دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، مهدی براعی با نام مستعار احمد واقف فرزند محمد حسن متهم ردیف هفتم این دادگاه، در سال ۱۳۴۷ با تشکیلات نفاق آشنا و جذب آن شده و در اواخر سال ۱۳۵۷، به اتفاق دیگر همکیشان خود دفتر سازمان در قم را تأسیس میکند و سپس در سال ۱۳۶۰، به عضویت مرکزیت تشکیلات در میآید.
متهم ردیف هفتم یکی از طراحان اصلی اقدامات تروریستی و مسلحانه ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ بوده و در همان سال با یکی از اعضای فرقه به نام مرضیه غفاری ازدواج تشکیلاتی کرده و پس از عملیاتهای نظامی تروریستی همراه وی غیرقانونی از کشور خارج شده و به مقر سازمان در فرانسه ملحق شدهاند.
براعی مسئول اول مالی و امکانات فرقه در سال ۱۳۶۰ بوده و مسئول به اصطلاح بخش اجتماعی تشکیلات در فرانسه نیز بوده است.
مسئول اطلاعات نیروهای پیشمرگ فرقه در سال ۱۳۶۲ در کردستان عراق، مسئول هدایت بمب گذاریهای سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴، مسئول محوری در حمله به اسلام آباد غرب در عملیات نظامی تروریستی فروغ جاویدان و مسئول چک و بررسی عملیاتهای تروریستی خمپاره زنی در سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸ از جمله مسئولیتهای متهم ردیف هفتم این پرونده بوده است.
متهم ردیف هفتم پرونده سرکردگان و اعضای فرقه تروریستی رجوی اکنون در زمینه روابط و ملاقاتها با مسئولان آلبانیایی فعالیت دارد و نامبرده تحت تعقیب اینترپل و دارای اعلان قرمز است.
به گزارش فراق، مهدی براعی یک روز پس از عملیات طوفان الاقصی حماس در سرزمین های اشغالی فلسطین، در ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۲ یک جلسه توجیهی برای تعیین خطوط سایبری فرقه تروریستی رجوی نسبت به نوع واکنش پیرامون عملیات حماس در «اشرف ۳» برگزار می کند و سرخط های جعلی همچون: محکوم کردن حماس در تجاوز به خاک اسرائیل، کشتار غیر نظامیان اسرائیلی، راه اندازی ماشین ترویج تروریسم ج.ا، حمایت از محمود عباس و جنبش فتح و تایید تلویحی دو دولت را ارائه و تاکید میکند که نباید محکومیتی نسبت به اسرائیل صورت گیرد که این مساله باعث واکنش منفی برخی از اعضا می شود.
در این نشست فرقه رجوی، تعداد زیادی از اعضای حاضر در جلسه، سرخط های اعلامی مهدی براعی را در تضاد با واقعیت انسانیت و مانیفست اولیه سازمان و شعارهای مسعود رجوی عنوان کردند.
اهم نقدها و اعتراضات اعضای حاضر در جلسه این طور گزارش شده بود:
– مگر نه این است که شعار و آرم سازمان مجاهدین خلق ضدامپریالیسم و متمایل به جهان شرق است (داس، گندم، ستاره و رنگ سرخ) پس چرا در مقابل بازیچه امپریالیسم و دشمن سوسیالیسم شده ایم؟ چرا خواهر مریم هیچ جلسه ای با چین، روسیه، اوکراین، کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و.. ندارد مگر اینها هم ج.ا هستند؟
– شعار ما از ابتدای تشکیل سازمان حمایت از فلسطین، تشکیلات خودگردان و مبارزه با اسرائیل بوده اکنون چرا باید از آرمانهای خود عدول کنیم؟ مگر زمانی که برادر یاسر (یاسر عرفات) به تهران آمد در دیدار با برادر مسعود به یکدیگر سلاح هدیه ندادند؟ آیا از آن زمان تا کنون فلسطین بیشتر اشغال نشده؟ پس این سلاح ها برای چه بوده؟ اکنون به صلح و تشکیل دو دولت رسیده اید؟
– ما حتی اگر از اشرف هم اخراج شویم حاضر به این کار نیستیم زیرا سکوت در برابر اسرائیل یعنی حمایت آن و این مساله با آرمان های اصلی ما در تناقض است. هر چند که تا اینجا نیز از برخی از آرمانهای خود مثل مبارزه با امپریالیسم آمریکا عقب نشینی کردیم.
– بسیاری از ما در فلسطین دوره های چریکی مسلحانه طی کرده ایم اکنون چرا هم ما و هم تشکیلات خودگران مساله مبارزه با اسرائیل را محکوم کند؟ آیا اسرائیل عوض شده یا آرمان فلسطین کنار گذاشته شده است؟
– آیا بهتر نیست آرم سازمان را تغییر دهید و از ستاره ۵ پر سوسیالیستی به ستاره ۶ پر یهودی تبدیل کنید؟ آیا همه اینها شواهدی بر ادعای ج.ا درباره توافقات پشت پرده میان سازمان مجاهدین با سران موساد نیست؟
-به قیمت دشمنی با ج.ا تمام آرمان ها و شعارهای ضدامپریالیستی را زیر پا گذاشته ایم و سازمان مجاهدین تبدیل به مجموعه ای از تناقضات شده تا حدی که برای جذب عنصر داخلی با هرکسی که تماس می گیریم با کنایه و تمسخر و توهین تناقضات سازمان را به رخ ما می کشد.
گفته می شود تشدید اعتراض ها و عدم پاسخ قانع کننده مهدی براعی، منجر به تشنج و درگیری در جلسه شده تا جایی که کنترل جلسه از دست خارج شده و نهایتا افراد معترض به قرنطینه ستاد اطلاعات فرقه تروریستی رجوی منتقل می شوند.
انتهای پیام