به گزارش فراق، در سال های اخیر اخبار مربوط به دیدار مقام های آمریکایی با سران فرقه تروریستی رجوی به میزان کافی در فضای رسانه ای منتشر شده و هیچ جایی برای شک و شبهه در خصوص وجود حمایت آمریکا از این فرقه تروریستی بر جای نگذاشته است.
اما سیر مواجهه آمریکا با فرقه تروریستی رجوی روندی قابل توجه است.
اولین برخورد ایالات متحده با فرقه تروریستی رجوی به سال های قبل از انقلاب اسلامی باز می گردد. در آن زمان، نیروهای امریکایی اهدافی برای اقدامات تروریستی گروه موسوم به مجاهدین خلق (فرقه رجوی) بودند و در چند مورد، مستشاران نظامی امریکایی به قتل رسیدند. در بسیاری از اسناد منتشر شده از سفارت امریکا در ایران در این دوران، فرقه رجوی به عنوان گروهی با رویکردهای تروریستی درنظر گرفته می شود.
پس از انقلاب اسلامی، فرقه رجوی ، با وجود ادعاهای بی اساس از مبارزه با امپریالیسم امریکا و نیز ظاهر ایدئولوژی مارکسیستی، به عاملی برای نقشه های امریکا در ایران تبدیل می شود. اولین اقدام این گروه تروریستی در راستای منافع امریکا، تلاش برای نفوذ به گروه حافظان امنیت لانه جاسوسی امریکا پس از اشغال توسط نیروهای خط امام بود.
به نوشته انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، سردار یوسف فروتن، از اعضای تیم مدافعان امنیت سفارت در آن زمان، در خاطرات خود می گوید که عناصر فرقه رجوی بارها با برگزاری تظاهرات در اطراف سفارت، به دنبال ورود به سفارت و دخالت در موضوع اشغال سفارت امریکا بودند. این اقدامات در حالی صورت می گرفت که از سوی دیگر، ابوالحسن بنی صدر، به عنوان رئیس جمهور وقت ایران، به دنبال واگذاری موضوع لانه جاسوسی امریکا به دولت و کنار گذاشتن سپاه از این موضوع با هدف خدمت به منافع امریکا بود. به نظر می رسد، پیوندهای میان رجوی و بنی صدر در آن دوران، بیش از این ها عمیق بوده و این دو جریان از راه های نظامی و غیرنظامی به دنبال تسلط بر موضوع تسخیر لانه جاسوسی امریکا و کنار گذاشتن سپاه پاسداران از مدیریت ماجرا بودند.
خیانت های این دو جریان در سالهای بعد نیز ادامه یافت و فرقه تروریستی رجوی با بهانه های واهی خواستار انحلال ارتش شد. این موضوع زمانی جالب توجه می شود که در سالهای بعد، صدام، دیکتاتور عراق، به ایران حمله می کند و ابوالحسن بنی صدر، که با رمز اس دی لور-۱ با سازمان جاسوسی سیا در ایران همکاری می کرد، با کارشکنی های فراوان، روند دفاع در برابر نیروی مهاجم را تضعیف می نماید. همکاری و هماهنگی میان دو جریان بنی صدر و رجوی تا جایی به پیش می رود که در بحبوحه جنگ تحمیلی، مردم ایران به دلیل ترورها و اقدامات آن ها، دچار ناامنی های گسترده ای در جامعه می شوند.
پس از فرار رجوی از ایران و اسکان در فرانسه، شرایط برای هماهنگی میان فرقه رجوی و امریکا بیش از پیش فراهم شده و پذیرفتن فرقه رجوی در فرانسه، دلیل دیگری بر حمایت کشورهای غربی از تروریسم و با پوشش دفاع از حقوق بشرمی باشد.
پس از تهاجم صدام، دیکتاتور سابق عراق، به ایران و حضور فرقه رجوی در عراق، اقدام دیگری از سوی دولت امریکا رخ می دهد. به بهانه ایجاد زمینه مساعد برای انعقاد توافق با دولت وقت ایران، دولت امریکا در سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶)، نام گروه تروریستی مجاهدین خلق را در لیست گروه های تروریستی امریکا قرار می دهد. این در حالی است که پس از این اقدام، فرقه رجوی اقدامات خود در ایران را گسترش می دهد و با خمپاره زنی های سال ۱۳۷۸ و به شهادت رساندن افراد بیگناهی همچون معلم اهوازی، شهید جلیل جلیزاوی، و به خاک و خون کشاندن خانواده های بسیاری مانند خانواده بیت سالم در شهر اهواز، بار دیگر چهره ضدانسانی خود را نشان داد. مسلما چنین اقداماتی تنها به دلیل تحت فشار قرار دادن مقامات ایران برای تعامل بیشتر با ایالات متحده صورت گرفته است.
