• امروز : چهارشنبه - ۷ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 27 November - 2024

جهل پایه شکل‌گیری و توسیع فرقه است

  • کد خبر : 43445
  • 19 دسامبر 2023 - 11:24

«آن چیزی که قاعده اصیل فرقه را ایجاد می‌کند، تمرکز بر یک مفهوم است الجهل، الجهل، الجهل. جهل پایه شکل‌گیری، امتداد، استقرار و توسیع فرقه و نحله است.»

zanan rajavi34

به گزارش فراق، شب گذشته رادیو گفت و گو در قسمت نوزدهم از فصل هشتم برنامه خود با حضور دکتر علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی) و دکتر معصومه نصیری (کارشناس سواد رسانه‌) به بررسی رسانه و رفتارسازی شناختی پایه، سازمان رفتاری و رفتارسازی برای چگونگی کنترل فرقه‌های رفتاری و نحله‌های تفکری در یک سیستم پرداخت.

برگردان این گفت‌و‌گوی مهم درباره علت شکل‌گیری و توسیع فرقه‌ و نحله و همچنین ابزارهای امتداد آن‌ها را در ادامه می‌خوانید:

محمدصالح حسین زاده – کارشناس مجری: رسانه چگونه می‌تواند یک سازمان رفتاری‌ شکل بدهد که آن سازمان رفتاری عملاً بتواند فرقه‌ها و نحله‌های فکری را کنترل و مدیریت کند و به آنها حاشیه بزند، حتی با نگاهی بتواند آنها را تقویت کند. رسانه چگونه می‌تواند اینجا اثرگذار باشد؟

نصیری: یا اینکه بهتر است که بگوییم چگونه می‌تواند رفتار ضد فرقه‌ای را تقویت، ایجاد، رشد و تقویت کند. چون این آن اتفاقی است که انتظار می‌رود در یک رسانه استاندارد که ملاک‌ها و معیارهای دقیق خودش را شناخته و پیدا کرده است، خروجی‌ای که برای افکار عمومی دارد باید بتواند ضد نگرش‌ها و ایدئولوژی‌هایی باشد که فرقه‌ها و نحله‌ها به آن می‌پردازند.

رسانه با ارتقای ذائقه و فهم ذهنی مخاطب یکی از جاهایی است که می‌تواند این کار را بکند. هر چه رسانه بتواند در سیاست‌گذاری‌های خودش، در خروجی‌ای که به حوزه افکار عمومی ارائه می‌دهد و در فهمی که در مخاطب ایجاد می‌کند روند ارتقا به سمت مثبت را پی بگیرد و پیش ببرد، قاعدتاً یک اتفاق مثبت می‌افتد. مخاطبی که ظرفیت‌های ذهنی او افزایش پیدا کرده و نیل به مطلوب و نگاه ساختار یافته را داشته باشد، قاعدتاً مبتنی بر این خروجی، سازمان رفتاری‌ای که بر آن مترتب می‌شود یک سازمان رفتاری ضد فرقه و ضد نحله می‌شود.

در عین حال می‌تواند معکوس آن هم باشد. اگر رسانه ارتقاء را نزولی بکند و به سمت پایین ببرد و سعی کند که مخاطب را در سطح نگه دارد یا حتی از سطح هم وضعیت را به سمت کاهنده بودن فرایند فهم و ذهن ببرد، قاعدتاً اتفاقی که در حوزه ذهن مخاطب می‌افتد گرایش پیدا کردن به هر آن چیزی است که با آن سویه مثبت و متعالی در تضاد است.

