مدتهای مدیدیست که سرکردگان فرقه صاحب مرده مجاهدین قیچی به دست در هر مناسبتی به جان پیام های ضبط شده قدیمی رجوی میافتند و بجا و بیجا قسمتهایی از آنها را به هم تف چسبان کرده و منتشر میکنند تا نبود پیامهای جدید را بپوشانند.
به گزارش فراق، این کار هم با توجه به اینکه این فرقه در بین اقشار مختلف مردم چه در داخل و چه در خارج کشور مخاطبی ندارد صرفاً جهت گرم کردن سر اعضا و خوش کردن دل آنهاست که گویا رهبرشان، این دایی جان ناپلئون زمانه که از ترس، زندگی نباتی پیشه نموده و جرأت نشان دادن خودش را ندارد هنوز نفس می کشد.
هر چند که زنده یا مرده اش هیچ فرقی ندارد مگر برای محاکمه در پیشگاه ملت و مردم ایران و سرانجام هم «یومَ تُبلَی السرائر» (روزی که رازها فاش شود) رسید.
شخص مسعود رجوی، نوجوانی که برای تحصیل از شهرستان به تهران می رود، در فضای آن روزگاران دانشگاه، برای پوشاندن ضعف ها و احساس حقارتها و ارضای کمبود های روحی و شخصیتی خویش به سمت فعالیتهای دانشجویی آن دوران کشیده شده و تقدیر برایش چنان رقم می خورد که با جریان مجاهدین آشنا شود و به همراه آنان دستگیر و زندانی شود.
وی که در زندان واداده و با ساواک همکاری نموده است (اسناد آن نیز موجود می باشد)، پس از اعدام مؤسسین آن گروه و در فضای سردرگمی و سرگردانی اعضای باقیمانده، با شارلاتان بازی خاص خودش در یک فرار به جلو از سادگی آنها استفاده نموده و با قمپز درکردن، ریاست خود را بر دیگران تحمیل نموده و خویش را وارث موسسین اعدام شده جا زده است.
پس از آزادی از زندان و در فضای سالهای اول انقلاب وی که به شدت از به بازی گرفته نشدن در ساختار قدرت سرخورده شده بود به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی پرداخته و با تصمیمات کودکانه خویش سازمان مجاهدین را رودرروی نطام قرار داد و احمقانه تصور می کرد با ترور مقامات جمهوری اسلامی می تواند نظام را ساقط نموده و به قدرت برسد.
به فاصله کوتاهی پس از آن جنگ افروزی وی که احساس خطر می کرد با بجا گذاشتن زن و فرزند خویش و کادرها و اعضای نگون بخت، فرار را بر قرار ترجیح داده و خود را به خارجه رساند.
در فضای امن خارجه وی از هیچ اقدام غیر انسانی و غیر اخلاقی خودداری ننمود و در سودای رسیدن به قدرت از هیچ رذالت و جنایت و کثافت کاری ابا نداشت.
اگر آماری از انسان های قربانی شده، خانوادههای از هم پاشیده شده، کودکان به کار گرفته شده در تشکیلات و عملیات های نظامی و زنان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و… منتشر شود، این کوتوله جانی جزو جنایتکارترین های تاریخ بشر به ثبت خواهد رسید.
رجوی با عقل ناقص و لبریز از شهوت و حسرت قدرت هیچگاه به روز رو شدن دستش و درز اطلاعاتش به دنیای بیرون از تشکیلات و افشا شدن جنایاتش فکر نمی کرد و اکنون در اوج درماندگی و استیصال به هر خس و خاشاکی متوصل می شود که جنایات خود را لاپوشانی کند ولی زهی خیال باطل.
امروز روز رو شدن حقایق است و زمان آن رسیده است که مردم ایران و جهان بدانند رجوی چه موجود پست و جنایتکاری است و چه ها که نکرده است.
آری «یومَ تُبلَی السرائر» (روزی که رازها فاش شود) است امروز کوتوله. مرد باش و شجاعت داشته باش و از سوراخ موش خارج شده مسئولیت اعمالت را گردن بگیر. البته پر واضح است که رجوی این غیرت و شهامت را نداشته و ندارد و طبق سیاق ثابت دیگران را به میدان فرستاده و دیگران را قربانی می کند تا جنایات خودش را بپوشاند اما تا به کی؟
مرتضی حیدرزاده
انتهای پیام