• امروز : جمعه - ۲ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024

افشاگری عضو جداشده از فرقه رجوی که با عطوفت رهبر ایران در دادگستری فعالیت می‌کند / حل مشکل پناهندگی افراد در آمریکا، انگلیس و آلمان با یک نامه فرقه / افراد بسیاری را در «اشرف» شکنجه کرده و کشتند

  • کد خبر : 48457
  • 28 سپتامبر 2024 - 11:43

عضو جداشده از فرقه رجوی گفت: همکاری کامل فرقه رجوی با کشور‌های غربی و استعماری مانند آمریکا و انگلیس یا آلمان به این دلیل بود که کسانی که برای دریافت پناهندگی اقدام می‌کردند، اگر نامه‌ای از طرف فرقه به این کشور‌ها می‌دادند و مورد تایید قرار می‎گرفت، به شخص پاسپورت داده می‌شد.

به گزارش فراق، جمال امیری، در نوزدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان این فرقه، در جایگاه قرار گرفت و ضمن درود و سلام به روح پرفتوح شهدای ۸ سال دفاع مقدس اظهار داشت: اگر ما هستیم به خاطر رشادت و شجاعت‌های بی‎بدیل آنهاست؛ همچنین سلام و درود به رهبر عظیم‎الشان انقلاب اسلامی که مصداق و مظهر عطوفت و رحمت اسلامی در جمهوری اسلامی است و بنده هم مورد عفو ایشان قرار گرفتم.

وی در ادامه ضمن معرفی خود به محضر دادگاه، اظهار کرد: من در سال ۱۳۶۷ در کشور آلمان غربی بر اثر یک اتفاق با این سازمان آشنا شدم؛ من به این دلیل که اعلام پناهندگی کرده بودیم، انتخاب کردم که کیس همین سازمان باشم و آشنایی چندان هم با این سازمان نداشتم.

عضو جداشده فرقه رجوی، اضافه کرد: من از زمانی که ۱۷ ساله بودم در دفاع مقدس حضور داشتم، در جبهه بودم و مجروح شدم، زیاد با مسائل سیاسی آشنا نبودم؛ در دوره دبیرستان هم که سنم پایین بود ولی به هرحال الان که به گذشته برمی‎گردم، چیزی به‎جز فریب نبوده است، چون یک سری عکس‌های غیرواقعی به ما نشان دادند.

امیری با اشاره به اینکه کارشناسی حقوق دارد و در دادگستری فعالیت دارد، عنوان کرد: آن هم به خاطر عطوفت رهبری بوده است؛ ایشان اجازه دادند که ما جزئی از این ملت باشیم؛ قبلا مهندسی کامپیوتر هم خوانده‎ام، اما به اتمام نرساندم. با توجه به همه مطالعاتی که داشتم این را به صراحت و با سوگندی که اکنون خوردم خدمت شما و حضار عرض می‌کنم، اگر ما به سابقه تاریخی بشریت بازگردیم از زمانی که این سازمان‌ها و تشکلات تشکیل شده‎اند، من می‌توانم بگویم در جنایت، خیانت، شقاوت و هر چیزی که ضد بشری باشد این سازمان یک سازمان بی‎بدیل بود؛ یعنی سازمان نمی‌شود اسم آن را گذاشت و حالا ما در اینجا از آن به عنوان سازمان یاد می‌کنیم.

عضو جداشده، توضیح داد: واقعا این‌ها در همه ابعاد چیزی کم نگذاشتند، مثلا یکی از جرم‌های حقوقی این‌ها که خیانت به اعتماد مردم هم به شمار می‌رود این است؛ ما در آلمان از شهرداری قلک‌های پلمب شده‌ای تحویل می‌گرفتیم و این‌ها را به عنوان اینکه برای یتیمان در ایران از مردم در خیابان پول جمع کنیم، تحویل می‌گرفتیم، سپس این پول‌ها را جمع می‌کردیم و شب‌ها به شگرد‌هایی که پلمب این‌ها پاره نشود، باز می‌کردیم و پول‌ها را تحویل می‌دادیم اما آن‌ها این قلک‎ها را مستقیم به عراق می‌فرستادند.

