امروز مسعود و مریم رجوی در بن بست مرگ گرفتار شده اند و در قعر باتلاق استیصال، به دریوزگی از غربی ها مشغول اند تا بلکه آنان را مورد حمایت قرار دهند و جلوی استرداد احتمالی آنها به ایران را بگیرند.
به گزارش فراق، حامد صراف پور در یادداشتی به مناسبت سالروز ۷ تیر ماه نوشت: صبح هفتم تیرماه، خبری بهت آور تبدیل به تیتر اول رسانه های جهان شد و جامعه را دچار شوک زدگی و فوران نمود. این بار مجاهدین بدستور مستقیم مسعود رجوی، مقر حزب جمهوری اسلامی را بمبگذاری و منهدم نموده بودند. رخدادی دهشتناک که بیش از ۱۰۰ شهید و زخمی نصیب مردم و نهادهای مهم حکومتی، از جمله مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه کرد. مردم تهران، بهت زده از هرسو به سمت محل حادثه در حرکت بودند. انجام چنین کار جنایتکارانه ای تاکنون در ایران سابقه نداشت و در جهان نیز کم نظیر بود. کشور چند ماه پیش از این از سوی صدام بعثی مورد تهاجم واقع شده بود. از سوی دیگر در برخی استان ها گروه های جدایی طلب وارد جنگ مسلحانه با حکومت مرکزی شده بودند.
انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی
مسعود رجوی که سال ها با ادعای «مبارزه با امپریالیسم و برپایی جامعه بی طبقه توحیدی» موفق شده بود هزاران دانش آموز و دانشجوی دارای روحیه انقلابی ضد امپریایست را جذب کند، اینک اقدام به حذف کلیدی ترین شخصیت های انقلابی و ضدآمریکایی با شیوه ای غیراخلاقی و ضدانسانی کرده بود و این بزرگترین خدمت به آمریکا بود. به همین خاطر، غربی ها نه تنها اقدام وی را محکوم نکردند، که حتی یکماه بعد (پس از فرار مسعود از ایران)، آنها را زیر چتر حمایت امنیتی و مالی خود قرار داده و به آنان پناهندگی عطا کردند.
این جنایت تروریستی بحدی در سطح جهانی نفرت انگیز بود که مسعود هیچگاه مسئولیت آنرا مستقیم برعهده نگرفت. بعدها در اسناد تصویری که از استخبارات رژیم بعث بدست آمد، مشخص شد در نشست های درونی و حتی در ملاقات با صدام حسین به انجام این ترورها اعتراف کرده و موسی خیابانی هم آنرا «سیلی بزرگ خلق» به بنیانگذار انقلاب خواند.
در طی سال های گذشته، بمبگذاری در اماکن عمومی (به عنوان یک ابزار برای برهم زدن ثبات دولت های مستقل) به صورت مستمر رخ داده که همه را به گروه تروریستی «داعش» نسبت داده اند تا متحدین غرب پاسخگوی دست داشتن در آن جنایت ها نباشند. روزی که مجاهدین دست به چنین اقدام شنیعی زدند، هنوز جریان داعش و القاعده بدست غربی ها و متحدین آنها در منطقه تولید نشده بودند و لذا می توان گفت که مسعود پایه گذار اینگونه ترورها در ایران و منطقه غرب آسیا بود. اما آیا وی تحت تعقیب قرار گرفت؟ آیا مریم رجوی در غرب به عنوان یک عنصر داعشی شناخته می شود و یا مورد تکریم سیاستمداران غربی است و از او در محافل مختلف استقبال می کنند؟ آیا زمانی که آمریکایی ها عراق را اشغال کردند و به پایگاه مجاهدین ورود کردند، با مسعود رجوی آنگونه برخورد کردند که سال ها بعد با ابوبکر البغدادی برخورد شد؟
خیر، برای غربی ها نه حقوق بشر و دمکراسی مهم است و نه اهمیتی به اقدامات تروریستی می دهند. این سیاستی است که غربی ها پیشه کرده اند وگرنه خودشان هم می دانند که مسعود رجوی اولین داعشی این منطقه بوده است.
امروز مسعود و مریم رجوی در بن بست مرگ گرفتار شده اند و در قعر باتلاق استیصال، به دریوزگی از غربی ها مشغول اند تا بلکه آنان را مورد حمایت قرار دهند و جلوی استرداد احتمالی آنها به ایران را بگیرند. امروز آنها بدون هیچ پایگاه مردمی و اجتماعی در داخل ایران، دست به دامان پارلمانترهای غربی شده اند. پس از ۴۳ سال، اکنون تاریخ گواهی می دهد که چه کسانی میرا بودند و به تابوت تاریخ سپرده شدند.
انتهای پیام