رسانه‌ای که نگاه ضد فرقه‌ای را فهم کرده باشد یا بهتر است بگوییم که در راستای معکوس آن، نگاه فرقه‌ای بر آن بار شده باشد قاعدتاً نمی‌تواند خروجی ضد اینها داشته باشد. این شناخت مبتنی بر آن پایه‌های معرفت شناختی پایداری است که در برنامه‌های گذشته اشاره کردیم. شخصیت رسانه‌ای اگر قوام‌یافته مبتنی بر آن پایداری شناختی و معرفت شناختی و تعهد و حتی بحث رسانه مجاهد و رسانه متشرع، همه آنچه که تا امروز درباره آن بحث کردیم اگر وجود نداشته باشد، منتج به شناخت هم نمی‌شود. بنابراین؛ هر کسی از هر زاویه‌ای می‌تواند با اندکی اعمال قدرت نگاه فرقه‌ای را وارد فضای رسانه‌ای کند و وقتی فضای رسانه‌ای به مفهوم اینکه شناخت را مخدوش کند، در صورت نداشتن آن معرفت شناختی، یک اتفاقی را رقم می‌زند که آن اتفاق مقوم حوزه فرقه است و فرقه آمده حاکم شده به صورت ناخواسته بر نگاه‌هایی که دارد تزریق می‌شود و غیره. بنابراین؛ رسانه چون در حوزه کاشت، داشت، برداشت ورود پیدا می‌کند، نیازمند یک شناخت است. بنابراین؛ بحث معرفت شناختی پایداری پایه این اتفاق است.

قطعاً نتیجه عدم شناخت و درک ضرورت آن چیزی که ما از آن به عنوان شناخت یا احاطه به موضوع فرقه‌ها یاد می‌کنیم می شود عده‌ای سخنران که ممکن است در فضای رسانه‌ای قرار بگیرد و همه رسانه‌های ما از این آفت دور نیستند و تبدیل شود به یک فردی که رسانه به او شخصیت می دهد ما باید مراقبت کنیم که در رسانه به چه کسی با چه تفکری شخصیت می‌دهیم و این شخصیتی که به او می‌دهیم چقدر شخصیت خود رسانه را در نهایت تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بنابراین حوزه شناخت یک موضوع است و بحث‌های حوزه فرایندهایی که طی می‌شود، یک موضوع دیگر است.

در برنامه های گذشته اشاره شد که فرقه از حوزه تبلیغ استفاده می‌کند. تبلیغ یعنی رسانه و جذابیت. یعنی باید مابه‌ازای جذابی وجود داشته باشد که جذابیت تبلیغ فرقه و نحله بتواند حد‌اقل حرفی برای گفتن داشته باشد یا برای آن گفتمانی که ارائه می دهد، یک آلترناتیوی داشته باشد. به هر حال این اموری است که رسانه، سازمان رفتاری‌ می‌تواند به صورت ناخواسته شکل بدهد و خودش هم متوجه نباشد که من باعث گرایش مثلاً افراد، نوجوان‌ها در یک فقدان محتوایی درست و دقیقی که ظرفیت‌های ذهنی این نوجوان را، افزایش بدهد او را به سمت استفاده از یک محتوای نقطه‌گذاری شده، هدف‌گذاری شده‌ای هل دادند که در نهایت جذب فرقه‌ها و نحله‌ها است.

zanan rajavi 2

حسین زاده – کارشناس مجری: در برنامه گذشته یک تعریفی از کنترل داشتید و عنوان کردید که به هر طریقی کنترل به معنی برگشت سازمان به مشی فکری خود است. ذیل این کنترل به محیط اشاره کردید و اینکه محیط اگر مطلوب باشد فضایی را رقم می‌زند و دومین بحث، بحث وارد کردن شناخت آلوده به محیطی است که در حقیقت قابلیت اصلاح داشته باشد. سومین محور به دلیل کمبود وقت و ورود به بحث‌های پیرامونی اشاره نشد. در خصوص سویم محور توضیح می فرمائید؟

داوودی: رابط بین مشی سیستمی و رفتار سازمان حتماً یک روش است. این روش می‌تواند روش فکری، اجرایی و یا تجمیعی باشد و می‌تواند هر چیزی تلقی شود. موقعی که می‌خواهد خودش را به مرحله ظهور و بروز برساند، چه آنجایی که لَه کار می‌کند و چه آنجایی که علیه کار می‌کند. دو قاعده اصلی دارد. این دو قاعده اصلی کلید ورود به شکل‌گیری می‌شود.

