گروههای مسخره اپوزیسیون ایران در اروپا و امریکا آن چنان دچار آشفتگیهای متعدد شدهاند که روزانه درگیر انشعاب تفرقه و فحاشی به همدیگرهستند.
به گزارش فراق، دعوای اصلی این گرگزادهها بر سرپادشاهی و جمهوری خواهی بین طرفداران نیم پهلوی و جمهوری خواهان به سرکردگی جبهه ملی است.
نکته مضحک آنجاست که حتی داخل خود این ها هم تفرقه و انشعاب دیده میشود. منشور مهسا یا همان ائتلاف همبستگی ملی پهلوی با هفت شخصیت دیگر کاملا از هم پاشید و با استعفای اسماعیلیون و کنارهگیری سایر افراد و رد کردن پیشنهاد برخی شخصیت ها توسط پهلوی و قطع رابطه او با بقیه اعضای ائتلاف بخاطر رفتن به اسرائیل، خروج خودش و چند شخصیت دیگر عملا ائتلاف را منحل نمود و منشورشان را همه جا هو کردند. مدتی هم شورای گذار شریعتمداری با شورای تصمیم و حزب مشروطه متحد شدند اما چند روز پیش این شورای تصمیم هم متلاشی شد و جمهوری خواهان همه از آن خارج شدند. احزاب کردی هم بینشان اختلاف است و حتی داخل حزب دمکرات و کومله هم انشعاب شده و اختلافات آنها نیز سر نزدیک شدن به نیم پهلوی است.
این میان فقط کلاه فرقه رجوی پس همه این معرکه ها است. چون هیچکس نمی خواهد به آنها نزدیک شود وعلنی اعلام کند که خواهان پیوستن مجاهدین به آنها هستند. می دانند با چنین اقدامی بیشتر بدنام می شوند. هر چند که فرقه رجوی التماس و درخواست می کند و اعلام حمایت از ائتلاف هشت گروه و حزب جمهوری خواهان با محوریت جبهه ملی و بنی صدری ها کرده است. فرقۀ رجوی به روزگار فلاکت باری دچار شده است. جالب است که رجوی از ائتلافی که بنی صدری ها هم در آن هستند یعنی جمهوری خواهان حمایت کرده! و این یعنی التماس می کند اسم مرا ببرید حتی درحد تشکر ازحمایت! ولی آنها مطلقا اعلام نمی کنند که مجاهدین به آنها تبریک گفته و اعلام حمایت کرده اند، چون نمی خواهند خودشان را بدنام و آلوده به این فرقه بکنند.
بدیهی است که فرقه رجوی نمی تواند به هیچ ائتلافی بپیوندد چون اولا می داند قبولش نمیکنند، از طرفی هم شورای جعلی خود ساخته دارد و به اصطلاح جبهه همبستگی ملی و کلی برنامه از طرف همین شورای کذایی اعلام کرده و رجوی سمتش رهبر انقلاب نوین و تنها آلترناتیو در آن هست و رئیس جمهور آماده و در حقیقت وامانده ای هم از قبل تعیین کرده و چهل سال هم است که می گوید همه باید به من بپیوندند ولی حالا وضعیتی شده که اگر بخواهد به عنوان یک حزب اپوزیسیون حسابش کنند باید فقط به عنوان یک عضو معمولی یکی از این ائتلاف ها بشود که آن را هم نمی تواند. رجوی عادت به هژمونی دارد و مطلقا نمی تواند زیر هژمونی گروه های دیگر برود و به علت خوی دیکتاتوریش هم گروه های دیگر فرقۀ او را نمی پذیرند.
این وضعیت رجوی درمانده و گروهش است که از همه طرف طرد شده و بیست سال است در سوراخ موش به سر می برد. اوتقاص ظلم هایش را درهمین دنیا پس می دهد.
می توان وضعیت او را به خاطر پیام های پرت و پلایی که می دهد بیشتر درک کرد.
در یکی ازهمین لاطائلاتش به نیم پهلوی گفته شعار جاوید شاه آنها انحصار طلبی است. به نظر می رسد این مردک شعارهای دیکتاتور مآبانه خودش را کاملا از یاد برده، که چگونه در طول چهل سال گذشته با شعارهای تحمیلی ایران رجوی، رجوی ایران، مقایسه خودش با امام زمان و مریم قجر با زنان مقدسی چون حضرت مریمو لقب شیر همیشه بیدار به خودش چهره فاشیستی خود را همواره به نمایش می گذاشت. حالا از سرفلاکت و حسادت با ربع پهلوی یک کامیون القاب پر طمطراق خود و مریم قجر را فراموش کرده است.
وی درجای دیگری از پیام های تنفرانگیزش بصورت ابلهانه ای در حالی که به انتقاد از ربع پهلوی به دلیل سفر به اسرائیل می پردازد.
این پرت و پلاها و مواضع فلاکت بار رجوی که شب و روزش حسادت و در آویختن با پهلوی ها شده بی تاثیر از خرفتی و استرسی نیست که به علت برملا شدن جنایاتش در اثر افشاگری های جدا شدگان دچار آن شده است. او می بیند حتی پهلوی هم موقع صحبت علیه رجوی و فرقه اش به حرف های جدا شدگان از این فرقه استناد می کند و همین موضوعات حسابی عقل و ذهن و اعصاب شیر پیرمفلوک و روانپریش را کاملا به هم ریخته است.
مرضیه رئیسالساداتی
انتهای پیام