غلامرضا شکری، نجات یافته از فرقه رجوی در تیرانا، نوشت: یادم است زمانی که از سازمان جدا شدم، این جمله کوتاه و زیبای «زندگی آزاد» را به هر کسی از سازمان جدا میشد میگفتم. یک روز، یکی از نفرات دفتر سازمان به من گفت که چرا این جمله را به نفرات میگویی؟ مگر در بند بودی که این گونه حرف میزنی؟ گفتم: «من زندگی خودم را دارم و به کسی ربطی ندارد که من چه حرفی میزنم و چه میپوشم و چه میخورم. زندگی آزاد و بدون استرس دارم.»
همانطور که دوستان گفتند، وقتی از سازمان مجاهدین بیرون میآیی، احساس میکنی هیچ چیزی نداری، ولی یک چیز به دست آوردهای، آن هم آزادی و آزاد زندگی کردن. همه چیز بعداً به دست میآید.
با پیدا کردن خانواده، کمکم همه چیز در رابطه با فرقه رجوی آشکار میشود و میفهمی که این سالیان چقدر دروغ گفتهاند. مرحله بعدی، امنیت شغلی داری و میتوانی در هر کجا که زندگی میکنی، شغل خودت را داشته باشی و زندگی را تامین کنی، و وابسته به سازمان نباشی تا هر ماه یک چرندیات جلوی تو بگذارند و امضا بدهی و به ایدئولوژی آنها وفادار باشی. خلاصه، در دنیای آزاد، حتماً دوستان و اقوام دست تو را خواهند گرفت و تو را با دنیای دیگری آشنا میکنند، پس هیچ جای نگرانی نیست.
انتهای پیام