درک همین دو قاعده اصلی مبنای از بین بردن این کلید می‌شود. بنابراین؛ چه در مرحله شکل دهی و چه در مرحله مقابله باید این دو بررسی شود. آن دو قاعده تفریق تفاوت‌ها و تجمیع اشتراکات است. تفریق تفاوت‌ها اولین مشی است. در نظام‌نامه سوسیالیستی اولین چیزی که آنجا باید از بین برود، تفریق تمایلات، تفاوت‌ها در همه حوزه‌ها است. یعنی باید یک دست و یکسان باید باشد.

وقتی در حوزه رفتار سازمانی وارد حوزه شناخت منهای تفریق، تجمیع، به علاوه اشتراکات وارد می‌شویم، دو مسئله خودش را به بیش از پیش نشان می‌دهد. مسئله اول یکدست‌سازی و همگن‌سازی است. سازمان‌های رفتاری اصلاً کارشان این است. اگر سازمان رفتاری منبعث از نگاه فرقه‌ای و نحله‌ای باشد، اولین چیزی که برای خودش سم می‌داند، وجود، پذیرش و تکثر دیدگاه‌های متنوع و متفاوت است. چون اینجا محال ممکن است بتوان از لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی استفاده کرد و در اینجا اصلاً این موضوع معنا ندارد چون کاملاً سلبی به مسئله نگاه می‌شود. یا همچنین در نظام‌نامه لیبرالیستی هستی یا نیستی، است. اگر هستی با ما هستی، اگر نیستی بر ما هستی. اصلاً حالت سومی وجود ندارد. در حوزه کمونی، به شوروی سابق برگردیم. اصلاً استالین نمونه بارز اینهاست. یا چرچیل و یا رزلت نیز همین طور است و خود هیتلر نیز همچنین.

و اصلاً مفهوم فرقه این است. تو یا با ما هستی یا با ما نیستی. اگر با ما هستی، هستی. اگر نیستی بر ما هستی پس باید نابود شوی. پس مفهوم با و بر آنجا می‌شود اولین مشی تفریقی و اولین قاعده تجمیعی که دارند. پس به سمت یکدست‌سازی و یکسان‌سازی می رود. اصلاً مفهومی تحت عنوان تکثر عامل ارتقاء است کلاً از بین می‌رود.

همین که شما وارد یک سازمان رفتاری‌ای می‌شوید که نفی‌کننده دیگران و ارجح دانستن خودش می‌شود، یعنی شما وارد فرقه شده اید. اگر یک مجموعه بخواهد فرقه را نفی کند، مورد هدف تمام فرقه‌ها برای زدن می‌شود. به طور مثال، وقتی می‌گوییم نه شرقی و نه غربی، تفکر شرق، تفکر ایسمی بوده است. کمونیزم، سوسیالیست. تفکر غرب هم تفکر اومانیسم، کاپیتالیزم و لیبرالیسم.

وقتی که شما می‌گویی من تفکر لیبرالیزم را قبول ندارم چون مدل، مدل فرقه است. در جامعه بشری مکاتب، مکاتب دست‌ساز و فرقه است. در شرق هم همین اتفاق افتاده و فرقه است. وقتی می‌گویم من این فرقه را نمی‌خواهم، آن فرقه را هم نمی‌خواهم، شما که خودت فرقه نیستی چون اگر فرقه باشی باز یا در این هستی یا در آن هستی. پس وقتی می‌گوییم این دو تا را نمی‌خواهیم یعنی ما می‌خواهیم نظام‌نامه فرقه‌ای را حذف کنیم. گفتمان ضد فرقه است. برای همین است که می‌گوییم گفتمان ضد فرقه حالا در بستر دین می‌آید.