وی می‎گوید: به‎صورت غیرقانونی مشاهده می‌کنیم که یک سازمان در ابتدا خط مشی تروریستی را پیش گرفت که همان ترور مردم عادی در شهر‌ها و بمب‎گذاری در نشست‌های مختلف بود که مسعود رجوی به آن‌ها اعتراف کرد. در خارج از کشور مشاهده می‌کنیم که بسیاری از این‌ها پول‎شویی داشتند و به عنوان خیریه در جا‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کردند، اما متاسفانه تمام این پول‌ها با خیانت به اعتماد کسانی که به آن‌ها کار می‌کردند، به عراق فرستاده می‌شد؛ قسمت اعظم تامین مالی نیز با خیانت به ملت ایران بود.

امیری، ادامه داد: من خودم تا مقطعی که اعلام آتش‎بس شد، نمی‌دانستم که چه اتفاقی افتاده، فقط گفتند ما دیگر نمی‌خواهیم در عراق بمانیم؛ می‌خواهیم به داخل ایران برویم؛ من نیز یک هفته قبل از عملیات مرصاد به عراق اعزام شدم و در همان‎جا از پناهندگی در آلمان غربی انصراف دادم.

عضو جداشده از فرقه رجوی با اشاره به اینکه همکاری کامل این گروهک با کشور‌های غربی و استعماری مانند آمریکا و انگلیس یا آلمان به این دلیل بود که کسانی که برای دریافت پناهندگی اقدام می‌کردند، اگر نامه‌ای به این کشور‌ها می‌دادند و مورد تایید قرار می‎گرفت، به شخص پاسپورت داده می‌شد، افزود: اگر در نامه کدی برای رد کردن می‌دادند، کشور پناهنده، فرد را رد می‌کرد و این گروهک به شخص می‌گفت به منطقه برود و مدتی در آنجا مستقر شود و برگردد تا پاسپورتش را دریافت کنیم؛ شاهد این بودم که با دولت آلمان به این صورت افراد را طعمه خود قرار می‌دادند.

وی ادامه داد: زمانی که اعزام شدیم یک هفته قبل نشستی در اشرف برگزار شد و رجوی گفت که آتش‎بس داده است و وجود ما در عراق دیگر ضرورتی ندارد و ما می‌رویم که ایران را فتح کنیم؛ افراد ساده‎لوح بودند باور کردند که چنین چیزی وجود دارد و در ایران مردم منتظر ما هستند؛ بسیاری از افرادی که در این نشست بودند اصلا نمی‌دانستند اسلحه و فنون نظامی چیست اما اصلا برای رجوی مهم نبود که این افراد می‌روند و کشته می‌شوند؛ برای من که نظامی بودم خیلی واضح بود از این ستون بی‎دفاعی که در این جاده حرکت می‌کنند حتما کسی زنده برنمی‌گردد.

امیری، اضافه کرد: به دلیل القائات ذهنی که به ما کردند و شست‎وشوی مغزی که شده بودیم، راه افتادیم و رفتیم؛ خود من بسیار وحشت داشتم و کسانی را می‌دیدم که اصلا نمی‌دانستند چه اتفاقی دارد می‌افتد؛ من می‌دانستم که همگی به کام مرگ می‌رویم و وحشت داشتم به‎طوری که در منطقه چهارزبر اسلحه خود را گم کردم و برگشتم که مورد اصابت آرپی‎جی قرار گرفتیم و من بیهوش شدم؛ نمی‌دانم چگونه من را برگرداندند، اما وقتی برگشتیم یک لشکر شکست‎خورده و به قول مسعود رجوی فشل بودیم که دیگر حتی قدرت تصمیم‎گیری را نداشتیم.

به‎ گفته عضو جداشده از فرقه رجویشست‌هایی برگزار کردند و به من گفتند: «تو می‌خواهی بروی یا بمانی»، چون جانباز اعصاب و روان بودم، با وقوع این اتفاق حال مساعدی نداشتم و از ناحیه کمر هم مجروح شده بودم، بنابراین من گفتم، نمی‌دانم.

