نشست های عملیات جاری، دیگ و غسل هفتگی در فرقه رجوی ابزاری به غایت غیرانسانی برای زوال و به تعبیر مناسب تر انهدام اعتماد بنفس، عزت نفس و کرامت انسانی افراد و تبدیل اعضا به انسان هایی مطلقا مطیع و فاقد قدرت تصمیم گیری و تحلیل است.
به گزارش فراق، فرقه ضدانسانی رجوی با برگزاری این نشست ها به دنبال جلوگیری از ایجاد همدلی و ارتباطات انسانی میان اعضا، تلقی سایر اعضا به عنوان دشمن یا کسانی که به قصد تحقیر بر فرد نظارت می کنند و ایجاد حس ناخوشایند تحت کنترل یا نظارت دائمی بودن می باشد.
در یک گزارش مربوط به جمع بندی نشست غسل هفتگی در دوران حضور فرقه در عراق که به تازگی به دست رسیده عینا آمده است:
جمع بندی نشست غسل هفتگی برادران ام قدیم
۱- ملاحظات عام
آمار و کمیت فاکتها و دستگیری محتوایی فاکتها و مشخصا فاکت چشمان بالا رفته و محسوس است. پیام قبلی رهبری از جمله مواردی است که تعدادی از نفرات روی آن انگشت گذاشته اند. مثلا علی نجاتی نوشته است که: در این هفته پیام رهبری بود که در فضای لیبرتی بآن سخت نیازمند بودم. تعدادی از بچه ها کماکان روی سخت بودن نوشتن اسامی و الصاق آن انگشت گذاشته اند و اینکه با یادآوری اصل بیان و سفید سفید نوشته اند. برادرانی که در معرض تبادل و فروش اجناس با خواهران هستند از تجارب جدید خودشان برای مقابله با آن گفته اند. از آماده باش اول صبح تا واگذاری فروش به خواهران و طرف حساب نشدن. فاکت خاطرات نیز تقریبا محور مشترک تعدادی از گزارشات است.
وضعیت غسل
وضعیت غسل: در مجموع، اکثر بچهها به طور محتوایی تری با نشست تنظیم کرده و غسل کردهاند. عدم داشتن فاکتهای چشمان یا عدم سرخی توسط برخی از آنها نشاندهنده غفلت آنهاست. کنش و واکنشها نسبت به اوائل پایین است. فاکتهای حسرت به دلیل اساساً مربوط به محمدرضا قاسمزاده و رو به خارج بودن. قربان عرب حسرت بدلی با یادآوری خاطرات داخل را نوشته بود. محمد دیهیم عمدتاً ورزش و خودنماییهایش برجسته است. برخی از افراد منجمله قربان عرب و جواد براتی چرت میزدند.
بهترین گزارش به ترتیب اولویت با حمید حبیبی و در مرحله بعد با سیفاله سوری است.
نکات برجسته جمعبندی گزارشات:
- جواد براتی: یک فاکت مرز سرخ مناسباتی داشتم، چشمان ۱۲ مورد داشتم. با یادآوری تعهدم به نوامیس ایدئولوژیکی آن را قطع کردم. فاکت ارادی ام ۹ تا بود که اغلب آنها عدم آمادهباش و عدم هشیاریم بود کلا لحظه جنگم بود. فاکت چشمان ۱۲ تا داشتم که لحظات متناقض بودن درون و بیرونم بود. نوشتن اسم و الصاق کردن آن برایم مشکل است. این هفته احساسم از فاکتها و ابتلاهایی که در مواقع مختلف مواجه میشوم عملاً صفرصفر را به عینه و ملموس در آنها میدیدم که باعث میشد بیشتر به انقلاب و اهرمهای آن چنگ بزنم.
- علی نجاتی، سرخی نداشت. در این هفته که مصادف بود با آمدن خواهران از اشرف، لحظات داشتم که بروم با آنها سلام و علیک کنم اما با استفاده از چارچوبها نمیرفتم. با خودم میگفتم که در لیبرتی باید چهارچوبها محکمتر باشد. در این هفته پیام رهبری بود که در فضای لیبرتی به آن سخت نیازمند بودم.
- علی. ش. سرخی نداشتم. دو مورد عاطفی و دو مورد چشمان. در این هفته فاکتهای خاطراتم بیشتر شده بود که در اثر عدم آمادهباش بود. در غفلت بودم. گلوگاهم شناسایی در داخل مناسبات و خاطرات جیم گذشته بود. تعهد جنگیدن با این گلوگاه با آمادهباش صبحگاهی و ثبت فاکتها در آخر شب میباشد.