نگاه ضد فرقه مفهومی تحت عنوان تمدن نوین، امت واحده می‌شود. وقتی ما از امت واحده صحبت می‌کنیم یعنی وارد فضای ضد فرقه‌ای شدیم. ابزار امت واحده برای مقابله با فرق و نحل ایسمی، مقاومت می‌شود. اصلاً محور مقاومت می‌شود ابزار مبارزه با فرق و نحلی که در دنیا حالا چه یک میلیون عضو داشته باشد و چه یک میلیارد عضو داشته باشد. برای همین است که وقتی وارد حوزه رسانه می‌شویم، در اشل کوچکتر می‌گوییم  این نگاه فرقه‌ای اول می‌آید تفریق در واقع تفاوت می‌کند چون نگاهش می‌‌گوید همه باید مثل من شوند. یا مثل من هستی یا علیه من هستی.

zanan 11 99

در صورتی که انقلاب اسلامی نمی‌گوید یا تو علیه من هستی یا با من هستی. می‌گوید من گفتمان خود را عرضه می‌کنم. گفتمان من هم ضد فرقه و ضد ایسم است، ضد این مکاتب دست‌ساز است. بحث دفاع مظلوم از مظلوم در برابر ظالم است. فرقه، اولین مرکز صدور ظلم است. نمی‌توانی پایداری خودت را تضمین کنی مگر با ظلم. مگر با ظلم به این فضا.

حالا فرقه چکار می‌کند؟ فرقه دقیقاً در حوزه جامعه‌شناخت، رسانه‌های خود را فعال می‌کند، خودش حرفی را می‌زند که ضدمشی عمومی یک جامعه باشد، در معرض تهدید قرار بگیرد و بعد بگوید ببینید اینهایی که می‌گویند ما ضد فرقه هستیم، اینهایی که می‌گویند ما عام هستیم، ما بهتر هستیم، اینها دارند ما را تهدید می‌کنند، ما را محدود می‌کنند. در واقع یک جور تهدید‌سازی می‌کنند برای ایجاد مصداق که توسط رسانه به جامعه منتقل می‌شود.

نصیری: در واقع خلق موقعیت‌های کارگردانی شده برای ایجاد این تصویر مظلوم مورد ظلم قرار گرفته توسط آن نگاه اکثریتی در جامعه.

 اکنون در رابطه با بهائیت در کشور این مسئله وجود دارد. فرد اقداماتی در راستای آن اقدامات فرقه‌ای و نحله‌ای انجام می دهد و بعد خروجی‌ای که می‌گیرد، در واقع ترسیم یک تصویر کارگردانی شده است.

داوودی: اولاً می‌گوید که من دین هستم. یعنی ببین یک فرقه و نحله می‌آید خودش را در حد دین جا می‌اندازد. این در حالی است که ادیان الهی مشخص هستند. و این یک دروغ بزرگ است. دو، اصلاً قبول، تو خیلی خوب هستی. مرکز تو کجا است؟ عبادتگاه اصلی تو که برای خودت ساختی کجا است؟ مگر بیت الارض نیست؟ مگر وسط اسرائیل نیست؟ از اسرائیلی که امروز همه و حتی آن بی دین نیز به او ناسزا می گوید  و تو از آنجا نشئت می‌گیری؟ پس تو دین نیستی، تو خود فرقه هستی، تو خود نحله هستی اما ارتقای شیک سیستماتیک می‌دهی، تبدیل به رفتار سازمانی می‌شوی.

حالا این سازمان رفتاری می‌آید ساب‌سیستم‌ها را تعریف می‌کند. وقتی که تو را دستگیر می‌کنند می‌گویی من را در معرض ظلم قرار داده اند. از اینجا به بعد می‌شود خلق آن مرحله سینمایی، هالیوودی، بالیوودی و قس علی هذا است.

برای همین است که فرقه‌ها معمولاً در ادبیاتشان، وقتی که می‌خواهند سازمان رفتاری ایجاد کنند، دو من را تزریق می‌کنند. یک، منِ متفاوت، دو منِ متکامل.

