• امروز : یکشنبه - ۴ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024

«سرهنگ ثریا» روایت‌گر جدال عشق با دیو

  • کد خبر : 47602
  • 29 جولای 2024 - 10:10

حمله به عزیزترین کسان خود در چنین فضای بغض آلودی در هیچ قاموسی نمی گنجد، مگر آنکه بپذیریم افراد تحت یک سیستم بی رحمانه فرقه ای شستشوی مغزی شده یا در چارچوب آن سیستم، چنان عقوبتی برایشان تدارک دیده شده که شجاعت و توان لازم برای سرپیچی از دستورات رهبران فرقه را نداشته باشند.

sarhang sorayya1

به گزارش فراق، نواب محمدی، پژوهشگر و دکترای حقوق بین‌الملل با ارسال یادداشتی اختصاصی به این رسانه نوشت: پس از ماه‌ها انتظار، اکران فیلم «سرهنگ ثریا» از طریق تلوبیون آغاز شد و در دسترس مخاطبان قرار گرفت. تماشای این فیلم که می توان آن را یک درام اجتماعی_سیاسی مهم از یک داستان واقعی دانست مرا بر آن داشت تا ضمن تحلیلی مختصر از منظر یک بیننده عام (غیرحرفه ای)، به برخی موضوعات انعکاس یافته در فیلم اشاراتی داشته و آن را به واقعیت های تاریخی موجود پیوند بزنم.

سرهنگ ثریا درامی خوش ساخت با کارگردانیِ خوب خانم لیلا عاج، بازی کم نظیر خانم ژاله صامتی و موسیقی متن دلپذیر و متناسب، ضمن پرهیز از اغراق و بدون توجه به گیشه و سینمای بازار پسند، روایتگر برشی از تاریخ سیاسی کشور است که غم و اندوه ناشی از آن اتفاقات، همچنان گریبانگیر خانواده هایی است که بعضا بصورت کاملا اتفاقی در ورطه جهالت و قدرت طلبی دیوصفتانی چون مسعود و مریم رجوی گرفتار آمده اند. فیلم روایتگر صحنه‌های واقعی از تلاش چندماهه برخی خانواده های اسرای فرقه رجوی است که ماه‌ها پشت درهای جهنم اشرف در راستای ملاقات با عزیزان خود ماندند.

abdollahi 12 edited

شخصیت اصلی داستان، مادر قهرمانی (به نام ثریا عبداللهی) است که در تکاپوی نجات فرزند دلبند خود از چنگال فرقه ننگین رجوی از هیچ تلاشی دریغ ننموده به هر ریسمانی چنگ می‌زند. گاه در خود می‌شکند و مشکلات و سختی‌ها فشار بی‌نهایت ناجوانمردانه‌ای بر وی تحمیل می‌کند، اما در مسیر رسیدن به یگانه پسر خود لحظه‌ای مایوس نشده و تردید به خود راه نمی‌دهد.

مشاهده این فیلم، بیش از هرچیز ماهیت «فرقه ای» تشکیلات مجاهدین خلق را به بیننده یادآور می گردد. بیننده از خود می پرسد چه می شود که فردی بعد از سالها دوری از خانواده و عزیزترین کسان خود، به جای ابراز دلتنگی و اشک شوق، با بغض و عداوت سنگ بر سر آنها کوفته و آنها را مزدور و جیره خور این دولت و آن دولت بداند. بی تردید مناسبات انسانی و عواطف خانوادگی فرای همه جهت گیری های عقیدتی و سیاسی بوده و نمی توان پذیرفت که پس از سالها دوری، در خاک غربت به جای آغوش باز با سنگ به استقبال عزیزان رفت. به ویژه در فرهنگ اصیل ایرانی که با قطعیت می توان ادعا کرد یکی از شاخصه ها و وجوه ممیز آن از دیگر فرهنگ ها، وجود روابط عاطفی عمیق در میان اعضای خانواده علی الخصوص فیمابین مادر و فرزندان است. حمله به عزیزترین کسان خود در چنین فضای بغض آلودی در هیچ قاموسی نمی گنجد، مگر آنکه بپذیریم افراد تحت یک سیستم بی رحمانه فرقه ای شستشوی مغزی شده یا در چارچوب آن سیستم، چنان عقوبتی برایشان تدارک دیده شده که شجاعت و توان لازم برای سرپیچی از دستورات رهبران فرقه را نداشته باشند. باری، توجیه این رفتار اعضا هر چه که باشد بر ماهیت فرقه ای تشکیلات رجوی و فضای کثیف و غیرانسانی حاکم بر مناسبات آن که اعضا را در منجلاب خود غرق می سازد، صحه می گذارد.

sarhang sorayya

نباید از نظر دور‌ داشت وضعیت حاکم بر اشرف به قدری غیرانسانی و مخوف بوده که سران فرقه با ورود رسانه های بین المللی به آن نیز مخالفت می کردند. گزارش bbc در همان سال‌ها از فضای بیرون اشرف و مصاحبه با برخی جداشدگانی که تحت حمایت کمیساریای عالی پناهندگان (و نه دولت ایران) بودند نشان می‌داد که اعضا به جز کانال مجاهدین خلق از دسترسی به هرگونه ابزار ارتباطی مثل تلفن، اینترنت و … محروم بوده و بنابه اذعان جداشدگان، اعضا برغم میل باطنی، اختیاری برای ملاقات با خانواده های خود نداشتند.

