• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024

تفاوت خانواده «مسعود و مریم» و خانواده اعضا در جامعه بی‌طبقه رجوی

  • کد خبر : 45256
  • 25 مارس 2024 - 12:00

پس از ماجرای انقلاب ایدئولوژیک، خانواده «مسعود و مریم رجوی»‌ بدون اینکه از هم پاشیده شود‌ به زندگی خود ادامه داد اما خانواده های اعضا با طلاق اجباری از هم جدا شده و کودکان نیز از پدر و مادر خود جداسازی شدند.

به گزارش فراق، از چند وقت پیش  فیلم مستندی درباره کودکان اعضای فرقه رجوی با نام «بچه‌های کمپ اشرف»‌ سر و صدای زیادی به پا کرده و فرقه رجوی نیز برای توقف اکران آن دست به کار شده‌ است. در این مستند یکی از این افراد مطرح می کند که ۱۴ سال است که نتوانسته با مادرش حتی یک تماس تلفنی برقرار کند.

ashraf 40
کودکانی که به اجبار از آغوش والدین خود جدا شدند

برخی از آن‌ها پس از رسیدن به نوجوانی دوباره به عراق برگردانده ‌شدند تا تعلیم نظامی ببینند و در خدمت سازمان مجاهدین خلق درآیند. طبعاً مشخص نیست که تا چه حد این اقدام داوطلبانه و تا چه حد زیر تأثیر و القائات کسانی بوده که مسئولیت تربیت این کودکان را به عهده داشتند. حالا پس از گذشت سال‌ها برخی از این کودکان به میان‌سالگی رسیده‌اند و هنوز هم نمی‌توانند با پدرو مادرهایشان که در کمپ‌های اشرف در آلبانی هستند، ارتباط برقرار کنند.

نمایش مستند «بچه‌های کمپ اشرف» با حواشی خاصی همراه بوده است و در جشنواره سالیانه فیلم گوتنبرگ در سوئد منافقین تلاش کردند که با هیاهو و بهم ریختن فضای سالن نمایش آنرا متوقف کنند. دامنه این هیاهو به حدی بوده است که پلیس سوئد مجبور به مداخله شده است.

«عاطفه‌ سبدانی» یکی از چهار فردی که در فیلم «بچه‌های کمپ اشرف» حضور دارد، در خصوص اقدامات سران فرقه رجوی در قبال این کودکان می‌گوید:‌«برای ما مدارک هویت جعلی ساخته بودند تا بتوانیم از عراق به اُردن و سپس به یکی از کشورهایی که مجاهدین در آن امکان اسکان ما را داشتند فرستاده شویم. اگر قرار بود همراه پدر و مادر خود سفر کنیم، حتما به شکل دیگری بود اما می‌توانم بگویم که سفر ما به‌صورت غیرقانونی و قاچاقی بود و تا به سوئد برسیم شش ماه گذشته بود.»

camp ashraf

«عاطفه سبدانی»‌ اکنون در دهه چهارم زندگی‌اش است. او در سال ۱۹۹۱ همراه برادرهایش وارد سوئد شد در این کشور با «خاله مرضیه و عمو احمد»، از هواداران سازمان مجاهدین خلق آشنا شد. عاطفه و برادرانش مجبور شدند آنها را مامان و بابا صدا کنند. مرضیه و احمد به مقامات سوئد گفته بودند که با هم فامیل هستند و این تنها راهی بود که اجازه اقامت بگیرند.

عاطفه می‌گوید: «از آن روز رسماً در سوئد پناهنده شدیم.»

«امیر یغمایی»، یکی دیگر از کسانی که در مستند «بچه‌های کمپ اشرف» مقابل دوربین داستان زندگی‌اش را روایت می‌کند، در چهارده سالگی به صورت قاچاقی به عراق بازگردانده شد و بلافاصله لباس نظامی به تن او کردند و به عنوان کودک سرباز به خدمت «ارتش آزادیبخش ملی» یعنی همان سازمان منافقین درآوردند.

