«یحیی سنوار» چریکی بود که توانست به رهبری حماس برسد، اما در لحظهای که با مرگ مواجه شد، مطابق با تمام مسیر زندگیاش شجاعانه به استقبال آن رفت و با آن هماوردی کرد.
به گزارش فراق، صحنههای سینمایی به شهادت رساندن یحیی سنوار به طرز عجیبی انسان را مبهوت میکند و فطرت آرمانخواه و کمالجوی آدمی را متأثر میسازد. او چریکی بود که توانست زیر نظر صدها ماهواره و پهپاد، یک سال دوام بیاورد و حتی به رهبری حماس برسد، اما در لحظهای که با مرگ مواجه شد، مطابق با تمام مسیر زندگیاش شجاعانه به استقبال آن رفت و با آن هماوردی کرد.
منظرهای که سنوار در دم آخر خلق کرد، تجسم واقعی تمام جملاتی است که در کلام گفته میشود یا در مورد بزرگان تاریخ از گذشتههای دور شنیدهایم: ماجرای کربلا، جمله «ما رأیت الا جمیلا»، ابیات حماسی و شورانگیز در ادبیات جهان و…
انتشار این تصاویر توسط اسرائیل، اما بخش جالبتری از ماجراست. ذهن انسان غربی هرگز نمیتواند بفهمد که معنای این صحنهها چیست؛ بدون اینکه بخواهم جانبدارانه سخن بگویم، باید تأکید کنم که این انسان، فرق «مرگ» و «شهادت» را نمیفهمد و به همین خاطر هرگز توان نابودی و حذف خصم خویش را ندارد، زیرا آن حریف نرمافزاری دارد که با سیستم عامل او سازگار نیست و نمیتواند باشد.
نحوه شهادت سنوار و سپس انتشار آن توسط خود قاتلین، بیانگر شعاری نبودن این مفهوم است.
شهادت سنوار غیرمنتظره نبود و او تا کنون هم «قاچاقی زنده بود»! او معمار عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر بود. در مورد صحیح یا غلط بودن انجام این عملیات نظرات مختلفی وجود دارد و خواهد داشت؛ به ویژه اینکه انجام این عملیات به بهای کشته شدن دهها هزار فلسطینی، آواره شدن ساکنین غزه و پرداخت هزینههای سنگین توسط ایران، حزبالله لبنان و… تمام شد، اما دو واقعیت قطعی و عینی است: ۱- نشان داد «توسعه»، «رونق اقتصادی» و «عادیسازی روابط اعراب-اسرائیل» بدون در نظر گرفتن فلسطینیان ناممکن است. یا فلسطینیان در این قاب باید باشند یا دیگران هم روی خوش نخواهند دید. ۲- رویای وجود «آینده» برای سرزمینی اشغالشده به نام اسرائیل و احساس دوام و امنیت را برای ساکنین اشغالگر آن سلب کرد.
به هر حال، نام سنوار به واسطه اتصال با نام اسطورهای «یحیی» و ماجراهای آن؛ و نیز پرده آخر عمرش، به واقع رمز خواهد شد…
گویی این شعر محمود درویش را زیست که:
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن، راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم، مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزاد آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن، راه گریزی نیست
هر پارۀ ما نام ما را بر خود دارد
صهیونیستها و عملههای آنها در آلبانی نیز بدانند که هزاران «یحیی» از دل چادرهای آوارگان فلسطین و لبنان به پا خواهند خاست و به زودی شما را در دریای خونی که راه انداختید غرق خواهند کرد.
انتهای پیام