و احمد رضا تحت اسارت فرقه رجوی در لیبرتی، عراق
قسمت دوم
آرش رضایی :
دوست دارم فلاش بک بزنم به ابتدای گفتگو و توضیحاتی که در باره نقش عوامل اجتماعی و آموزشی و از جمله شکاف طبقاتی و مشاهده بیعدالتی ها در جامعه و وجود فقر و غیرو در سوق دادن برادرانتان به گروههای ستیزه جویی همچون دارودسته ی رجوی که فریبکارانه شعار عدالت اجتماعی و آزادی می دهند ، دادید. به نظرم نقش خانواده و الگوهای خانوادگی نیز در این میان خیلی موثر است ژان پیاژه روانشناس نامی سوئیسی در باره شکل گیری و تکوین شخصیت آدمی معتقد است که روند پی ریزی و ساخت شخصیت تا ۱۲ سالگی کامل می شود و در این میان نقش الگوی خانواده بسیار تاثیر گذار است. خانم ایران پور در واقع به این نکته خیلی مهم باید اشاره کنم که تحلیل علل و چرایی انحرافات فردی و گروهی و یا اجتماعی بخصوص در زمینه پیوستن افراد به گروههای تبهکار و تروریستی چون مجاهدین و یا داعش ریشه در موقعیت های زیستی ، پرورشی ، تربیتی و نیز نوع تعامل نهاد های اجتماعی با همدیگر دارد. موضوعی که خیلی ها در تحلیل علمی و منطقی جذب افراد به فرقه های تروریستی و افراطی چون مجاهدین خلق و داعش در ایران و یا اروپا و کشورهای غربی خیلی بدان توجهی ندارند و سعی می کنند به جای نگرش چند وجهی در جستجوی یک عامل باشند و همه ی تقصیرها را به گردن یک عامل و فاکتور بندازند آن عامل هم معمولا فرد جذب شده به فرقه تروریستی است. به نظرم باید زمینه های عینی و ذهنی جذب ، گرایش و تمایلات افراد به گروههای و فرقه های تروریستی را بایستی خشکاند. بایستی همه از خانواده تا نهادهای اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، آموزشی و تربیتی در این رابطه احساس مسئولیت کنند. دوست دارم نظر شما را بدانم.
خانم ماه منیر ایران پور :
بله کاملا با شما موافقم. ما نمیتوانیم وقایع را بطور سطحی نگریسته و علت پیدایی آن ها را منحصر به یک یا دو علت کنیم. بدون تردید هم بستر خانوادگی و هم نهادهای اجتماعی و نیز هم ویژگی های شخصیتی افراد می تواند موثر باشد. اما نکته ای که بدان مایلم اشاره کنم و انتظار دارم شما هم بدان توجه کنید این است که افرادی مثل برادران من هیچگونه شناخت و یا سابقه ذهنی نسبت به این فرقه ی اهریمنی نداشتند و چه بسا زمانی هم که در ترکیه بدام صیادان این فرقه افتادند هیچ تصوری نسبت به جایی که برده خواهند شد و یا سرنوشتی که پیدا خواهند کرد نداشتند. در واقع می خواهم بگویم که آنها واقعا ندانسته بدین راه کشیده شدند. کما اینکه بسیاری از جداشدگان، گریختگان و رهاشدگان فرقه نیز بر این مسئله اذعان داشته اند. حتی بطور خاص بنده با بسیاری از جداشدگان که در مورد برادران خودم صحبت می کردم این حقیقت برایم آشکار شد که بواقع فریب خورده و بدان جا برده شده اند. اگر من به زمینه های اجتماعی اشاره کردم بدان خاطر است که معتقدم این علل و از جمله سیستم ت.ت (تعلیم و تربیت) بویژه ت.ت رسمی مسئول آموزش مهارت های زندگی در فرزندان ماست که متاسفانه ازین حیث ما واقعا در مدارس مان بطور جدی مشکل داریم.
البته این فرقه که بنظر من بسیار در کاربرد تکنیک های مغزشویی مهارت دارد نیز واقف به این خلاء هست و درست از همین مجرا وارد می شود. شما با بسیاری از افراد جداشده که از کشورهای همجوار یا حتی از داخل بعنوان کاریابی فریفته و ربوده شده و به عراق برده شدند مصاحبه بکنید این مسئله ای که اشاره کردم کاملا برایتان آشکارخواهد شد.