این اقدامات ضدانسانی مانع از همکاری دولت های امریکا با فرقه رجوی نبود. تنها هدف آمریکا سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران بود و به همین دلیل دولت های ایالات متحده این فرقه تروریستی را یک گروه اپوزیسیون دارای نیروهای نظامی فعال می دیدند که می تواند برای نظام جمهوری اسلامی خطراتی ایجاد نمایند. پس هدفی مناسب برای حمایت هستند. البته در این دوران یک مشکل اساسی وجود داشت و به دلیل حضور منافقین در عراق و ننگ ابدی همکاری با کشور مهاجم به خاک سرزمینی ایران، دولت های ایالات متحده نمی توانستند این گروه را به عنوان آلترناتیو دولت موجود در ایران معرفی نمایند. حضور منافقین در کنار صدام، دیکتاتور عراق، و حمله به سرزمین مادری با استفاده از نیروی نظامی خارجی، تنفر مردم ایران را نسبت به این گروه جنایتکار دوچندان کرده بود.
با این وجود، در سالهای آتی، همکاری های پشت پرده میان فرقه رجوی و آمریکا همچنان ادامه یافت. در یک مورد واضح، در روز ۱۴ آگوست ۲۰۰۲، کنفرانس مطبوعاتی گروه تروریستی منافقین با موضوع افشای اطلاعاتی پیرامون برنامه هسته ای ایران در هتل ویلارد اینترکانتیننتال واشنگتن برگزار شد. این در حالی است که نام این گروه تروریستی تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ در لیست گروه های تروریستی در آمریکا قرار داشته و حمله امریکا به عراق نیز در سال ۲۰۰۳ صورت گرفته است. توجه به تاریخ ها به خوبی نشان می دهد که اقدامات اعمالی دولت امریکا با ادعاهای اعلامی اش به هیچ عنوان همراستا نیستند و دولت های ایالات متحده در ظاهر مدعی چیزی هستند که در عمل به آن پایبند نیستند.
آن جلسه افشاگری، که مسلما بواسطه اطلاعاتی بوده که سازمان های جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی در اختیار این گروه تروریستی قرار داده اند، جنبه ای دیگر نیز داشت و به نوعی مقدمات سفیدشویی گروه تروریستی منافقین را فراهم نمود تا دولت ایالات متحده به تدریج این گروه تروریستی را به عنوان گروهی سیاسی و آلترناتیو دولت جمهوری اسلامی معرفی نمایند. این هدف در حالی پیگیری می شود که این گروه تروریستی در لیست گروه های تروریستی در اروپا و امریکا قرار دارد.
پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، دولت امریکا مدعی شد که با فرقه رجوی قرارداد ترک اقدامات تروریستی و تحویل سلاح را به امضا رسانده و فرقه رجوی نیز مدعی شد که در بیانیه ای، استفاده این گروه از تروریسم را به پایان رسانده است. البته پرواضح است که نه آن قرارداد منعقد و نه آن بیانیه صادر شده بود. تنها سلاح های سنگینی که گروه تروریستی منافقین پس از سقوط صدام در پادگان اشرف جمع آوری نموده بود، تحویل نیروهای اشغالگر امریکایی شده و با بهانه های حقوق بشر، حفاظت از افراد یک گروه تروریستی برعهده نیروهای امریکایی گذاشته شد.