«پروین حسین‌نیا» نیز در «بچه‌های کمپ اشرف» سرگذشت خودش را روایت کرده است. او در صفحه‌اش در فیسبوک نوشته است که سرانجام موفق شده بر ترس خود غلبه کند و رنج‌هایی را که در کودکی متحمل شده مقابل دوربین به زبان بیاورد:«من شرکت کردم چون حقیقت باید آشکار می‌شد. چون پدر و مادرم را از من گرفتید و سال به سال قول دادید که برمی‌گردیم ولی الان من یک پدر مریض روانی در استرالیا و مادری وحشت‌زده در آلبانی دارم. چون متوجه نشدید که آیا خانواده‌های هوادار مجاهدین که ما را به سرپرستی می‌گرفتند، شرایط‌شان مناسب است یا نه. در این مدت آنها به زور و اجبار ملزم به نگه داشتن ما شدند اگر چه بسیاری از آن‌ها حتی نمی‌خواستند بچه‌دار شوند.»

«حنیف بالی» که از سال ۲۰۱۰ تاکنون نماینده پارلمان سوئد است، در مستند «بچه‌های کمپ اشرف» سرگذشت خود را روایت می‌کند. او در سال ۱۹۸۷ در کرمانشاه به دنیا آمد اما پدر و مادرش سه سال بعد در کمپ اشرف عراق او را به سران تشکیلات مجاهدین خلق سپردند تا او را به همراه صدها کودک دیگر به اروپا بفرستند. بالی می‌گوید: در تمام کودکی‌ام، من پدرهای زیادی داشته‌ام. پدر همیشه بیولوژیک نیست، یا کسی نیست که با او بیش از همه زندگی کرده‌ای یا آنکه مهربان‌تر از بقیه یا خشن‌تر از بقیه بوده است. گاهی حتی تعریف بابا می‌تواند آن کسی باشد که تو پرچالش‌ترین رابطه را با او داشته‌ای اما همانی بوده که تو عمیقاً می‌شناختی و بیش از همه دوست داشتی. من تصویری از چند پدر در ذهنم دارم اما فقط یک بابا داشتم. هر روز دلم برایش تنگ می‌شود.

حنیف بالی می‌گوید دولت سوئد از این ماجراها باخبر بود اما دست روی دست گذاشته بود و کاری برای حفاظت از این کودکان انجام نمی‌داد.

sosan gajar

نکته جالب توجه دیگر تبعیضی است که سرکردگان سازمان تروریستی منافقین در قبال فرزندان و خانواده خود با خانواده دیگر اعضای این سازمان روا داشتند. در همین راستا خانواده «مسعود و مریم رجوی»‌ بدون اینکه بر طبق دستورات و انقلابات سازمانی منافقین از هم پاشیده شود،‌ به زندگی خود ادامه داد اما خانواده اعضای منافقین باید با طلاق اجباری از هم جدا شده و کودکان نیز از پدر و مادر خود جداسازی می‌شدند.

navid 556
نوید لدنی خواهرزاده مریم قجر و پسر سوسن عضدانلو که به واسطه ارتباطات خانوادگی از فرقه حقوق نجومی دریافت می کند

یکی از اعضای جداشده این سازمان تروریستی درباره زندگی عادی خانواده و نزدیکان سرکردگان منافقین می‌نویسد: «در سازمان مجاهدین خلق شعار محوری، اصل بر برابری طبقاتی است. اما هیچ وقت پاسخی دریافت نمی‌کنید چرا خواهر مریم رجوی آزادانه و بدون حجاب با پول سازمان زندگی می‌کند و آزاد است با خانواده باشد، اما بقیه نه! یا پاسخ نمی‌گیرد که چرا برادر و زن برادر و برادر زاده مریم رجوی باید در بالاترین رده تشکیلاتی باشند.»«آلن شوالریاس»نویسنده کتاب «زنده سوزانده شده»‌ که حاوی تحقیقات یکساله درباره فرقه رجوی است درباره عمق نقض حقوق بشر توسط این فرقه، می‌گوید:‌« حتی بدون آنکه از تروریسم صحبت کنیم، برخی از آن‌ها جنایاتی، حتی علیه همکاران خودشان مرتکب شده‌اند. آن‌ها مردان و زنان را بر خلاف میل‌شان در سازمـــان نگه داشـته‌اند، آن‌ها را کتک زده‌اند، شکنجه کرده‌اند و حتی گاهی به قتل رسانده‌اند. آنها کودکان را از والدین‌شان جدا کرده‌اند، خانـواده‌ها را از هم پاشیده‌اند و از سلاح‌های بسیار خشن استفاده کرده‌اند.»

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=45256

نوشته های مشابه