قرآن کریم، درباره منافقان اهتمام شدیدی ورزیده و مکرر آنان را مورد حمله قرار داده است زیرا مصائب منافقان بر اسلام و مسلمین، حتی از مشرکین، یهود و نصاری بیشتر بوده است.
به گزارش فراق، حسن شیرزاد کمانگر، پژوهشگر پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در یادداشتی نوشته است: اسلام، دین زندگی است و آموزههای آن در راستای حفظ کرامت و آرامش انسان است و برای رعایت منزلت انسان و افراد جامعه بهخصوص جامعه ایمانی خواهان روابط با یکدیگر براساس اخلاقمداری، رعایت حقوق و پیوند عاطفی است.
مسئله منافقان از موضوعات مهمی است که در چهار حوزه اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و کلامی کاربرد دارد و چون از امور رفتاری و عملی است و در آن بروز و ظهور میکند، اخلاقی است و به اعتبار اینکه در عرصه اجتماعی و با نظام اسلامی و حکومت به حق و جامعه ایمانی، با ابزار و اشکال مختلف مبارزه میکند، اجتماعی و سیاسی است و چون به حوزه اعتقادات و امور بینشی و قلبی مربوط میشود و نیازمند به گزینش است، موضوع کلامی خواهد بود.
منافقان با اینکه مسلمان محسوب مىشدند اما در اثر کفر باطنى همواره با دشمنان حکومت اسلامی، روابط صمیمانه و دوستی پایدار داشتند و از آنان حمایت میکردند. قرآن کریم، درباره منافقان اهتمام شدیدی ورزیده و مکرر آنان را مورد حمله قرار داده است زیرا مصائب منافقان بر اسلام و مسلمین، حتی از مشرکین، یهود و نصاری بیشتر بوده است.
پیامبر اکرم(ص) نسبت به خیانتها، کارشکنیها و نقشههای خطرناک منافقان که همیشه در میان جامعه اسلامی وجود دارند، بهصورت جدی در مورد امت خود و جامعه اسلامی، احساس خطر میکرد (إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی کُلُّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَانِ (احمد بن محمد، ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۱، ص۲۸۹) و از آنان با زبان به نابودی امت هشدار داده و میفرمودند: «من نسبت به امت خود از مؤمن و مشرک نگرانی ندارم ولی بر شما از هر منافق ترسناکم که خوش زبان و آگاه به سخن گفتن است.»
آنچه شما نیک میشمارید بر زبان جاری میکند و آنچه شما زشت میشمارید بدون پنهان کاری، عمل میکند.» (فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یَا عَلِیُّ هَلَاکُ أُمَّتِی عَلَى یَدَیْ کُلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَانِ؛محمد بن على، ابن بابویه، الخصال، ج۱، ص ۶۹)
در حوزه نفاق و منافقان، نوشتارهای متفاوت علمی و پژوهشی براساس درک و فهم مخاطبان باید انجام شود اگرچه نویسندگان توانمند، مقالات و کتابهای ارزشمندی را نوشتهاند اما هنوز جای کار و پژوهش دارد. نوشتار حاضر با توجه به اهمیت موضوع در آغاز به پیشینه نفاق، ضرورت بحث از نفاق، فلسفه نفاق، برخی از نشانههای مهمی رفتاری منافقان و رفتار با منافقان را براساس آموزههای اسلام پرداخته است.
پیشینه نفاق
اگرچه درباره نفاق کتابها و مقالات فراوانی نوشته شده است اما با تحقیقات گستردهای که انجام شد مقاله و نوشتهای با چنین عنوان و مطالبی ملاحظه نشده است.
