عضو نجات یافته از فرقه رجوی گفت: خوشحالم بعد از ترک سازمان آن هم بعد از گذر ۲۱سال، امسال راحتترین ماه رمضان را با آزادی کامل و بدون هیچگونه دغدغهخاطر و حسابرسی، اضطراب و اهم اینکه نشنیدن دروغ و فریب در کنار خانوادهام داشته باشم.
به گزارش فراق، بیجار رحیمی در یادداشتی با اشاره به برنامه های فرقه تروریستی رجوی در ماه رمضان نوشت: تقریباً یک هفته بعد از شروع هر ماه رمضان، نفرات مقرها توسط مسئولین به سالن غذاخوری فراخوانده میشدند. بعد خانمی که نقش فرماندهی مقر را داشت بالای سن میرفت و با خوشحالی خبر آغاز نشستهای ماه رمضان توسط مسعود رجوی (به اصطلاح رهبری) را به جمع ابلاغ میکرد. با شنیدن خبر برگزاری نشستها گرچه بهظاهر بهقول خودشان جمع شور و فتور میکرد. اما برای بیشتر نفرات ناخوشایند بود و استقبال نمیکردند.
هرشب بالاجبار نفرات باید بعد از شام تا زمان سحری روی صندلیها مینشستند و حرفهای بارها تکرارشده مسعود را دوباره میشنیدند. بعد از سقوط صدام در اشرف عراق چندبار نشستها صوتی بود ولی بعدها در اشرف و لیبرتی و سپس در کمپ اشرف ۳ فقط نوشتاری برگزار میشد.
هدف از برگزاری نشستها در ماه رمضان بهرهبرداری از فضای روزهداری نفرات برای شروع مباحث و به اصطلاح تفاسیر آیات قرآنی بود و ربط دادن مباحث در امر صبر و پایداری و اسیر تعادلقوا نشدن، بهفکر خانواده و زن و زندگی نبودن و برشمردن تهدیدات بورژوازی و زندگیطلبی، نداشتن محفل و امنیت و دادن آمار هزینهها، بهرسمیت نشناختن بیماریها، کهولت و پیری و استقبال از شهادت در عراق و مرگ یا به قول خودش رستگاری در آلبانی و در زمره صدیقین قرار گرفتن و … تا گرفتن تعهد ماندگاری با نوشتن نقشه مسیر در شب قدر.
بعد از پایان مباحث قرآنی وبحثهای سیاسی، از موقعیت کنونی سازمان و فعالیتهای نیروها در داخل کشور و وضعیت و شرایط عینی نظام سخن میگفتند تا به نفرات روحیه بدهند که شرایط نظام در دوکفه ترازو به نفع مجاهدین سنگینی میکند.
بهعلت طولانی بودن نشست در هرشب و عدم استقبال نفرات از بحثها و گفتههای تکراریش غالب نفرات در چرت و خواب بودند یا بیرون از سالن نشسته یا قدم میزدند، سیگار میکشیدند و باهم گپ و گفتگو و محفل داشتند. بارها مسئولین به نفرات مراجعه و تذکر میدادند به نشست برگردند اما توجه چندانی نمیکردند.
هدف اصلی از نشستها در ماه رمضان در واقع یک شستشوی مغزی کامل بود و رجوی بدینصورت میخواست اعمال و کردار گذشته، حال و آینده خود و سازمانش را توجیه کند که من برحق هستم و هر جنایتی هم که کردهام و میکنم و خواهم کرد در راستای آزادی مردم بوده، هست و خواهد بود و لاغیر.
بعداز گذشت چندین شب از نشستها در شب ضربت خوردن امیرالمومنین یا بعد از مراسم شب احیاء ورقهای A4 بین افراد توزیع و آنها را مجبور به نوشتن نقشه مسیر یا همان تعهد ماندن در سازمان با هرشرایطی که پیش بیاید، میکردند.
من شخصاً چندبار از نوشتن نقشه مسیر در ماه رمضان امتناع کردم. هربار مسئول مستقیم و فرمانده گردان (اف جی) به سراغم میآمدند و از من حسابرسی میکردند چرا ننوشتی؟ میگفتم حالم خوب نیست و آمادگی نوشتن نقشه مسیر را ندارم. بعداز آن خانمی که فرمانده مقر بود صدایم میکرد و با من شروع به صحبت میکرد و در آخر میگفت از تو انتظار داشتیم سرموقع مینوشتی. باشه حال که حالت مساعد نبوده در اسرع وقت بنویس. من که در محظوریت قرار میگرفتم علیرغم خواست و میل باطنیام مجبور به نوشتن چند خطی میشدم.
یک یا دو شب بعد مسعود با خوشحالی از نفرات برای نوشتن گزارشات نقشه مسیر تقدیر میکرد و میگفت این برگههای نقشه مسیر شما نشان رستگاری شماست و گزارشات تک به تک شما را برای خلق قهرمان آرشیو میکنم که بعد از پیروزی بخوانند.
برای تعمیق بحثهایی که رجوی شب کرده بود، برای مرور و اینکه نفراتی در نشست متمرکز نبودند، خواب بودند یا بیرون از نشست بودند و … هر صبح بعد از بیدارباش طبق دستور اکید روزانه در ماه رمضان همه نفرات را وادار میکردند در سالن ها تجمع کرده تا صحبتهای وی را که مکتوب شده بود، این بار توسط اف مقر یا مسئولین در مقر خوانده شود و افراد مجدداً میبایست صحبتهایش را گوش میکردند تا به قول خودشان بحثها تعمیق و یادآوری شوند و یا به نوعی داخل مغزها بنشیند.
اکنون خوشحالم بعد از ترک سازمان آن هم بعد از گذر ۲۱سال، امسال راحتترین ماه رمضان را با آزادی کامل و بدون هیچگونه دغدغهخاطر و حسابرسی، اضطراب، شبزندهداری اجباری، سختی و ناخوشایندی و مهم این که نشنیدن دروغ و فریب در کنار خانوادهام داشته باشم
در پایان طاعات و عبادات همه قبول حق و سال نو را به همه هموطنان عزیز به خصوص خانواده بزرگ انجمن نجات و خانوادههای چشمانتظار تبریک عرض می کنم.
بیجار رحیمی – تیرانا
انتهای پیام