حالا دیگر سالهاست همه فرقه رجوی را به عنوان یک طبقه زنانه میشناسند که در ابتدای تشکیل خود زنان را به عضویت نمیپذیرفت، اما بعدها تغییر جهت داد و زنان مهرههای اصلی این فرقه را تشکیل دادند؛ از مریم رجوی سرکرده فرقه گرفته تا سایر اعضای این فرقه که همگی زن هستند.
بر همین اساس فرقه رجوی و مهرههایش ابزارهای خوب برای پیشبرد اهداف غرب برای براندازی جمهوری اسلامی ایران هستند، از این رو است که در سالهای بعد از انقلاب بارها شاهد فتنهگریهای این فرقه و برنامهریزیهایی با شعارهای برابری زنان و نه به حجاب اجباری و مسائلی از این دست هستیم، آن هم گروهی که حتی حق انتخاب رنگ پوشش خود را هم ندارند.
جنایتهای این فرقه و همکاریهای گسترده آنها با صدام و رژیم بعث عراق هیچگاه از یاد مردم ما نمیرود؛ گروهی که عامل ترور ۱۶هزار ایرانی بودند و این ترورها همچنان هم ادامه دارد. در چنین شرایطی وقتی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه دولت ترامپ مریم رجوی را رئیسجمهور منتخب ایران خطاب میکند، انزجار عمومی از فتنهگریهای اخیر و ساماندهی اغتشاشات در داخل ایران به اوج خود میرسد. این ماجرا نشاندهنده آن است که فتنه اخیر به نام زن، حمایت از زنان ایران و با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از سالها قبل از سوی غربیها و با حمایت آنها از گروهکهایی همچون منافقین طراحی و اجرایی شده است.
سال ۲۰۱۲ بود که فرقه رجوی با تلاش هیلاری کلینتون از فهرست سازمانهای تروریستی خارج شد.
این سازمان قبل از تشکیل نظام جمهوری اسلامی، عامل هلاکت تعدادی از نیروهای امریکا در ایران زمان شاه بود؛ افرادی همچون «سرهنگ شفر» و «سرهنگ ترنر» از مستشاران نظامی امریکایی که در روز ۳۱اردیبهشت ۱۳۵۴ در تهران توسط گروهک منافقین ترور شدند. با وجود این واشنگتن که از انتقال قدرت به بلوک امنیتی- نظامی ضدنظام داخل نظام ناامید شده بود، رو به اپوزیسیون خارجنشین آورد و فرقه رجوی تنها اپوزیسیون دارای تشکیلات علیه جمهوری اسلامی است. این موضوع در جریان وقایع اخیر به شکلی علنیتر از سوی مقامات مشهور هرم قدرت امریکا در حال اعلام است.
روز یکشنبه ۲۷ آذر ماه سال جاری نشستی در واشنگتن پیرامون ایران برگزار شد. «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه دولت ترامپ و رئیس اسبق سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (C. I. A) سخنران این محفل بود. این سخنرانی از سوی ارگانهای رسانهای وابسته به سازمان تروریستی مجاهدین خلق پوشش داده شد.
پمپئو در این نشست گفت: «میخواهم با به رسمیت شناختن رئیسجمهور منتخب مریم رجوی شروع کنم. شورای ملی مقاومت ایران تحت رهبری او در حال پیریزی یک جمهوری آزاد، مستقل و دموکراتیک در ایران است.»
سازمان مجاهدین خلق تا سال۱۳۴۸ یعنی تا چهار سال بعد از اینکه توسط افرادی از نهضت آزادی ایجاد شد، اصلاً هیچ نیروی خانمی در آن عضو نبود و ساختاری کاملاً مردانه داشت.
در اواخر دهه۴۰ و اوایل دهه۵۰، جذب زنان در سازمان شدت گرفت و زنان کمکم از حالت پوششی خارج شدند و به مسائل چریک شهری و اسلحه در دست گرفتن هم ورود کردند. این مرحلهای بود که زنان کاملاً در تفکر سازمان مجاهدین خلق ذوب شدند و مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. در مقطع بعد از انقلاب اسلامی، جریان زنان در سازمان مجاهدین خلق خیلی عجیب و غریب میشود. زنان مسئولیتهای سنگینتری میپذیرند و جریانهای دانشآموزی، دانشجویی، کارگری یا حتی کادرهای مختلف پزشکی برای جذب افرادی از این اقشار به راه افتاد.
سازمان مجاهدین خلق از ۱۴ ارگان نظامی و ۱۷ سازمان سیاسی تشکیل شده که مسئولیت هر ۱۷سازمان سیاسی به عهده بانوان است، البته شمار کل این گروهک از ۲هزارو۸۰۰ نفر تجاوز نمیکند.
در اوایل انقلاب ایدئولوژیک این سازمان در سال۱۳۶۴ به همه اطمینان خاطر داده شد طلاق و ازدواج فقط یک بار در عمر سازمان اتفاق میافتد و آن هم مختص رهبری سازمان است و کسی حق ندارد از آن تقلید کند، اما بعدها با پایین و بالارفتن رده هر یک از زنان یا شوهران، به خاطر اختلاف سطح مسئولیت آنها، باید زن از شوهر خود جدا میشد و به مـردی تعلق میگرفت که همسطح رده و مسئولیت وی باشد.
