خرداد ماه و تیر ماه امسال شکست های پی در پی برای باند رجوی با خود به همراه داشت. از استقرار پلیس آلبانی و چک امنیتی کمپ اشرف ۳ تا عدم صدور مجوز برای گردهمایی و یا بهتر بگوییم شوی سالانه مجاهدین خلق در فرانسه. به هر ترتیب بعد از کش و قوس های فراوان و لابی گری و عز و التماس، فرانسه مجوزی در حد برگزاری تجمع خیابانی برای فرقه صادر کرد. به این ترتیب مجاهدین خلق سراسیمه سیاهی لشکر پولی خود را جمع کردند. سیاهی لشکری متشکل از افراد عادی و پناهجویان در مضیقه مالی و تعدادی هم صاحب مقام و منسب سابق که در ازای پول هر حرفی از دهانشان صادر می شود. نام بی مسمایی هم بر این کارناوال گذاشتند: کنفرانس جهانی ایران آزاد! شعارهای مطرح شده در این تجمع هیچ ارتباطی با آزادی نداشت. برعکس بحث بر سر فشار مضاعف بر ملت ایران بود تا این که به هر طریق ممکن تسلیم سلطه گر اعظم جهانی در حال افول شوند و در این رهگذر نمدی هم نصیب مریم رجوی گردد!
یکی از سخنرانان گفته است که چرا باید سازمانی دموکراتیک که به حقوق بشر پایبند است در لیست تروریستی قرار بگیرد که واقعا جای خنده است. این ادعا تنها از دهان کسی می تواند خارج شود که هیچ شناختی از مناسبات و تاریخچه ننگین مجاهدین خلق نداشته باشد و یا وقاحت لازم را برای قلب حقیقت داشته شد. وقاحتی که نتیجه دستمزد های هنگفت است. چاک والد بعنوان یکی از سخنرانان، باکمال وقاحت ابراز نموده که در برابر ایران مماشات شده و این عمل در اصل اجرا نشده را محکوم کرده و توصیه موکدی بر آوردن فشار بیشتر و بازهم بیشتر برعلیه ایران کرده که از آنجائی که ایران در مقابل این فشارهای حداکثری به سوی روئین تن شدن می رود، حرف مفتی زده است. سفیر سابقی بنام رابرت جوزف گفته که از نظر او ۴۴ سال است سیاست آمریکا در قبال حکومت ایران شکستخورده است.
در این بین انسان باغیرت و با وجدانی وجود نداشته که درجواب او بگوید که اگر سیاست های آمریکا درمقابل ایران شکست خورده، چرا توصیه نمی کنی که دست از تحریم و دخالت درامور ایران و جهان بردارد تا کارها به روال عادی برگردد؟
چاک والد گفته که مجاهدین و مقاومت ایران یک آلترناتیو مؤثر محسوب میشوند. ما باید از این آلترناتیو حمایت کنیم و نباید بیتفاوت باشیم. و من درجوابش می گویم که نشانه های این آلترناتیو در درجه اول داشتن پایگاه وسیع اجتماعی و التزام فکری وعملی به حفظ منافع ملی کجاست که ما نمی بینیم و تو بدون بیان فاکتی بر روی آن صحه می گذاری؟ وانگهی مگر شماها از این گروه فرقوی دشمنان سفاک مردم ایران حمایت نکرده اید و نمی کنید و اگر بخواهید بیش از این بکنید، چه غلط اضافی مانده که انجام نداده اید؟ شما آقای سفیر اسبق، چرا تنبلی کرده ونمونه های دموکراتیک بودن مجاهدین رجوی را بر نمی شمارید؟
آیا شما در جریان شستشوی مغزی شدن هزاران نفر از اعضای مفلوک این گروه جانی که همه مردمی که دستی در مطالعه دارند، وقوع این جنایت را تایید می کنند، قرار ندارید؟ آیا طلاق های مطلق اجباری و آواره ماندن بچه های قربانی و بی گناه این طلاقها که با شدت تمام در این تشکیلات ساری و جاری بود، وجدان شما را آزار نمی دهد؟
مجاهدین برای نشان دادن اینکه دشمن دموکراسی هستند، چه کارهای دیگری میتوانستند بکنند تا شما را قانع کنند که چشم درچشم مردم به آنها دروغ نگویید؟
البته ما مردم ایران توقعاتی از فرزندان کسانی که جهان و از جمله کشور ما را مستعمره وعقب مانده کردند و اینک بچههایشان برروی استقلال ما با حمایت از رجوی های وطن فروش شمشیر می کشند، نداریم.
یادداشت از: رضا اکبری نسب
عضو خانواده های قربانیان رجوی
انتهای پیام