فرقه رجوی اعضای خود را زیر فشارهای روحی و روانی وادار می کند تا در مورد گذشته خود، خانواده و نیز در مورد افکار یا رفتار جنسی خود در سازمان، گزارشنویسی کنند.
به گزارش فراق، علی زمانی، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی در یادداشتی برخی از عملکردهای ضد بشری سازمان مجاهدین را به ترتیب زیر نوشته است:
-نبود مناسبات دمکراتیک، نبود آزادی بیان، آزادی فکر و اندیشه برای اعضای در داخل تشکیلات و نیز جداشدگان ازاین تشکیلات
-شستشوی مغزی اعضا از طرق بحثهای ایدئولوژیک، اشاعه شخصپرستی و قدیسسازی از مسعود و مریم رجوی
– استفاده سیاسی از باورهای مذهبی که برهمین پایه بود که پس از حمله تروریستی به برجهای دوقلو در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مسعود رجوی در جمع چهار هزار نفره اعضای مجاهدین در اشرف یک گفت، با این عملیات شاخ آمریکا شکست. تازه این اسلام ارتجاعی است (اشاره به نیروهای القاعده) وای به حال اسلام انقلابی!
– مجبور کردن مردان و زنان تحت تأثیر فشارهای روحی- روانی به «طلاق ایدئولوژیک» و پس از آن جداسازی جنسیتی بین زنان و مردان که به تدریج اجرا شد و هماینک به طور کامل جداسازیها انجام شده است به طوریکه حتی در پارکی که داخل «اشرف ۳» هست دو روز زنان حق گردش دارند و روزهای دیگر مردان و همچنین ورود و خروج به تنها فروشگاهی که در اشرف هست جداگانه انجام میپذیرد.
-جدا کردن حدود بیشتر از ۷۰۰کودک از خانوادههای آنها در درون سازمان مجاهدین در آغاز دهه ۹۰میلادی در عراق و فرستادن آن کودکان به کشورهای مختلف که در عمل از موجب از هم پاشیدن نهاد خانواده شد.
-بازگرداندن بخشی از همان کودکان در سنین ۱۵و ۱۶سالگی به اردوگاه اشرف در عراق و سربازگیری اجباری آن کودکان. این عمل در بسیاری موارد با فریب کودکان و با وعده دیدار با پدر یا مادر و بستگان و بازگشت دوباره به کشوری که در آن ساکن بودهاند انجام شد.
-قطع ارتباط اعضای سازمان مجاهدین با خانوادهها و برعکس.
-مجبور کردن اعضا به گزارشنویسی در مورد افکار یا خواب و خاطرات جنسی خود. مجبور کردن افراد به صحبت در مورد این موضوعات در حضورجمعهای کوچک و بزرگ چند ده یا چند صد نفری. تهییج افراد حاضر در این نشستها به حمله لفظی و پرتاب آب دهان و توهین و اتهامزنی به فردی که بهعنوان «سوژه» چنین گزاشی از خود ارائه داده است. در مواردی حمله فیزیکی به «سوژه» صورت گرفته و همین موضوع همه اعضا را نسبت بههم بدبین کرده از همدیگر جاسوسی میکنند.
-سازمان مجاهدین اعضای خود را زیر فشارهای روحی و روانی وادار می کند در مورد گذشته خود، خانواده و نیز در مورد افکار یا رفتار جنسی خود در سازمان، گزارشنویسی کنند. این گزارشها بهعنوان «سند» در اختیار سازمان مجاهدین میماند تا در صورتیکه فردی از این تشکیلات جدا شده و بخواهد به انتقاد از این سازمان بپردازد، آن «اسناد» علیه آن فرد جداشده بهکار گرفته شود.
-نبود شفافیت و پاسخگویی از سوی رهبری سازمان مجاهدین خلق. خبرنگاران آزاد امکان دیدار و گفتگو با اعضای این سازمان را ندارند. حتی رهبری این سازمان از گفتگو با خبرنگاران آزاد خودداری میکند.
-زندان و شکنجه جسمی و روحی و روانی اعضای ناراضی در درون سازمان مجاهدین و اتهامزنی بیپایه و اساس به آنها. راهاندازی جنگ روانی، اتهامزنی و ترور شخصیت نسبت بهآن دسته از ناراضیان که از سازمان مجاهدین جدا شده و پس از جدایی به طور علنی از تجربه خود در درون سازمان مجاهدین سخن گفته یا آنرا انتشار دادهاند که حتی شامل آن افرادی میشود که با یک رسانه غیرایرانی مصاحبه و گفتگو کرده باشد.
-جذب نیرو از طریق فریبکاری و دادن وعدههای گوناگون و انتقال آنان از کشوهای مختلف به قرارگاه اشرف در عراق و آلبانی.
این موارد عملکردهای سازمان مجاهدین در داخل مناسبات خود میباشد. در مورد عملکردهای تروریستی سازمان مجاهدین خلق در داخل کشور ایران کتاب ها میشود نوشت. از جمله عملکردهای تروریستی آنان از جمله، انفجار در مراکز حساس کشور همچنین کشتن هزاران نفر در داخل کشور که از بدو تآسیس این سازمان همواره در داخل کشور ادامه داشته است.
درهمین سالهای اخیر هم این عملیاتهای تروریستی تحت عنوان کانونهای شورشی ادامه دارد. هماکنون مجاهدین در داخل اشرف ۳ در آلبانی با استفاد از اینترنت به طور سازمانیافته، افراد بدبخت و ناامیدی را در داخل کشور پیدا میکنند و با فریب آنها را وادار به عملیاتهای تروریستی میکنند.
آنچه بهآن اشاره شد، تحت رهبری مسعود و مریم رجوی جنایتکار در این سازمان در جریان است. آنچه برشمرده شد تنها بخش کوچکی از واقعیتهای پنهان در درون سازمان مجاهدین میباشد. حقایق داخل سازمان مجاهدین که در بالا بهآن اشاره شد را من بهمدت ۲۰ سال با گوشت و پوست خود تجربه کردم و شاهد آن بودهام. آنها خانواده چهارنفره مرا به طور کامل متلاشی کردند، حسرت بهآغوش کشیدن فرزندانم را سالها بر دلم گذاشتند. فشارهای روحی و روانی که در سازمان متحمل شدم تا سالها نمیشود فراموش کرد و زخمهای روحی آن برای من وخانوادهام غیرقابل التیام است.
انتهای پیام