- محمدرضا قاسمزاده: جمعندی اش نکتهای نداشت اما در فاکتهای روز دوشنبه و سهشنبه اش آورده است: در تصاویر دیگری از انتخابات فرانسه و خیابانهای پاریس که با آن آشنا بودم، یادآوری خاطرات داشتم که در دنیای عادی و زندگیطلبی بود. برای ورزش میخواستم اقدام کنم، هوا گرم و گرد و خاکی بود غرزدم که این چه مملکتی است که قیاس با کشورهای دیگر و در دنیای عادی و زندگیطلبی بود. در یک مسابقه دوچرخهسواری در کشوری که در آن رفت و آمد داشتم، تمایل به قیاس بین موقعیتها را داشتم.
- حمید حبیبی: ۳۰ فاکت داشتم، یک مورد سرخی و ۸ مورد چشمان. نوشتن اسامی و فاکتهای مربوطه به روز جشن و همچنین فاکت مرزسرخها برایم سخت بود بنویسم که با شاخص بیان و تعهدات خودم در وصل به صورت کسر آنها را نوشتم. این هفته از اینکه احساس کردم قفلکاری مان دارد باز میشود احساس خوبی داشتم که کمک میکرد علافی و وقت تلف کردن که زمینه سرک کشیدن ج است نداشته باشم. اصلیترین موضوعی که این هفته ذهنم درگیر آن بود موضوع جنگ اعزام از اشرف به لیبرتی و پیامی که برادر داند و مسائل حول و حوش آن بود. پیام خاصی هم که برای خودم داشت جنگ صدبرابر ایدئولوژیک ـ تشکیلاتی و داشتن هشیاری و آمادهباش مضاعف در این شرایط حساس است.
- میرواقف: سرخی نداشتم، ۸ مورد چشمان. از موقعی که توانستم فاکتهای چشمان و آببندی را دستگیر و با ف و نون بجنگم و فاکتهای متفرقه داخل مناسباتم کمتر شده است.
جمع بندی نشست عملیات جاری خواهران
ثریا ظهیری: روز گذشته (شنبه) در رابطه با اتاق کار به هم ریخته و در یادداشتی به ژاله نوشته من انتقاد دارم به این Fهای جدید اتاق تکی دادید به ما اتاق فشرده… وقتی ژاله او را صدا میزند که مشکل چیست؟ با به هم ریختگی میگوید: چه شده حالا به آ.ش ۲۰ نیرو و اتاق تکی میدهید، به ما حتی نیرو داده نمیشود، توی سر خواهران ش.ر زده میشود مگر ما خر هستیم و نمیفهمیم که توی این سازماندهی توی سر نسترن و ما خورده و… وقتی ژاله برایش توضیح میدهد که ما باید پایشان را سفت کنیم و … میگوید من قبول ندارم. (قرار نیست Fها اتاق تکی داشته باشند در حال حاضر چون روی طرح اماکن کار نشده در اتاق Fهای قبلی هستند).
شهلا یزدان: در گزارشی به سودابه نوشته چرا وقتی بحث مسئول آسایشگاه شد فتند پوران مسئول این کار باشد در حالی که همه کارهای آسایشگاه را من انجام میدهم برایم عجیب است حتی مسئولیت آسایشگاه که به همه داده میشود به من که میرسد مکث میشود. (این بحث بین خودشان بوده و در هیچ نشستی روی آن صحبت نشده) در ادامه نوشته من باز هم کارهای آسایشگاه را انجام میدهم و فکر نکنید این گزارش را نوشتم که به من مسئولیت بدهید. امروز (یکشنبه) نیز وقتی سودابه به او ابلاغ کرد، مسئول نشستهای لایهای ST است، قبول نکرد و در دستگاه گذشته گفت من که نیرو ندارم چرا مرا وارد این کارها میکنید، علیرغم اینکه جمع به برخوردش انتقاد کرد ولی نهایتاً نپذیرفت.
زهرا دارابی: در گزارشی به فائزه مجدداً درخواست تغییر سازماندهی داده و گفته اگر من رفتنم برایم ۱۰ واحد ضرر داشته باشد ماندنم ۱۰۰ واحد ضرر دارد. در کار هم خیلی آنقدره و محدود کار میکند و مستمر تلاش میکند کارکمتری انجام دهد و وارد هیچ کاری بجز شیفت نمیشود.