امیری، می‎گوید: چیزی که برای من در آنجا بسیار واضح شد، این بود که اصلا برای مسعود رجوی مهم نبود که این افرادی که فرستاده، کشته شوند یا برنگردند، بلکه هدفش این بود که موقعیت سیاسی خود را حفظ کند، چون به ما هم در آنجا صراحتا گفت که من همه شما را فرستادم که یک نفر از شما هم برنگردد، اما برگشتید و حالا وبال گردن من شُدید؛ همین‎گونه صراحتا البته به حالت شوخی گفت اما حقیقت کامل بود، یعنی فرستاده بود که همه کشته شوند و فقط امیال سیاسی و موقعیت سیاسی خودش مهم بود.

وی با بیان اینکه در سازمان هم با وجود اینکه شعار دموکراسی می‌داد و دم از آزادی می‌زد، اما تحمل اینکه حتی یکی از کسانی که خودش داوطلبانه به این سازمان آمده و فریب‎خورده و نسبت به افکار سیاسی این فرد فکر کند، نداشت، اضافه کرد: یعنی به محض اینکه کسی می‌آمد و حالا در گزارش‌هایی که همه مجبور بودند هر شب تفتیش عقاید شوند و هر چیز دیگر را که در ذهنشان است، بگویند، به‎محض اینکه کسی کدی می‌داد که مخالف این سازمان بود، فرد را به جا‌هایی می‌بردند که به صورت انفرادی تحت فشار‌های روانی قرار می‌گرفت.

به گفته عضو جداشده از فرقه رجوی، آن موقع من نمی‌دانستم، اما بعدا که خود نیز جزئی از این‌ها شدم، متوجه شدم که مورد شکنجه، آزار و اذیت قرار می‌گرفتند؛ اول آن‌ها را به جمع‌هایی کوچکتر می‌بردند که از مرکزیت بودند؛ به این‌ها فشار روحی وارد می‌کردند که تو خیانتکار هستی و سپس آن‌ها را به نشست‌های بزرگتری می‌بردند و در آنجا نیز همه به فرد فحش و ناسزا می‌گفتند که «تو خیانتکار هستی» و تا حدی به فرد اعمال فشار می‌کردند که تسلیم می‌شد و می‌گفت که من خیانتکار هستم.

وی با اشاره به اینکه افراد را اینگونه شست‎وشوی مغزی می‌دادند و تحت فرمان خودشان قرار می‌دادند، تاکید کرد: این یکی از مصداق‌های بارز ضد بشری است که علیه بشریت اعمال می‌شد؛ این مصداق بارز یک جنایت است که سال‌های سال با همین منوال در سازمان ادامه داشت.

امیری با بیان اینکه از دیگر جنایت‌های فرقه رجوی ، «عملیات مروارید» بود، یادآور شد: ابتدا به ما گفتند که اخباری داریم که افراد جمهوری اسلامی و پاسداران با لباس مبدل کُردی قصد دارند بیایند و ما را محاصره کنند و به ما حمله کنند؛ آن موقع ما در آنجا در یک منطقه به نام (کفری) در سنگر‌ها بودیم که ما را شبانه بیرون آوردند و یک سازماندهی که از قبل برنامه‎ریزی کرده بودند را اجرا کردند و ما را راهی مناطق جنگی کردند؛ من شاهد بودم اصلا یک نفر که پاسدار باشد و یا با لباس نظامی پاسدار وجود نداشت، همه با لباس کردی بودند و حتی در سه‎راه جگوار، منطقه‌ای در شمال عراق، خودم به عنوان راننده تانک شاهد بودم و دیدم خودروهایی که خودشان درست می‌کردند و ضد هوایی روی آن‌ها سوار بود، به سمت مردم نشانه گرفتند و شروع به شلیک کردند که افراد تکه تکه می‌شدند.

عضو جداشده از فرقه رجوی، گفت: من خودم دیگر نتوانستم ببینم و همان‎جا اوضاع و احوالم به‎هم ریخت؛ سپس از همانجا به سمت کلار رفتیم؛ این در حالی است که عراق از قبل با همکاری همین نیرو‌های رجوی، آنجا را کاملا بمباران کرده بود و همه سکنه از بین رفته بود؛ خود مریم رجوی و مسعود رجوی از پشت بی‎سیم گفته بودند که هر حرکتی در هرجا و هر جنبنده‌ای در هر روستا وشهری که در بین راه است، باید منهدم کنید.

