
عذرا علوی طالقانی با نام مستعار «سوسن» در تشکیلات رجوی، در سال ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد.
به گزارش فراق، وی همسر ابراهیم ذاکری (از اعضای مجاهدین خلق که از شکنجهگرهای معروف بود و دق مرگ شد) بود. حاصل این ازدواج، پسری به نام زهیر ذاکری بود که در یکی از عملیاتهای انتحاری گروه رجوی در عراق کشته شد.
عذرا در سال ۱۳۵۸ از سوی گروه رجوی به عنوان کاندیدای نخستین دوره مجلس شورای اسلامی معرفی شد، اما تنها توانست چند صد رأی کسب کند. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ (آغاز عملیاتهای تروریستی مجاهدین)، او و همسرش از ایران به فرانسه گریختند و سپس راهی عراق شدند.
متأسفانه برخی به اشتباه این زن را دختر آیتالله محمود طالقانی میخوانند، در حالی که این ادعا نادرست است:
اول: آیتالله محمود علایی طالقانی تنها دو دختر به نامهای بدری و اعظم داشت.
دوم: نام خانوادگی ایشان «علایی طالقانی» است، در حالی که نام این زن عضو گروهک تروریستی منافقین، «عذرا علوی طالقانی» بوده و هیچ ارتباطی با خانواده مرحوم آیتالله طالقانی ندارد.
مسعود رجوی در توجیه شکست از پیشتعیینشده عملیات فروغ جاویدان، در گردهمایی «تنگه و توحید» به صراحت ادعا کرد که علت شکست، «فکر کردن نیروها به خانوادههای خود» بوده است. به همین دلیل، دستور طلاق اجباری را صادر کرد. در اجرای این حکم، تعدادی از نزدیکان رهبر فرقه بلافاصله از همسران خود جدا شدند و حلقههای ازدواج را تحویل دادند. از جمله این زوجها، عذرا علوی طالقانی و همسرش ابراهیم ذاکری بودند. پس از این طرح، عذرا علوی طالقانی جزو نخستین زنانی بود که به شورای رهبری ارتقا یافت و به عقد مسعود رجوی درآمد.
وی طی چند دهه حضور در تشکیلات فرقه، به بالاترین مناصب تشکیلاتی رسید و حدود یک دهه، سرکرده ستاد عملیات فرقه بود. او در این سمت، اهداف عملیاتی داخل ایران را انتخاب و به تیمهای اعزامی ابلاغ میکرد.
در حالی که دو خواهر دیگرش، مریم و بتول، از اعضای ناراضی تشکیلات بودند و سالها برای جدایی از فرقه تلاش کردند، عذرا علوی طالقانی نهتنها به آزادی آنها کمک نکرد، بلکه در شکنجه و حذف فیزیکی آنها نیز نقش داشت.
بتول طالقانی بیش از پنج سال در کمپ اشرف، در اتاقی زندانی بود و خواستار خروج از تشکیلات بود. در این مدت، سوسن طالقانی (عذرا) با بیرحمی، بر رنجهای او افزود و با تحقیر و سرکوب، مانع جدایی خواهرش شد.
با وجود تمام خدماتی که افرادی مانند عذرا طالقانی به رجوی کردند و با اینکه او سابقهای طولانیتر از مسعود رجوی در سازمان داشت، پس از انتصاب مریم قجر (عضدانلو) به عنوان مسئول اول، رجوی او را عزل کرد و به سطوح پایینتر تشکیلات منتقل نمود. اما اکنون پس از مرگش، با دروغپردازیهای مختلف، او را میستایند و القاب عجیبی به او نسبت میدهند. این روشِ منفور، شیوهای است که این تشکیلات برای حفظ کنترل بر جان، مال و زندگی اعضای خود به کار میبرد.
انتهای پیام
انتهای پیام