ناهید طهماسب: بعد از سوژه شدن مریم ملک، در صحبت به فاطمه همافر گفته: من همیشه فکر میکردم از فاطمه غلامی خوردم هرچند که مناسبات او خیلی بد بود اما تاثیرکارکردهای مریم را روی خودم نمیفهمیدم. همیشه فکر میکردم حتماً مرا به اوسپرده اند که مواظبم باشد. وقتی مراسم نرفتم و دیدم او هم نرفته گفتم بخاطر من مانده. در ادامه نیز مطرح کرده: در رابطه با مسول هنوز یک جاهایی استپ میزنم. فاطمه بحث رابطه بیشکاف با مسئول را با او میکند که برخوردش خوب بوده و بحث را قبول داشته است.
فاطمه غلامی: اکرم شهرابی در گزارشی نوشته امروز که شنیدم غلامی چرخیده خوشحال شدم اما دیگر ظرفیت کار با او را ندارم و درخواست دارم سازماندهی او عوض شود. خیلی حریم و حرمتها ریخته است و برای خودم و او پس برنده است، فاطمه بعد از خواندن پروژه اش در نشست سراغ اکرم رفته و ضمن روبوسی با او از برخوردهایش معذرتخواهی میکند.
مدینه درخور: گیتی با او حول نامهای که در زمینه مسئولیتش برای گیتی نوشته، صحبت کرد.ابتدا به او گفت: خودت در جابجایی دست بازداده بودی، وی گفته: بله، اگر حرف شما را گوش کرده بودم، الان جلوتر بودم و مسئولیتم مشخص شده بود. الان هم منافع خودم هست که جابجا شوم. گیتی روی مثبتات او انگشت گذاشته و گفته: چند روز صبر کن که کار و سازماندهی ات مشخص شود.
اکرم حبیب خانی: گیتی با او حول گزارشی که نوشته بود، صحبت کرد. وی گفته: از روی عکسالعمل نوشتم و چون چفت فاکت از مسئولین ذاکری دیده بودم که با سپیده مطرح کردند، به هم ریختم و این گزارش را نوشتم ولی از پیام برادر، خودم متناقض شدم و با سپیده هم مشکلی ندارم… (در این رابطه قرار شد آن را پروژه کرده و در جمع بخواند).
صفورا مقدسی: بعد از تغییر سازماندهی در خود و گرفته است. نکتهای که هست صفورا تمایلی به این سازماندهی ندارد. ولی در نشست پروین موقع ابلاغ چیزی نگفت و قبول کرد. در صحبتی به سودابه محمد طاهر گفته نمیدانم اصلاً واحد مشاوره (مسئولیت جدید) یعنی چی؟ الهه که خودش واحد مشاوره بوده، میگوید این کار کاری نیست که یک نفر بالای آن باشد، نیازی ندارد. سودابه به وی گفته است این حرفها که درست نیست این کار یکی از جدیترین مسئولیتهای کار ستاد است و وارد بحث زیاد نشده است.
کبری میرباقری: این هفته نیز به نشست سیاسی تحت عنوان کمردرد نرفت (این سومین هفته است که شرکت نمیکند و علت را در صندلی مناسب و کمردردش مطرح کرده است. کلا او روزهای جمعه یا هر فرصتی که گیرمیآورد، خوابیدن را ترجیح میدهد.
الهه رشیدی: به او موضوع سازماندهی صفورا ابلاغ شد که او را واحد مشاوره گذاشته و میخواهیم به تو وصل بکنیم. میگفت: من پیشنهادم این است که صندوق را به صفورا بدهید و من واحد مشاوره باشم، کار صندوق برایم سختتر از واحد مشاوره است. در رابطه با مریضی اش هم گفته: اگر من شبها خوب و سرموقع بخوابم و وسط روز هم استراحت کنم، دیگر مشکلی ندارم. پروین نوشته: این موضوع را دنبال میکنیم.
مریم شیرنگی: فاطمه افتخار یک گزارش سر او داده است که بی چارچوبی و مراجعات تکی به برادران مقر دارد و علیرغم تذکر فاطمه، مستمر سر هر موضوعی تکی به آنها مراجعه میکند.”