جمال امیری، بیان کرد: ژنرال صابر الدوری پس از «عملیات مروارید»، گفته بود که ما به سرباز‌های شما افتخار می‌کنیم؛ سرباز‌های ما اصلاً روحیه نداشتند در مقابل اینکه شما توانستید آن مناطق را برای ما حفظ کنید و از رجوی بسیار تشکر و تقدیر کرد و ثمره آن این بود حتی زمانی که عراق در برابر غذا پول دریافت می‌کرد ۲۰ درصد آن را به همین سازمان می‎دادند که این مصداق خیانت به مردم عراق، تاراج ثروت آن‌ها و به‎کارگیری آن‌ها علیه کشوری بود که در حال جنگ بود.

وی با تاکید بر اینکه کشوری که در حال جنگ باشد و یک نیروی خودی با دشمن، دست دوستی دهد، مصداق بارز خیانت بوده و به‎لحاظ بین‌المللی حکم آن مرگ است، اظهار کرد: افراد سازمان پس از «عملیات مروارید»، همیشه نسبت به سیاست‌ها حالت دوگانه‌ای داشتند؛ رجوی هر مدت یکبار نشستی برگزار می‌کرد و مطالب گوناگونی بیان می‌کرد و ما نیز ارتباطی با بیرون نداشته‌ و اخباری نداشتیم و هرچیزی که رجوی می‌گفت را یا باید باور می‌کردیم یا زیر فشار قرار می‌گرفتیم.

عضو جداشده از فرقه رجوی، اظهار کرد: در نشست «حوض»، کسانی که سال ۶۷ در زندان بودند و زنده برگشته بودند، خائن خطاب شدند و رجوی به آنها گفت «شما‌ چرا باید زنده برگردید؟ من در آن زمان گفتم که شما همگی باید سرتان را به باد دهید، چطور شما توانستید آزاد شوید و بیایید»، این افراد را مورد فشار قرار دادند و در انتها کلمه خیانت را به آن‌ها منتسب کردند؛ این نشان‎دهنده آن بود که برای او مهم نبود حتی کسانی که در بند بودند، کشته شوند و از بین بروند.

امیری، ادامه داد: مدتی در مقر سازمان در بغداد مستقر بودم و شاهد بودم که آنها همکاری مستمر با استخبارات صدام داشتند و هر روز گشت‌های مشترک داشتند و مردم را مورد آزار قرار می‌دادند؛ هر کسی را که می‎گفتند مشکوک است، نفر استخبارات آن را زیر کتک می‎گرفت و مورد اهانت قرار می‌داد؛ باوجود این، مردم عراق از این‌ها متنفر بودند به‎طوری که حتی یکبار شاهد بودم یکی از افراد می‎خواست در مقر این سازمان در بغداد عملیات انتحاری انجام دهد، اما قبل از اینکه به مقر برسد بر اثر اشتباه، بمب در اختیار او منفجر شد.

عضو جداشده از فرقه رجوی در بخشی دیگر گفت: چون ما به عنوان فرد مسئله‌دار بودیم در قرارگاه موسوم به اشرف ما را ایزوله کرده بودند؛ آنها ما را مورد شکنجه قرار می‌دادند؛ سپس ما را منتقل کردند و مدتی در مقر بغداد بودم و چون از دیدگاه آن‌ها امکان فرارم وجود داشت، من را به قرارگاه ابوغریب منتقل کردند.

امیری با بیان اینکه فقط یکی دو بار داخل قبرستان نزدیک ابوغریب رفتم و افرادی را که قبلا در تشکل‌های کوچک علیه مواضع سازمان صحبت می‌کردیم، دیدم، اظهار کرد: افرادی که خیلی مسئله‎دار بودند و خبری از آن‌ها نداشتیم، آنجا دفن شده بودند و هنوز هم آنجا هستند؛ کسانی که دلیل کشته‎شدن و یا فوت‎شدن آنها مشخص نبود.

وی ادامه داد: ما در آنجا با یک نفر دیگر که بعدا با او دستگیر شدیم، صحبت کردیم به ما گفتند که مهوش سپهری با کتاب به سر این فرد زده بود و وی ضربه مغزی شده و مرده بود و همانجا او را دفن کردند.