دو کلمه تفاوت و تکامل جزء کلیدواژه‌های اصلی رفتارسازی سازمانی در نزد فرقه‌ها در یک جامعه تلقی می‌شود. من متفاوت از بقیه هستم چون من نسبت به بقیه متکامل هستم. اینجا کلام حق و اراده باطل است. تفاوت حق است و تکامل هم حق است اما وقتی اراده باطل می‌شود، از اینجا وارد حوزه آداب و رسوم و سلوک می‌شوند. برای همین است که ما می‌بینیم آداب و رسوم و سلوک آنها خیلی در جامعه فهم نمی‌شود. چون می‌گوید علت تفاوت من این رفتار از نظر شما غیرمعقول و این تکامل من تنها راهش این رفتار است. از اینجا به بعد فرقه حرکت جوهری می‌خواهد پیدا کند. اما جنس حرکت جوهری به سمت تکامل نیست. حتماً به سمت سقوط است. برای همین است که مفاهیمی که در ذیل استایل بوک آنها تولید می‌شود معمولاً یک محدودیت ایجاد می‌کند. به طور مثال سازمان منافقین را نگاه کنید. در فلان مجموعه در حرم امام رضا انفجار انجام می‌دهد، از آن طرف عزاداری می‌کند.

اگر می‌خواهیم بفهمیم بین منِ متفاوت و من متکامل، کجا فرقه و کجا نحله است و کجا اصالت دارد، فقط یک گزاره وجود دارد. فقط کافی است که همین یک گام برای مخاطب توسط رسانه‌ها باز شود به شرط اینکه خود رسانه‌ها مرجعیت فرقه نداشته باشند یا به تعبیری ابزار دست فرقه نباشند. فقط یک نکته است و آن هم پارادوکس و تضاد است. تنها پاشنه آشیلی که فرقه‌ها اجازه نمی‌دهند دیگران فهم کنند، حجم عظیم و غیرقابل شمارش از تضادها و پارادوکس‌ها است. چرا؟ چون کلاژی از تفکرات ناقص هستند و چون مجموعه‌ای از نواقص کنار هم جمع شده اند و یک پیکره سازمان رفتاری را شکل دادند، نواقص پارادوکس همدیگر هستند.

حسین‌زاده: نکته این است که یکی از کارویژه‌های فرقه این هست که پیروانش محتوای فکری فرقه را فهم نکنند و تبعیت کنند از آنچه که بیان شد. چون اگر فهم کند آن تعارض اتفاق می‌افتد چون بدون استثنا انسان‌ها در یک قالب، انسان در یک قالب نمی‌گنجد. نگاه متفاوتی دارد. این نگاه هم متناسب با شرایط، متناسب با محیط تغییر می‌کند. یکی از کارویژه‌های فرقه همین است که بتواند این فرقه را قابل فهم کند برای پیروی خود که آن پیرو متوجه نشود که کانسپت ذهنی این فرقه چیست.

نصیری: یکی از اقدامات جدی‌ فرقه‌ها تأثیر جدی بر خوانش آن چیزی است که خلق می‌کنند. یعنی وجود دارد دیده می شود اما خوانده نمی‌شود.

حسین‌زاده: یکی از کارویژه‌‌هایی فرقه‌ها از نگاه اجتماعی این است که بر محتوا یا کانسپت ذهنی مخاطبش، پیرویش سوار می‌شود و عقبه ذهنی مخاطب را با نگاه اهدافی آن فرقه هم راستا و هم‌گرا می‌کند. یعنی فرد بجز آن عقبه ذهنی‌اش و خواسته ذهنی خودش چیزی را متوجه نمی‌شود. یکی از کارویژه‌هایی دیگر فرقه‌ها پایه جامعه‌شناختی دارد، فرد یا افراد متناسب با نگاه خود، نگاه برخواسته از شرایط و یا محیط به یک فهمی می‌رسند که تمایل دارد این فهم را به معنای واقعی به تمام محتواهایی که ایجاد می‌شود بسط بدهند.