سالهای بعدی نیز اقدامات سفیدشویی ادامه یافت. در سال ۲۰۰۸، اندیشکده رند، گزارشی در مورد گروه تروریستی منافقین منتشر می نماید و در آن تلاش می نماید تا اقدامات تروریستی این گروه را به اقدامات یک فرقه تقلیل دهد. پرواضح است که مسعود رجوی و مریم رجوی از فشارهای روانی و فریب های شناختی برای نگه داشتن اعضای فرقه رجوی و واداشتن آنها به اقدامات ضدانسانی استفاده می نمایند، و ابراهیم خدابنده، از اعضای سابق کادر رهبری این گروه تروریستی، می گوید که مسعود رجوی به خواندن کتابهای روانشناسی علاقه خاصی داشته و حتی پرونده هایی از شخصیت شناسی افراد رده بالای این گروه تروریستی ایجاد نموده بود؛ اما تقلیل تمامی اقدامات تروریستی فرقه رجوی به رویکردهای فرقه ای، تقلیل عمق جنایتبار اقدامات آنها است.
تلاش های دولت امریکا به گونه ای ادامه یافت که در سال ۲۰۱۲، با خروج نام گروه تروریستی مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی، همکاری دولت ایالات متحده با تروریسم به مرحله جدیدی وارد شد. به تدریج و با بهانه حفظ حقوق بشرِ تروریست های منافقین، و البته با هدف جلوگیری از تعقیب قضائی رهبران این گروه در دادگاه های عراق، اعضای این گروه به کشور آلبانی، منتقل شدند. در آلبانی نیز با حمایت های گسترده امریکا از فرقه رجوی، این گروه در کشوری که به وجود مافیای مواد مخدر و تجارت های غیرقانونی مشهور بوده، به عنصری اساسی در مناسبات سیاسی بدل می شود و روابط دیپلماتیک دولت آلبانی با ایران به تلاطم می افتد. مسلما حضور این گروه تروریستی در آلبانی و در اختیار گرفتن زمین های وسیع در این کشور و ساخت پادگان اشرف ۳ در اطراف شهر دورس در آلبانی، بدون حمایت های همه جانبه امریکا امکانپذیر نبود.
به هر حال، با حضور فرقه رجوی در آلبانی، دیگر مجالی برای پنهانکاری در میان دولتمردان امریکایی در حمایت از این فرقه وجود نداشت. ملاقات های علنی میان امریکایی و رهبران فرقه رجوی انجام شد و چهره های شناخته شده امریکایی به نشست های سالیانه این گروه تروریستی آمدند. جان بولتون، مایک پنس، رودی جولیانی و مایک پمپئو از مقامات شناخته شده آمریکایی هستند که در نشست های فرقه رجوی حضور یافته و یا با مریم رجوی در آلبانی و دیگر کشورها ملاقات های علنی داشته اند. در همین راستا نیز ملاقات مایک پمپئو با مریم رجوی در ۱۵ مهر ۱۴۰۲، امری غریب نبوده و نشانه ای دیگر از وجود حمایت دولت امریکا از این گروه تروریستی است.
اینکه افرادی خارج از دولت امریکا در این ملاقات ها حضور می یابند نیز دلیلی بر خودسری آن ها نیست. بسیاری از اقدامات دولت های ایالات متحده امریکا در حوزه های لابیگری و خارج از مناسبات دولتی انجام می گیرد.
از سوی دیگر، درست است که فرقه رجوی با دولت های جمهوری خواه، مناسبات حسنه دارد اما نباید فراموش نمود که حضور دفاتر سیاسی این گروه تروریستی در واشنگتن و لابیگری های مداوم آنها در زمان وجود دولت های دموکرات در امریکا نیز ادامه یافته و همکاری دولت های ایالات متحده با فرقه رجوی به وضوح نشان می دهد که دولت های امریکا برای رسیدن به اهداف خود در سطح بین المللی از هر ابزاری استفاده می کنند و نمی توان از دولتی که هزاران نفر را در بمباران های اتمی هیروشیما و ناکازاگی ژاپن قتل عام نمود، انتظار داشت که از گروهی تروریستی مانند فرقه رجوی برای مقابله با دولت جمهوری اسلامی در ایران استفاده ابزاری نکند.
همکاری میان دولت های امریکا با فرقه رجوی از زمان انقلاب اسلامی در ایران گسترش یافته و تا کنون نیز ادامه یافته و در سالهای آینده نیز شاهد آن خواهیم بود. تا زمانی که جمهوری اسلامی در ایران وجود داشته باشد، آمریکا از تروریسم برای مقابله با آن استفاده می نماید و فرقه رجوی تنها یکی از گروه های تروریستی است که در این چارچوب و در زمین منافع دولت ایالات متحده امریکا، علیه مردم ایران مرتکب جنایت می شوند.
انتهای پیام