البته یک نکته که باید در پاسخ به این نظر شما عرض کنم این است که رسانه های ما هم غفلت کرده اند از معرفی این فرقه و نیز شیوه های آدم ربایی فرقه. من و خانواده ام تا زمانی که گرفتار این مشکل نشده بودیم واقعا تصور میکردیم گروهک منافقین نابود شده است.
آرش رضایی :
متوجه هستم.
تحلیل علمی و منطقی موضوعات ، مسائل و چالش هایی که در جامعه پدید میاد بخصوص در زمینه ی جلوگیری از گسترش تمایلات خشونت طلبانه و پیدایی گروههای سازمان یافته ی مسلحانه به نظرم یکی از مهمترین و موثری ترین راهکارهای مقابله با چنین گروهها و تشکیلات تروریستی همچون مجاهدین و داعش است. اما سوال بعدی ،
شما در بخشی از توضیحتان فرمودید سران فرقه رجوی از تکنیک های مغزشوئی و کنترل ذهن استفاده می کنند. به دفعات در مقالات جداشدگان و یا مصاحبه های آنان به این موضوع اشاره شده است. تحلیل و برداشت شما از تکنیک های مغزشوئی و کنترل ذهن که سران مجاهدین در رابطه با افراد و کادرهای تشکیلاتی از جمله دو برادر شما بکار می برند چیست؟ احتمالا شما در این مدت ۱۳ سالی که برادرانتان جذب فرقه رجوی شدند مطالعاتی با توجه به زمینه های تحصیلات تکمیلی تان در مقطع ارشد و دکترا که در حوزه ی تعلیم و تربیت است ، در باره مناسبات درونی مجاهدین و چگونگی و مکانیزم تاثیرگذاری بر ذهن و روان افراد تشکیلاتی داشته اید؟
خانم ماه منیر ایران پور :
بله بنده بخاطر شرایط بسیار مبهمی که خانواده ام بدان دچار شده بود مطالعاتی در باره ی این فرقه (مجاهدین) و نیز بطور غیر رسمی مصاحبه های متعددی با جداشدگان داشته ام اما اینکه یک پژوهش جدی علمی انجام داده باشم خیر. اما در باره ی شیوه های بکار گرفته شده در فرقه همانطور که اشاره کردید در کتب و مقالات جداشدگان به کرات بیان شده است اما آنچه که من میتوانم بشما بگویم این است که این فرقه در ابتدا تلاش میکند ارتباط افراد را با عالم واقع قطع کند یعنی دسترسی افراد به اخبار و اطلاعات را کانالیزه و یک طرفه میکند. فرد را از خانواده و دوستان و علاقه مندی های عاطفی اش جدا می کند. حتی افرادی مثل برادران من که نسبت خونی و فامیلی در فرقه داشته اند به شهادت جداشدگان در درون فرقه اینها را از هم به مرور جدا می کنند. بنظرم برای بتصویر کشیده شدن روابط درون این فرقه و نیز مناسباتشان هم با یکدیگر و هم با جهان واقعی و بیرونی میتوانم کتاب ۱۹۸۴ جرج اورول را مثال بزنم.
در واقع آنجا با جلسات روزانه شبانه و هفتگی که برگزار می کنند افراد را وادار میکنند تا مکنونات قلبی و درونی خود را بیرون بریزند بعد بخاطر افکار و اندیشه هایشان در جمع مورد هتاکی و توهین قرار میدهند بدین ترتیب هیچ جا و فضای خصوصی برای فرد حتی در درون خودش باقی نمیگذارند و بتدریج او را به اسارت ذهنی خود در می آورند.
آرش رضایی :
منظورتان رمان قلعه حیوانات؟
خانم ماه منیر ایران پور :
خیر منظورم کتابی است با عنوان ۱۹۸۴
اگر نخوانده اید حتما بخوانید
آرش رضایی :
حتما ممنون
احتمالا اقتباس سینمایی ش را دیدم.
خانم ماه منیر ایران پور :
در ادامه ی پاسخم به سوال شما باید نتیجه گیری کنم در درون فرقه هیچ جای امنی وجود ندارد هرکس جاسوس دیگری است و سخت می شود به دیگران اعتماد کرد. نمیدانم تا چه حد توانستم پاسخ شما را بدهم؟!
آرش رضایی :
بله ، توضیحات نسبتا جامع و مفیدی دادید.
ادامه دارد …
منبع: سایت نیم نگاه