• امروز : شنبه - ۱۰ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 30 November - 2024
بازخوانی

بانویی با شهامت که از زن بارگی مسعود رجوی پرده برداشت

  • کد خبر : 38355
  • 26 فوریه 2023 - 12:36
soltani

بتول سلطانی بانویی با شهامت بی‌مانند است که با وجود داشتن حیاهای زنانه، توانسته است بیش از یک دهه علیه فرقه تروریستی رجوی و شخص مسعود رجوی افشاگری های خاص نماید.

پایگاه خبری-تحلیلی فراق به بهانه تلاش های دلیرانه این خانم و توطئه های ادامه دار فرقه علیه ایشان، نوشته ای از الف. مینو سپهر که مروری بر شخصیت و زندگی وی داشته را بازخوانی کرده است.

بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری فرقه رجوی در سال ۸۶ توانست با جرات و شهامتی بی همانند در یک اقدام دلیرانه انفرادی از اسارتگاه اشرف گریخته و خود را به نیروهای امریکایی معرفی نماید. سران فرقه تروریستی رجوی که از این اقدام شجاعانه خانم سلطانی سخت به وحشت وهراس افتاده بودند تلاش کردند تا با ارتباط گیری با ایشان نام برده را دوباره فریب داده و با پیشنهاداتی چند دوباره ایشان را در تور تشکیلاتی اسیر نمایند. نگاهی به پیشنهادات سران این فرقه به ایشان نشان دهنده این واقعیت بود که سران این گروه تروریستی تاچه حد از افشای اطلاعات و آگاهی های سری و محرمانه این گروه توسط نامبرده دچار وحشت و نگرانی گردیده بودند. بنابر اظهارات خانم سلطانی، مژگان پارسایی در تماس تلفنی با وی پیشنهاد می کند که سه راه بیشتر درجلوی پای او نیست، اول  بازگشت به اشرف و تشکیلات و پذیرش اشتباه، دوم، سکوت برای همیشه  که در ازای آن سران این فرقه به همسر او دستور می دهند دوباره با وی ازدواج کند! و همچنین درکنار کمک مالی (پنج ملیون دینار) امکانات سفر نام برده به اروپا و دیدن و پیوستن به فرزندانش را فراهم نمایند. سوم، ادامه راه انتخابی (فرار ازاشرف) و پذیرفتن تبعات ناشی از آن!

مژگان پارسایی به بتول سلطانی می گوید که او پذیرش راه دوم را به ایشان پیشنهاد می کند! پیشنهاد این حق السکوت سخاوتمندانه! ازطرف سران فرقه شاید برای زنی که شوهرش را به زور از او جدا کرده اند و نزدیک به دو دهه است که کوچکترین خبری از دو فرزند سرقت شده اش ندارد، کمی اغوا کننده باشد، زیرا وی در برابر سکوت بی تحرکی دست کم شکل گرفتن دوباره خانواده اش و زندگی در خارج از اسارتگاه اشرف رابه دست می آورد ولی سلطانی محکم تر و استوار تر از آن بود که به تشکیل زندگی خصوصی از هم پاشیده شده اش در ناکجا آبادهای دور از دسترس دل خوش کند و دگر بار در تور شیادی های سران این فرقه اسیر گردد.

فرار سلطانی از اشرف گریز او از جهنمی بود که چند صد زن هستی باخته و ناامید درتارهای آن اسیر بوده و هستند و لذا تصمیم جانانه خانم بتول سلطانی نه برپایه احساس و عواطف فردی و مقطعی و سطحی بلکه بر بنیان های حس انسان دوستی و نگاه ایشان به عمق فجایعی بود که دریک اسارتگاه بسته و فراموش شده جریان داشت.

سلطانی که فردیت خود در چهارچوب یک تشکیلات فرقه ای را ازدست داده بود مصمم شده بود نه تنها این فردیت خود را بدست آورد و لذا این تحول شخصیتی و دگرگونی رفتاری در نام برده بهانه مناسبی شد تا در قامتی ایستا، مصمم و مقتدر در جایگاه طنین افکن صدای فریاد صدها زن اسیر مضاعف در آن قلعه متروکه گردد.