نصیری: نقطه صفر آن خودش است. رسیدن به هر هدفی باید از آن نقطه صفر که من هستم آغاز شود.

داوودی: حالا این من، منِ متفاوت است و منِ متکامل.

نصیری: تصور مخاطب این است که وقتی می‌گوییم فرقه احتمالاً یک جایی است با یک سردر یا بدون سردر، یک ساختمان مثلاً مخوف با یک سری آدم‌های خاص. نکته اینجاست که ما در حوزه فرقه باید به دو نکته توجه کنیم. یک. بحث هویت که فرد ذیل فرقه پیدا می‌کند. هویت‌های متکثری که فرقه می‌سازد. یعنی مخاطب نباید لزوماً در حوزه سیاسی – مذهبی دنبال فرقه بگردد. مثلاً در حوزه‌های اجتماعی، محیط زیستی، حوزه‌های اقتصادی، حوزه بازار و غیره هم دنبال آن بگرد. این هویت و تنوعی که برای ارائه خودش دارد، می‌توان ردپای آن را جایی پیدا ‌کرد که اصلاً هیچ ربطی نه به ساختار سیاسی دارد و نه به ساختار مذهبی دارد و نه ساختار متعارفی که شما منتظر آن هستی که آنجا بروی و آن مسخ فرقه‌ای برای شما اتفاق بیفتد.

بنابراین؛ بحث تنوع محیط‌های زیست نگاه‌های فرقه‌ای و نحله‌ای، نکته مهمی است و همچنین هویتی که سعی می‌کند برای شما بسازد. ممکن است شما اساساً در هیچ‌کدام از این پکیج‌هایی که تا حالا به آن اشاره کردیم نباشید ولی یک فعال اجتماعی، یک فعال حوزه زنان یا یک فعال در حوزه اقتصاد باشید، آنجا هم اتفاقاً محل رشد ویروسی و اتفاقاً باسرعت فرقه‌ها هستند تا جایی که ممکن است که شما در یک نقطه‌ای متوجه آن بشوید که اتفاقاً دیگر میل شدیدی به ادامه دادن مسیرت هم داشته باشی.

داوودی: می خواهم بعد از چهار جلسه پرداختن یک جمع‌بندی مختصری داشته باشیم، من جمع‌بندی خود را در سه ساحت عرض می‌کنم. ساحت اول این است که سازمان رفتاری‌ای که در حوزه شناختی و ادراکی تشکیل‌دهنده سیستم‌های شناختی متفاوت و رفتاری متنوع می‌شود معمولاً به سه مسئله برخورد می‌کند. مسئله اول چگونگی شکل‌گیری محتوا و مبانی است. مسئله دوم چگونگی تثبیت آن است و مرحله سوم چگونگی سرایت یا توسیع آن است. یک قاعده بسیار عمومی و کلی وجود دارد. اگر پایه هر سه حالت موجود، حالت معرفتی، دینی، ایدئولوژیکی خالص، منبعث از منابع مطمئن، نشئت گرفته از افراد مطمئن و تکامل یافته یا قدرت‌گرفته از روش تفکری دقیق و صحیح باشد، قاعدتاً مفهومی تحت عنوان فرقه شکل نمی‌گیرد بلکه مفهومی تحت عنوان یک سازمان رفتاری عام قابل اعتماد شکل می‌گیرد. مثل سازمان رفتاری خالصی که در انقلاب اسلامی شکل می‌گیرد.