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، ظاهر این گزارش های جمع بندی یک سند درون تشکیلاتی حاوی مفادی شامل دستورات و توصیه ها در خصوص چارچوب و نحوه برگزاری و دستور جلسات عملیات جاری بوده و خطاب آن نیز به مربیان برگزارکننده بوده است. البته اطلاعات نسبی در خصوص نشست های مذکور وجود داشت اما این سند نسبتا محرمانه که حتی قرار نبوده در اختیار اعضای عادی نیز قرار بگیرد تا حدود زیادی اهداف رهبران این فرقه تروریستی و سیستم غیرانسانی حاکم بر فرقه را بیش از پیش هویدا می سازد.
نکته عجیب (و البته تاسف برانگیز) تعدد و گوناگونی جلسات در فرقه است. از نشست های حوض گرفته تا نشست دیگ، جلسات غسل هفتگی و نشست های عملیات جاری. دستور کار این نشست ها و اهداف پس پرده نیز که به اندازه کافی روشن و مشخص است. واقعا مجبور ساختن افراد به بیان فانتزی های جنسی خود و یا حتی تمایلات عینی خود و در نهایت، سرکوب و تحقیر آنها بخاطر اقاریر خود در جلسات غسل هفتگی و یا اجبار روزانه افراد به بیان روزمرگی های خود و آنچه در سر پرورانده اند را چه می توان نامید؟
جالب آنکه افراد هیچ اختیاری برای عدم شرکت در جلسات مذکور ندارند و به تعبیر فرقه، عدم شرکت فرد در نشست عملیات جاری مرز سرخ است. افراد هفته ای حداقل یکبار باید فکت های خود (بخوانید اقاریر و اعترافاتی که آنان را مستحق تحقیر می کند) بخوانند.
واقعیت آن است که از منظر حقوقی، چه قواعد حقوق داخلی و چه معاهدات حقوق بشری، شرکت افراد در تشکیلات، انجمن ها، احزاب و دسته جات آزاد است و این موضوع در اعلامیه های جهانی حقوق بشر و میثاق حقوق مدنی و سیاسی نیز به صراحت آمده است. و البته مهمتر از این حق اجتماعی پیش بینی شده برای افراد، احترام به کرامت انسانی و حق آزادی عقیده و بیان است که در پناه برگزاری چنین جلساتی کاملا نادیده گرفته می شود. اما با این همه باید توجه داشت این ساختارهای فرقه ای پیش از آنکه از منظر حقوقی مورد تحلیل قرار گیرند باید از منظر روانشناختی موضوع مطالعه و بررسی قرارگیرند. بر اساس قواعد حقوقی (فارغ از اینکه در اینجا ما با تشکیلاتی با سابقه تروریستی و جنایی مواجهیم) تا زمانی که گروه یا تشکیلاتی مرتکب جرم نشود، خواه علیه اعضای خود و یا فراتر از آن، و یا اعضای خود را به سمت ارتکاب جرایم سوق ندهد طرح ادعاهای حقوقی علیه آن گروه دشوار می گردد. اما در این رابطه به نظر می رسد که یافته های روانشناختی (اعم از فردی و اجتماعی) می تواند بسیار آگاهی دهنده و ثمربخش باشد. اینکه حاصل جلساتی از این دست، و اساسا فلسفه شکل گیری چنین جلساتی ایجاد یک سیستم کنترل قوی بر ذهن و حتی جسم افراد است و طراحان این جلسات هدفی جز نظارت و کنترل غیرانسانی (فردی و جمعی) بر اعضای گروه ندارند.
در این میان دو نکته بیش از هر چیزی باید مورد توجه قرار گیرد؛
اولا جا دارد که روانشناسان و متخصصین امر در باب ماهیت اقداماتی این چنین در قالب تشکیلات فرقه ای به جامعه اطلاع رسانی نمایند. گواینکه تشکیلات فرقه گون منحصر به فرقه رجوی نیست.
ثانیا خانواده های اعضای اسیر در فرقه به حق نباید از بی خبری و یا دوری گزیدن عزیزان خود آزرده خاطر گردند. به واقع باید آنان را انسان هایی اسیر در بند محدودیتهای جسمی و ذهنی فرقه رجوی دانست که آزادی آنان جز در گروی آگاهی بخشی و تلاش برای رسواسازی و تبیین ماهیت فرقه ای مجاهدین خلق در سطح داخلی و بین المللی نیست.
انتهای پیام