امیری، خاطرنشان کرد: بعد از آن هم که آمریکا به عراق حمله کرد، باز یک سری نشست‌ها را برگزار کردند که دیگر در آنجا من بازداشت شدم، ۳ ماه در یک بازداشتگاه بودم که یک سوله بزرگ بود؛ من را در وسط محوطه گذاشته بودند و یک تخت هم گذاشته بودند و ۱۲ نفر هم در اطراف من قرار داده بودند؛ این افراد به‎نوبت نگهبانی می‌دادند و من نمی‌دانستم که به چه دلیل این کار را کردند.

عضو جداشده از فرقه رجوی با اشاره به اینکه مهوش سپهری و مهدی ابریشمچی یک جمع را تشکیل دادند و شروع به اهانت‎کردن و ناسزا گفتن و فحش‎دادن کردند و به من گفتند که «تو خیانتکار هستی» و من هنوز خودم نمی‌دانستم که جرمم چیست و پرسیدم که جرم من چیست؟

امیری، ادامه داد: به من گفتند که تو نقشه کشیده‌ای که با فردی به نام «فتح‎الله» از مرز اردن فرار کنید؛ صحبتی در این باره بین ما شده بود، اما به نقشه کشیدن نرسیده بود؛ چون آن فرد رفته بود و اعتراف کرده بود من را تحت فشار قرار دادند و در آنجا فهمیدم که جرمم چیست.

وی با بیان اینکه اسدالله مثنی که دم از آزادی می‌زند، به من آب می‌دادند که بخورم و بعد با مشت به سر و‎ صورت و شکم من می‎زد و می‌گفت «فردا که نشستیم می‌خواهم آدم باشی و اگر نباشی کاری را با تو می‌کنم که با کسانی کردیم که دیگر نیستند.»

به گفته امیری، من در آنجا فهمیدم بسیاری از افرادی را که در اشرف برده و شکنجه کرده‎اند و برخی را کشته‎اند؛ بعد‌ها آمریکایی‌ها آمدند و این‌ها را از جا‌های مختلف با اعتراف برخی افراد درآورده بودند؛ آنقدر ما را شکنجه دادند که اعتراف کنیم و بگوییم که خیانتکار هستیم، بعد آمریکایی‌ها وارد اشرف شدند و من بلافاصله از آن‌ها جدا شدم.

عضو جداشده از فرقه رجوی با اشاره به اینکه من فقط یک نکته را می‌خواهم بگویم که کشوری که در حال جنگ است این‌ها (منافقین) رفتند و دست خود را در دست دشمن ما گذاشتند و این خود خیانت است، اضافه کرد: نکته دوم اینکه ۸ سال با کل نیرو‌های جهان با ایران جنگیدند و سوم اینکه اموال مردم عراق را به ناحق فروختند؛ همان بحث فروش نفت عراق که برای مایحتاج مردم بود، ۲۰ درصد از آن را می‌گرفتند و این هم یک جرم دیگر است.

وی ضمن اشاره به کشتار افراد در درون منافقین، تاکید کرد: اکنون سوال من این است که واقعا چرا کشور‌های اروپایی و امپریالیسم و استعمار و آمریکایی‎ها که خود ادعای دموکراسی می‌کنند، آن موقع که این‌ها داخل اشراف از همه افراد بازجویی کردند و از همه جنایت‌های این‌ها آگاه بودند، کجا بودند؟

امیری با بیان اینکه آمریکا جنایت‎های مسعود رجوی را می‌داند، ولی باز هم از فرقه رجوی حمایت می‌کند، افزود: این برای من یک علامت سوال بسیار بزرگ است خود من تمام چیز‌هایی که می‌دانستم از من بازجویی کردند و به آن‌ها گفته‎ام؛ واقعا تعجب می‌کنم چرا باید از این‌ها حمایت کنند و جواب سوال خود را نیز دادم؛ برای اینکه منافع آمریکا و صهیونیسم که در حال حاضر با حمله کردن به مردم بی‌گناه غزه آنها را می‌کُشند، نسبت به این جنایت‎ها هیچ واکنشی نداشتند.