اگر خارج از این سه نکته باشد، قطع الیقین به سمت فرقه می‌رود. احتمال دارد پوشش و پویش انقلاب اسلامی را داشته باشد اما از محتوا خالی و فرقه جایگزین آن شود.  اینجا آن جایی است که فرقه‌ها خودشان را نشان می‌دهند و خودشان را به مرحله ظهور می‌رسانند. بنابراین آرام آرام این مسئله می‌رود و به سمت دیگری حرکت می‌کند. این نکته اول که ما حتماً باید دقت داشته باشیم. اساساً شکل‌گیری سازمان رفتاری فرقه‌ای و شکل‌گیری سیستم‌های رفتاری فرقه‌ای منبعث از گم کردن منبع اصیل است یا غبارآلود کردن فضای منابع اصیل در رسیدن به مخاطب یا از کار یا هر چیزی دیگری تلقی می‌شود. نکته دوم، هر سازمان رفتاری و هر سیستم رفتاری‌ که در حوزه شناختی شکل می‌گیرد، معمولاً مفهومی تحت عنوان تبعیت و تابعیت دارد. تابعیت سازمان رفتاری اگر اهلیت منابع اصیل را داشته باشد، قاعدتاً انحراف از معیار آن یا صفر یا حد‌اقلی می‌شود. حتی اگر صورت هم بگیرد به دلیل آن اصالتی که در تابعیت و تبعیت اصیل وجود دارد، قابل ترمیم، قابل بازیافت و قابل برگرداندن و اصلاح است. اما به همان نسبتی که اهلیتش را از دست می‌دهد، آرام آرام مجهز به رفتارهای شیطانی می‌شود.

آن جایی است که حضرت امام می‌فرماید مراقب باشیم این انقلاب دست نا‌اهلان و نامحرمان نیفتد، مفهوم نااهل و نامحرم، قطعاً هر نا‌اهلی نامحرم است و قطعاً هر نامحرمی در این حوزه نا‌اهل تلقی می‌شود یعنی همین مفاهیم. یعنی مراقبت باشیم که این فضای تابعیت و اهلیت وارد فضای انحراف نشود که حالا اینجا دیگر امکان دارد پوشش دین یا پوشش انقلاب داشته باشد. اما علی القاعده مرکزیتی پیدا می‌کند که از آن در تاریخ ما به مسجد ضرارها در واقع داریم یاد می‌کنیم که مرکز و پایه نگاه شیطانی است به هر نوع مفهومی که در این حوزه وجود دارد.

نکته سوم آن چیزی که قاعده اصیل فرقه را ایجاد می‌کند، تمرکز بر یک مفهوم است الجهل، الجهل، الجهل. جهل پایه شکل‌گیری، امتداد، استقرار و توسیع فرقه و نحله است. اگر می‌خواهیم درگیر فرق و نحل نشویم باید بدانیم اولاً چقدر به موضوعات جهل داریم، ثانیاً آنچه که تحت عنوان علم به ما معرفی می شود آیا واقعاً علم است یا این هم وجه دیگر، شَمای دیگر یا شَمایل دیگر از یک جهل است.

برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با بررسی تاریخچه علوم‌شناختی و کاربردهای آن در حوزه‌های مختلف و شباهت و تفاوت‌هایی که با حوزه‌های علوم روانی دارند، به بررسی شناسه‌ها، شاخص‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های علوم‌شناختی در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه در فضای جنگ ترکیبی می‌پردازد. این برنامه دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه روی موج اف‌ام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز تقدیم مخاطبان فرهیخته رادیو گفت‌وگو می‌شود.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=43445

نوشته های مشابه

17نوامبر
اعضای جداشده از فرقه رجوی سند جنایت‌های داخلی این فرقه هستند
سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان

اعضای جداشده از فرقه رجوی سند جنایت‌های داخلی این فرقه هستند

22اکتبر
من یک تابلوی سپید بودم که سازمان روی من نقاشی کرد
بازخوانی اظهارات مرجان ملک (معصومه صیدآبادی) عضو سابق فرقه رجوی تروریستی رجوی

من یک تابلوی سپید بودم که سازمان روی من نقاشی کرد

02اکتبر
سازمان مجاهدین نمی‌گذاشت به یک پارک برویم
عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی

سازمان مجاهدین نمی‌گذاشت به یک پارک برویم