مریم رجوی سرکرده یک تشکیلات نظامی- امنیتی است که توانسته است قریب نیم قرن از دهه۵۰ شمسی در خیابانهای تهران ترور انجام دهد.
به نظر میرسد غربیها در محاسبات خود برای انتخاب فرقه رجوی به حکومت جمهوری اسلامی ایران به یک اشتباه محاسباتی عجیب دچار شدهاند. فرقه در درون تشکیلات خود در ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۶۸ طلاقهای ایدئولوژیک را به صورت اجباری مقرر کرد و همه اعضا متعهد شدند برای همیشه حق ازدواج را از خود سلب کنند و نقض این تعهد هزینه سنگینی در پی داشت. در واقع انقلاب ایدئولوژیک رجوی و مریم عضدانلو از ازدواج آغاز شد، اما انقلاب ایدئولوژیک اعضای مجاهدین باید از طلاق ایدئولوژیـک آغاز میشد! سازمان مجاهدین خلق تاکنون طی عملیات موسوم به قله آرمانی حداقل ۱۵۰نفر از زنان عضو خود را عقیم کرده است. این عملیات به عاملیت نفیسه بادامچی یکی از پزشکان سازمان و به شکل خارج کردن رحم زنان سازمان اجرا میشد.
برداشتن رحم زنان به زور و تحت تعلیمات فرقهای نوعی نقص عضو است که قابل درمان و جبران نیست.
عقیم کردن زنان در تناقض با قوانین حقوق بشری است که سلامت زنان را مورد تأکید قرار میدهد.
این نسلکشی و ناقص کردن زنان در حالی صورت میگرفت که طبق بند «ه» ماده ۱۶ کنوانسیون حذف تمامی اشکال تبعیض علیه زنان، داشتن حقوق یکسان جهت تصمیمگیری آزادانه و مسئولانه در زمینه تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دستیابی به اطلاعات، آموزش و وسایلی که آنها را برای اجرای این حقوق قادر میسازد، از حقوق زنان به رسمیت شناخته است.
همچنین بر اساس کنوانسیون جلوگیری از نسلکشی و مجازات مرتکبان «تحمیل استانداردهایی به قصد جلوگیری از زاد و ولد اعضای گروه» مصداق بارز نسلکشی است.
امید نوریپور، نماینده حزب سبزها در مجلس فدرال آلمان میگوید: «کسانی که از مجاهدین خلق حمایت میکنند، پذیرش خود توسط اپوزیسیون دموکرات ایران را به بازی میگیرند، چون هنوز بسیاری در ایران، حمایت مجاهدین خلق از صدام را به خاطر دارند.»
عدنان طباطبایی، مدرس دانشگاه دوسلدورف آلمان و از اعضای مرکز مطالعاتی «کارپو» معتقد است: «مجاهدین خلق» به دلیل حمایت از صدام، در ایران از القاعده منفورترند. این گروه در میان اپوزیسیون هم مناقشهبرانگیز است. بسیاری به دلیل اتحاد سازمان با صدام، در تعهد آنها به دموکراسی و حقوق بشر تردید دارند. این گروه با ایدئولوژی خود به این تردیدها دامن میزند.
بیژن جیرسرایی، نماینده حزب لیبرال در مجلس فدرال آلمان، حمایت از مجاهدین خلق را «اشتباه» میداند و معتقد است: حمایت سیاستمداران غربی «از گروهی که پشتوانهای در ایران ندارد، اشتباه است.»
جیرسرایی تأکید کرده که حمایت از مجاهدین خلق بدون اطلاع از پیشینه این گروه «حماقت محض» است. او به کسانی که از این سازمان حمایت میکنند، توصیه کرده است در این مورد مطالعه کنند.
عدماطلاع میتواند یک دلیل حمایت از سازمان مجاهدین خلق باشد، اما دلیل دیگری هم وجود دارد؛ سازمان به سیاستمدارانی که از آنها حمایت میکنند، پول میدهد.
به نوشته «واشنگتنپست» و «اینترسپت» سیاستمدارانی مانند رودی جولیانی برای شرکت در هر نشست «مجاهدین» خلق حدود ۵۰هزار دلار پول گرفتهاند. دانیل بنجامین، هماهنگکننده پیشین مرکز فعالیتهای ضدتروریستی دولت امریکا به «نیویورک تایمز» گفته است: «مجاهدین خلق تلاش میکنند هر کسی را که میتوانند، بخرند.» او گفته است: «برای یک سیاستمدار بازنشسته کمتر پیش میآید که تلفنش زنگ بزند و کسی آن سوی خط بگوید برای شرکت او در یک نشست ۱۵هزار تا ۲۰هزار دلار پرداخت میکند.»
کبری فرشچی
انتهای پیام / فراق