وی افزود: شما اگر به دنبال آزادی‌خواهی و دموکراسی هستید، پس چرا علیه این همه کشتار بی‌رحمانه موضع‌گیری نمی‌کنید که حتی سازمان ملی که تحت پوشش آمریکاست و از آن دستور می‌گیرد نیز مخالف است؟ چگونه است که شما موضع نمی‌گیرید؟ چگونه می‌خواهید در این دنیا بگویید ما آزادی‎خواه هستیم؟ این علامت سوال بزرگی برای همه باید باشد که چگونه این‌ها نمی‌آیند موضع‌گیری کنند؛ بخاطر اینکه این‌ها از اول برای اینکه موجودیت خفیف خائنانه خود را حفظ کنند با همه دست دوستی دادند.

عضو جدا شده از فرقه رجوی بیان کرد: حتی با صدام که خود آمریکا به عنوان جنایت‎کار جنگی اعدامش کرد، همدست بودند. به عنوان اینکه فقط موجودیت سیاسی داشته باشند؛ تمام اعضای خائنی که در حال حاضر در سازمان هستند که از نظر من نیز همه محکوم به مرگ هستند چراکه می‌دانند آگاهانه خیانت می‌کنند؛ این افراد به‎خاطر حمایت آمریکا و اروپا هستند چرا به خاطر اینکه آن‌ها می‌خواهند استقلال و اقتدار و تمامیت ارضی ما را تصرف کنند.

وی ادامه داد: از نظر شخص من این افراد سازمان نیستند و این‌ها یک مزدور آدم‌کش و قاتل بی‌رحم هستند که اصلاً هیچ نمونه تاریخی نداشتند؛ شما اگر در تاریخ نمونه‌ای از جنایت‌های این‌ها پیدا کردید من حاضر هستم تمام حرف‌هایم را پس بگیرم.

در ادامه قاضی خطاب به امیری، سوال کرد با توجه به اینکه گفتید دو سال در جنگ دفاع مقدس حضور داشتید و داوطلبانه رفتید چه چیزی باعث شد که عضو این سازمان شوید؟

امیری، گفت: من خودم فردی بودم که اولا حالت طبیعی و اعصاب درستی نداشتم.

قاضی: چرا حالت طبیعی و اعصاب درستی نداشتید؟

امیری در پاسخ به این سوال قاضی، گفت:، چون من موج انفجاری هستم؛ از نظر اعصاب و روان موج انفجاری هستم و آن موقع که تازه از جنگ برگشته بودم هم اصلا وضعیت درستی نداشتم؛ آن موقع با نشان دادن عکس‌ها و اظهارات کذب من را تحت تاثیر قرار دادند به‎خاطر اینکه من در آنجا می‌خواستم پاسپورت بگیرم و با خود گفتم حالا این‌ها که آزادی‎خواه هستند من هم پاسپورتم را از این راه بگیرم؛ بعدا فهمیدم آن‌ها، همان کاری را کردند که درخواست پناهندگی من رد شود و آن موقع هم به من همین قول را دادند و گفتند که «یک عملیات است آن را برو و برگرد پاسپورتت را بگیر.»

قاضی: یعنی گرفتن پاسپورت را به انجام عملیات منوط کرده بودند؟

امیری با دادن پاسخ مثبت به این سوال قاضی و در پاسخ به سوالی که درباره نوع عملیات پرسیده شده بود، بیان کرد: همین عملیاتی که گفتند می‌خواهیم داخل ایران برویم؛ گفتند اگر رفتیم که رفتیم و اگر نرفتیم و هر اتفاقی افتاد به اینجا برمی‎گردی و ما تو را بازمی‌گردانیم و من هم متاسفانه در آن موقع سنم کم بود و مشکل اعصاب و روان هم داشتم و پذیرفتم.

وی با بیان اینکه نمی‌خواهم خودم را تبرئه کنم، یادآور شد: اما واقعا به‎خاطر فریب بود و همه را این چنین فریب می‌دادند و فقط من نبودم و اگر از بسیاری از افراد جداشده بپرسید، همین را می‌گویند؛ در یک مقطعی آنقدر روی روان فرد کار می‌کنند که فرد فریب می‌خورد و ما هم در شرایطی بودیم که فریب خوردم.

امیری در پاسخ به سوال قاضی درباره مدت عضویتش در فرقه رجوی پاسخ داد که ۱۶ سال عضو این فرقه بوده است.