پیشینه پیدایش نفاق به معنای لغوی یعنی دو رویی و انجام اعمالی برخلاف ظاهر، در هیچ عصر و زمانى، جوامع انسانى از وجود منافقان خالى نبوده است و مىتوان گفت از پیدایش انسان بر روى زمین، نفاق و منافقان و از زمان حضرت آدم تا پیامبران پیش از پیامبر اسلام(ص) وجود داشته است چون با نگاهی به تاریخ و تأمل در رفتارهای افراد و اقوام گذشته مانند قابیل با برادرش هابیل که در ظاهر معتقد به جایگاه پدر بود در یک آزمون الهی، اقدام به کشتن برادر و برخلاف اعتقاد ظاهری رفتار کرد. (سوره مائده/آیات ۲۷ تا ۳۰)
همسران دو پیامبر الهی مانند همسران نوح(ع) و لوط(ع) متظاهر به پذیرش رسالت شوهران ولی در مقام عمل به مخالفت با آنان برخاستند. (سوره تحریم/ آیه ۱۰) همانطوری که کنعان پسر نوح متظاهر به پذیرش رسالت پدر بود و گمان پدرش براین بود که عضو خانوادهاش است ولی در شمارش مخالفان بود و غرق گردید. (سوره هود/آیات ۴۲ تا ۴۶)
سامری و قوم بنیاسرائیل با اعتقاد به رسالت حضرت موسی به مخالفت با جانشینش هارون برخاسته وگوساله پرستی کردند (سوره طه/آیات ۸۷ تا ۹۱) و برای جنگ با دشمنان خودداری کردند و مخالفت خود را با حضرت موسی با گفتن «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون؛پس تو و پروردگارت بروید با آنان بجنگید که ما تا پایان کار در همینجا نشستهایم.» (سوره مائده/ آیه ۲۴) نشان دادند.
فرزندان یعقوب در برخورد با پدر و برادرشان یوسف (سوره یوسف/آیات ۸ تا ۱۸) و همچنین رفتار توطئهآمیز برخی از افراد بنی اسرائیل متظاهر به رسالت عیسی(ع) که منجر به عروج حضرت به آسمان از سوی خداوند شد. (سوره آل عمران/آیات ۵۲ و ۵۴) و (سوره نساء/آیات ۱۵۷ و ۱۵۸)
درباره معنای اصطلاحی «نفاق» گفته شد منافقین در مکه پایهگذاری شدند و به آیاتی مانند:«الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ؛ تا کسانى که در دلهایشان بیمارى است » (سوره مدثر/ آیه ۱۳) میشود تمسک جست چون در مکه نازل شد.(فضل بن حسن ،طبرسی مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص: ۵۸۳) و مراد از «مرض» نفاق است. (عبد الله ابن عباس ، ابن عباس ،غریب القرآن فى شعر العرب، ص: ۲۵۷؛ جامعالبیان فى تفسیر القرآن، ج۲۹، ص: ۱۰۱) ولی جریان نفاق بعدها در مدینه بسیار توسعه پیدا کرد. (مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی)
اگر چه برخیها پیدایش نفاقزا در مدینه(محمد، ابو زید، ابوزید،مخاصمه المنافقین فی القرآن، ص ۴۷ و ۷۸؛ عبدالحجه، بلاغی، حجهالتفاسیر و بلاغ الإکسیر، تعلیقه ۲ ج۷، ص: ۴۶۵) و زمان گسترش اسلام دانستند (عبدالعزیز ،عبدالله الحمیدی، المنافقون فی القرآن الکریم ص ۲۵) ولی منافاتی بین پیدایش منافقان در مکه و ظهور مخالفتهای آنان در مدینه نیست زیرا در مکه انگیزهای برای آنان در اظهارات و جلب منافع و دفع ضررها وجود نداشته است. این هم بدان معنا نیست که پیدایش نفاق برخیها در مدینه نباشد.