صحنه آغازین فیلم روایت غم انگیز جدایی کودکان و انتقال آنان به اروپا است. روندی که در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ شمسی به بهانه احتمال بمباران و جنگ خلیج فارس آغاز شده و به دکتر موجب آن حدود هزار کودک از خانواده‌های خود جدا شده و به خانواده های هوادار مجاهدین خلق و مراکز نگهداری کودکان در اروپا بویژه در آلمان و سوئد فرستاده شدند.

واقعیتی که اخیرا در مستندی تحت عنوان «کودکان کمپ اشرف» در جشنواره گوتنبرگ به کارگردانی سارا معین نیز به تصویر کشیده شد و کمافی السابق فرقه رجوی با ایجاد بلوا و شلوغ کاری و با اتهام زنی به سازندگان بویژه با ادعای ارتباط عوامل فیلم با وزارت اطلاعات ایران سعی در عدم اکران آن داشتند.

پیگیری سرنوشت این کودکان خود بحث مفصلی می طلبد. علی ایحال برخی از آنان در نتیجه تجاوز و شکنجه دچار مشکلات روحی شدید گردیده و بعضا اقدام به خودکشی کردند. بسیاری از آنان نیز بعدها در سنین نوجوانی تحت عنوان سرباز (به عبارت دقیقتر کودک سرباز) به کمپ اشرف برگردانده شدند. موضوعی که اخیرا در دادگاه‌های آلمان پیگیری و منجر به محکومیت سران فرقه گردیده است.

فارغ از این موضوع، نمایش صحنه های غم و شادی و یاس و موفقیت در فیلم نیز در نوع خود جالب توجه بود. شور و اشتیاق خانواده ها برای ملاقات با عزیزان خود به رغم همه فشارهایی که در این مسیر متحمل می شدند و هلهله و غریو شادی ناشی از شنیدن خبر جدایی برخی اعضای فرقه در کنار غم و اندوه ناشی از خیانت‌ها و کارشکنی‌ها بر غم‌انگیزی داستان می‌افزاید.

خانواده هایی که بیشتر با اتکا بر همت و علاقه قلبی به عزیزان خود، با کمترین پشتوانه دولتی دربیابان های مجاور اشرف تمام سختی ها را به جان خریدند.

موضوع قابل توجه دیگر، نمایش کارشکنی ها و خیانت ها از منبعی ناشناخته (و‌البته درونی) بود که تا حدود زیادی اقدامات خانواده ها را تحت تاثیر قرار داده و بر آنان رنجی مضاعف تحمیل می نمود. خیانت هایی از قبیل ارائه اطلاعات غلط و هدفمند، خالی کردن منبع آب شرب خانواده‌ها، آتش زدن کانکس های محل اسکان خانواده ها و حتی ریختن آب در مخزن موتور برق بیش و پیش از هر چیز، یادآور خیانت‌های فرقه رجوی به ویژه در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی بود. با دیدن این صحنه ها اقدامات خائنانه ای همچون شنود مکالمات، جاسوسی و ارائه اطلاعات به رژیم بعثی، اقدامات ایذایی و خرابکاری در داخل خاک کشور، ترور مقامات، شکنجه اسرای دربند رژیم بعث و حتی عملیات نظامی مستقیم علیه نیروهای رزمنده برای مخاطب تداعی می گردد.

sarhang sorayya 3 1

پایان بندی فیلم با آن صحنه تراژیک (ناله‌های خانواده‌ای پس از دیدن قبر عزیز خود) به بهترین وجه، عاقبت گرفتاران دربند فرقه و غم و اندوهی که خانواده هایشان متحمل می شوند را ترسیم نموده است.

به امید نابودی این فرقه جهنمی و شادی خانواده های اعضای دربند.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=47602

ثبت دیدگاه

  1. تحلیل بسیار دقیق و کارشناسانه ای بود.
    زیبائی این تحلیل بتصویر کشیدن چهره مخوف و پلید منافقین است که به تعبیر حضرت امام (رض) از کفار بدترند،،میباشد.