 بتول سلطانی با عزمی راسخ در راهی سخت گام نهاد، او به میدان آمد تا با آگاهی رسانی و افشای راز و رمزهای سربه مهر این فرقه با پذیرش همه تبعات احتمالی آن در راه آزادی صدها زن چون خود گام بگذارد  و این کاری بود کارستان وقابل ستایش که این فرقه تروریستی را در بالاترین سطح آن به چالش می گرفت. نگارنده قبلا با کنار گذاشتن پازل ها و قطعاتی که از لابلای خاطرات جداشدگان از این فرقه تروریستی که به اطلاع عمومی رسیده بودند دیدگاه خود را درباره شورای رهبری این فرقه بیان نموده و این شورا را «حرمسرای سرکرده فرقه رجوی» عنوان نمودم. به نظر من «شورای رهبری» تنها پوششی است برای پنهان کردن رفتار زن ستیزانه با جلد مذهبی که می توان آن را بخش مهمی از ایدئولوژی این فرقه تعریف نمود. پس از افشای ارتباط پیدا و پنهان سرکرده فرقه رجوی با همسر دوست دیرینش مهدی ابریشمچی (مریم قجر) معامله ای جنسی بین این دو انجام شد. مریم قجر از مهدی ابریشمچی جدا شد و به عقد سرکرده فرقه رجوی درآمد و در عوض خواهر جوان موسی خیابانی هم نصیب مهدی ابریشمچی گردید. این بده و بستان جنسی بعدها انقلاب ایدئولوژیک نام گرفت! اکنون صدها زن از شوهرانشان جدا شده بودند و سرکرده فرقه رجوی هم با کمک مریم قجر (خانم رئیس قلعه) به فکر تصاحب تعدادی از این زنان وتشکیل حرمسرا گردید. ولی تجاوز به این همه زن کار ساده ای نبود لذا این دو تصمیم گرفتند گروهی از سرسپرده ترین زنان را درشورایی نمایشی به نام «شورای رهبری» به عضویت درآورند. شورای رهبری فقط یک نام پوششی برای این حرمسرا بود. بنابراین خانم رئیس قلعه (مریم قجر) گروهی از این زنان را که در رهبری کاملا ذوب شده بودند پس از آزمایش های فراوان به عضویت این حرمسرا درآورد. طبیعی است که در یک فرقه تنها یک نفر در راس برای دیگران تصمیم می گیرد و دیگران موظف به اجرای آن تصمیم بدون چون و چرا هستند و به همین دلیل شورای رهبری فاقد هرگونه ارزشی در تصمیمات سرکرده این فرقه بود و اداره این تشکیلات مخوف و اجرای دستورات سرکرده فرقه در اصل بعهده مردانی بود که در زمره یاران سرسپرده و قدیمی سرکرده فرقه بودند و به آنها دراصطلاح فرقه «میخ تشکیلاتی» می گفتند. بنا براین شورای رهبری دراصل و معنای حقیقی خود به گروهی از زنان اطلاق می شد که ازهمه جهت مورد وثوق و اعتماد کامل رهبری فرقه بودند و چنین کسانی طبعا بایستی تا پذیرفتن نقش همسر سرکرده فرقه پیش می رفته و رسما به عقد او درمی آمدند تا این انقلاب ایدئولوژیک جنسی کامل گردد! شورای رهبری (حرمسرا) شورایی با تعدادی اعضای ثابت نبود و هرچند وقت یک بار تعداد دیگری از زنان با تشخیص خانم رئیس قلعه (مریم قجر) به این جمع افزوده می گردیدند.

بتول سلطانی علیرغم داشتن موانعی چون شرم و حیا و خجلت زدگی در گفتن خاطرات تلخ و درد آور به هر صورت توانست با جسارت تمام این خاطرات را بازگو نموده و پرده از روی فساد و زن بارگی و زن ستیزی سرکرده فراری فرقه رجوی و خانم رئیس قلعه بردارد و باید بسیار از ایشان تشکر و سپاسگزاری نمود.  عضو سابق شورای رهبری فرقه رجوی با شجاعت تمام از تجاوز جنسی به زنان اسیر درچنگال گشتاپوی این فرقه پرده برداشته است. شاید اگر زن فاسد و جنایتکار و هرزه گری به نام مریم قجر فکر می کرد روزی این واسطه گری هایی جنسی او تحت عنوان «خانم رئیس قلعه» به وسیله یکی از همین زنان مورد سوء استفاده قرارگرفته شده، افشا خواهد شد چنین گستاخانه زنان اسیر را به اجبار به عقد همسر جنایتکارش در راستای ساخت حرمسرای بزرگ مجبور نمی کرد. ولی از آنجایی که این جنایتکاران تصور می کردند سایه ارباب جنایتکاری چون صدام دائمی وهمیشگی است لذا دست خود را در جنایت و زن بارگی و زن ستیزی کاملا باز می دیدند و چنین شد که طی این مدت ده ها زن ناراضی را به قتل رساندند و صدها زن را مورد تجاوز و دستبرد جنسی قراردادند. ولی از آنجا که خورشید برای همیشه پشت ابرها پنهان نمی ماند  چنین شد که سرانجام زن هشیار و آگاهی همانند خانم بتول سلطانی که به بالاترین رده های تشکیلاتی دست یافته بود با شهامتی مثال زدنی از چنگال این فرقه گریخت و کوس رسوایی مناسبات زن ستیزانه این فرقه را بر بام ها کوبید.

چنین مجالس و نشست های وقیحانه و بی شرمانه ای را باید به صورت فیلم نامه ای نوشت و از آن فیلم ساخت تا همه مردم دنیا آگاه گردند که نزدیک به دو دهه چه فجایعی دراین قلعه های متروک و بسته در مورد زنان اسیر در چنگال گشتاپوی فرقه تروریستی رجوی رخ داده است.

اینها رخدادهای تلخ بی شک در دل تاریخ ایران ثبت خواهند شد و به عنوان مدارک مستندی در اختیار آیندگان قرارخواهند گرفت تا نسل های آتی از تاریخچه و عملکرد های این فرقه جنایتکار تروریستی آگاه گردند.

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=38355