وی در بخشی دیگر در پاسخ به سوال قاضی درباره مسئولیت‌هایی که در منافقین داشته، گفت: اکثرا من عضو دسته و این‌ها بودم؛ یک مقطع کوتاهی هم به عنوان فرمانده تانک بودم، پدر من مقیم خارج از کشور بود؛ آن‌ها روی من خیلی حساس بودند و من هیچ وقت پست مهمی در سازمان نداشتم و تنها در بخش نظامی آن‌ها یک مدت را همانگونه که گفتم فرمانده تانک بودم و یک مدت هم به عنوان گشت‌های حفاظتی به دفتر مرکزی سازمان در بغداد رفتیم؛ همچنین یک مدت هم گشت‌های حفاظتی ابوغریب بودیم و توضیح دادم که چرا من را به این دو محل فرستادند.

امیری در پاسخ به سوالی که درباره عامل جدایی وی از فرقثه رجوی پرسیده شد، گفت: من همیشه دنبال فرصتی بودم که از سازمان جدا شوم به‎خاطر همین جنایت‌هایی که می‌دیدم و همیشه برای من تناقض بود.

عضو جداشده از فرقه رجوی با بیان اینکه اولا خط مشی سیاسی آن‌ها کاملا اشتباه بود، افزود: دوما اینکه من به اشتباه خود پی برده بودم که اشتباه کرده‎ام، اما این‌ها زمانی که ما اظهار می‌کردیم که دیگر نمی‌خواهیم باشیم تهدید کرده بودند که به قول خودشان طعمه تحویل جمهوری اسلامی نمی‌دهیم و شما را به زندان ابوغریب تحویل می‌دهیم و ورود به زندان ابوغریب هم به معنای مرگ بود و هیچ‎کس قبول نمی‌کرد که اعلام بُریدگی کند و بگوید که می‌خواهد جدا شود؛ کما اینکه چندین نفر این کار را کرده بودند و ما دیده بودیم و از این قضیه بسیار می‌ترسیدیم؛ خودرو هم شب تا صبح با پروژکتور می‌چرخید و امکان فرار برای کسی وجود نداشت.

عضو جداشده از فرقه رجوی با تاکید بر اینکه اشراف در چند لایه به طور کامل حفاظت می‌شد، گفت: یکی حفاظت بیرون قرارگاه بود و یک حفاظت داخل قرارگاه و یکی هم داخل خیابان‌ها بود؛ یک خفقان و یک زندان کامل بود، از زندان هم بدتر بود، الان ما در زندان گشت داخلی نداریم، اما آن‌ها در آنجا گشت داخلی هم داشتند و چندین نفر هم که موفق به فرار شده بودند این‌ها را دوباره دستگیر کرده بودند و آورده بودند و ما از سرنوشت آن‌ها خبر نداشتیم که آن‌ها را کشتند، تحویل ابوغریب دادند یا تحویل صدام دادند؛ چیزی مشخص نبود.

وی با بیان اینکه اوایل این امکان وجود داشت، گفت: در اوایل برای اینکه چهره خوبی از خود در داخل ایجاد کنند افرادی را که جدا می‌شدند به صورت معدود فرستادند، اما زمانی که آن افراد رفتند و واقعیت درون سازمان را گفتند، این‌ها هم بستند و کسی را اعزام نکردند.

قاضی از این عضو جداشده پرسید: آیا درباره انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به عنوان شاهد اعلام موضعی از سوی این سازمان یا رجوی شنیده‌اید؟

امیری اظهار کرد: بله از خود رجوی شنیدم.

قاضی، گفت از اعضای درونی و مرکزی نیز شنیدید؟

امیری، گفت: بله از اعضای درونی نیز کسانی بودند؛ شخصی به نام «فتح‎الله فتحی» که آن زمان در سازمان بود می‌گفت؛ از موقع انفجار می‌گفتند که کار ما بوده است، ولی خود رجوی در نشست «حوض» علنا گفت که ما از آن اول دنبال کسانی مانند بهشتی، باهنر و رجایی و کسانی که احساس می‌کردیم دنباله نظام جمهوری اسلامی هستند، بودیم؛ ما خودمان سر‌ها را زدیم که در حال حاضر منجر به این رژیم بی‎دنباله شده است و چون جایگزین ندارد که حکومت را ادامه دهد عاقبت دچار شبهه می‌شود؛ این حرف‌ها بخاطر فریب ما بود و چنین واقعیتی نبود.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=48457

نوشته های مشابه