ضرورت پرداختن به آسیبهای نفاق
ضرورت پرداخت به موضوع نفاق و موضوع رفتار با منافقان را میتوان از زوایای گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار داد و نمونههای آن به شرح زیر است:
۱- از تکیه فراوان قرآن بر روى مسئله منافق، میتوان استنباط کرد که هر چه بشر پیش رفته و تکامل پیدا کرده است قدرتش بر تصنع(نفاق) افزایش پیدا کرده است و مقایسه نفاق مردم عصر ما با صدر اسلام هزاران درجه بیشتر شده است.(مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج۲۵ ؛ ص۲۰۴ )
۲- قرآن نقطه مقابل مؤمنین را کافران و یا مشرکان و منافقان بیان کرده که در هیچ کتاب آسمانى چنین نیآمده است. (توبه/ ۷۳، تحریم/۹ و احزاب/ ۷۳)
۳- پیامبر اکرم(ص) از آینده امت خودش نسبت به نفاق و منافقان، اظهار نگرانى کرده است. (ص: ۲۰۷-۲۰۶)
۴- نفاق سختترین نیرنگها و بیشترین توطئهها در زمان پیامبر اسلام(ص) و بعد از آن بوده است.(عبدالرحمن حسن، حبنکه المیدانی، ظاهره النفاق وخبائث المنافقین فی التاریخ ، ج ۱،ص ۲۰)
۵- منافقان بدترین مردم و تیرهایى در دست شیطان و وسیله سرگردانی و گمراهى مردمند. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج۲۵ ؛ ص: ۲۰۷-۲۰۶:«… انْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمى بِهِ الشَّیْطانُ مَرامِیَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تیهَهُ» سید رضی شریف، نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵) و از کارهای همیشگی آنان برانگیختن مقدسان احمق علیه مصالح اسلامى است. (همان ؛ ج۱۶ ؛ ص۳۲۳)
آخرین نکتهای که ضرورت بحث درخصوص منافقان را اهمیت بیشتری میدهد، اقناع افکار عمومی مردم از سوی حکومت اسلامی است و این زمانی فراهم میشود که حکومت مردم را از امکاناتانی که دارد با برنامهریزیهای مناسب نسبت به نشانههای رفتاری منافقان و آسیبهایی که در قرآن آمده و در زمان پیامبر گرامی و بعد از رحلت آن حضرت با امیرمؤمنان داشتند، آگاهی دهد تا مردم را آماده پذیرش هرگونه رفتار خود با منافقان کند.
بنابراین اگر خصوصیات رفتاری منافقان و شیوههای تعامل با آنان براساس آموزههای اسلام، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. آگاهی لازم برای پیدا کردن ملاکهای نفاق نسبت به افراد و گروهها و چگونگی رفتار با آنان از سوی افراد، جامعه و حکومت فراهم میشود.
فلسفه پیدایش نفاق
درباره فلسفه پیدایش نفاق دیدگاههای مختلفی مطرح شده است ازجمله آنها، اعتقاد به کفر و ناپسند دانستن اسلام (عبد الرحمن حسن، حبنکه المیدانی، ظاهره النفاق وخبائث المنافقین فی التاریخ ، ج ۱ص ۱۹)، ترس از قدرت حاکم (عادل بن علی، الشدی،النفاق و اثره فی حیاه الامه، ص ۶۲)، طمع رسیدن به قدرت و سهم داشتن در آن (سیداحمد خاتمی، سیمای نفاق در قرآن، ص ۴۰و۴۱با کمی تغییر) و جلب منفعت و دفع ضرر بیان شده است. (عادل بن علی، الشدی،النفاق و اثره فی حیاه الامه، ص ۸۲) اگرچه برخیها، پیدایش نفاق را ترکیبی از جمع شدن ترس،طمع نسبت به منافع مادی، انکار حق، دروغگویی و کوته نظری در سلوک فردی بیان نمودند. (عبد الرحمن، حبنکه المیدانی،ظاهره النفاق وخبائث المنافقین فی التاریخ ،ج۱،ص ۵۴) اما مقام معظم رهبری، پیدایش نفاق را، منحصر به زمان خاص، افراد و گروه خاص ندانسته و آن را امتحانی برای همه در اثر ناسازگای با مواردی مانند پیش آمدحوادث(.سیدعلی خامنهای، بیان قرآن، تفسیر سوره مجادله،ص ۹۶و۹۷) احساسات، دریافتها، خود پرستیها و ادعاهای درونی که امکان تسلیم شدن دربرابر آنها وجود داشته باشد، بیان کردند. (بیانات در جلسه سیزدهم تفسیر سوره بقره ۲۹/۸/۱۳۷۰؛ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ نشرآثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای)
انتهای پیام