«اداره امنیت فدرال آلمان» نوشت: کلاهبردای از صدقه ها، تقلب، جعل و سوء استفاده از کودکان به عنوان یتیم برای جمع آوری اعانه از موسسات خیریه اروپا مهمترین منبع مالی سازمان مجاهدین خلق است.
به گزارش فراق، کشور آلمان اخیرا با صدور انواع مجوز تجمع برای فرقه تروریستی رجوی موجب اعتراض کنشگران اجتماعی و احزاب سیاسی این کشور شده است.
فرقه شیطانی رجوی این کشور را مأمنی برای اقدام های اطلاعاتی و مالی خود قرار داده و به جهت برخورداری از حمایت برخی مقامات که خریداری کرده با انواع تهدیدها و ارعاب منتقدان خود را سرکوب میکند.
به این بهانه لازم دانستیم تا بخشی از گزارش اداره امنیت فدرال آلمان را که به صورت رسمی و بین المللی منتشر شد را برای افکار عمومی بازخوانی کنیم.
«اداره امنیت فدرال آلمان» در سال ۱۳۸۷ دو روز پس از خروج نام فرقه رجوی از فهرست تروریستی اتحادیه اروپا ضمن انتشار گزارشی تفصیلی درباره پیشینه، وضعیت کنونی و اهداف آینده فرقه تروریستی رجوی، تاکید کرد، «شورای ملی مقاومت» یک «پارلمان قلابی» است و بخش نظامی آن ارتش آزادیبخش نیز «ارتش یاغیان» است که به خاطر اقدامات تروریستی مورد نفرت مردم ایران است.
به گزارش فراق، متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
(توضیح مهم: انتشار این گزارش به معنای تایید کامل محتوای آن توسط فراق نیست و صرفا برای روشنگری افکار عمومی و گسترش اطلاع رسانی است.)
سازمان مجاهدین خلق ایران مدتی نه چندان دور بعنوان سازمانی نظامی در اپوزسیون ایران محسوب می شد که مبارزه قهرآمیز با حکومتایران را هدف خود قرار داده بود. بازوی نظامی این سازمان تا مقطع سرنگونی صدام حسین، با نام «ارتش آزادی بخش ملی» فعال بود. ارتشی که در گذشته مسئول تعداد زیادی عملیات تروریستی در ایران بوده است.
به عنوان بازوی سیاسی مجاهدین در اروپا و امریکای شمالی نیز ، «شورای ملی مقاومت ایران» فعال است که از جمله بخاطر تبلیغات گسترده و فعالیت های سیستماتیک جمع آوری پول توجه را بخود جلب می نماید.
سازمان مجاهدین بکرات موفق گردیده است که با جارو جنجال های حرفه ای افکار عمومی را بخود جلب نماید. از بالاترین نمونه بی سابقه در این رابطه اقدام به خودسوزی در شهرهای لندن، پاریس، رم و برن درتاریخ ۱۷ و ۱۸ ژوئن ۲۰۰۳ را می توان نام برد که به بهانه اقدامات سرویس های امنیتی فرانسه در چارچوب تحقیقات قضایی علیه مجاهدین در رابطه با اتهام شیوه های غیر قانونی جمع آوری پول، برپا کردن یک تشکل تروریستی و همچنین موارد دیگر (بازرسی مرکز اصلی سازمان مجاهدین در پاریس و ۱۲ محل دیگر و دستگیری همزمان ۱۵۰ هواداران) انجام گرفت.
در این بازرسی ها همچنین ۹ میلیون دلار آمریکایی بصورت نقد و وسایل ارتباطی و مخابراتی با برد بسیار بالا از آنها ضبط گردید. علیه ۱۱ نفر از مسئولین و همچنین مریم رجوی همسر مسعود رجوی حکم جلب صادر شد. مریم رجوی که از طرف سازمان به عنوان رئیس جمهور در تبعید نامیده می شود بعد از مدت کوتاهی بهمراه مابقی دستگیر شدگان آزاد گردید.
گزارش اداره امنیت فدرال آلمان می افزاید: سازمان مذکورهمیشه سعی دارد که با استفاده از لابی های مختلف، افکار عمومی و همچنین تصمیم گیرندگان اجتماعی و سیاسی را به نفع خود تحت تاثیر قرار بدهد و کشور آلمان هم از این استراتژی مستثنی نیست و در سطح ایالتی و فدرال سعی دارد که با نمایندگان تماس گرفته و اهداف سازمانی خود را به عنوان نقطه نظرات دمکراتیک به اطلاع آنها برساند و جلب حمایت سیاسی نماید. آنها این هدف را دنبال می کنند که از لیست تروریستی اروپا خارج شود. نقطه اوج این لابی کاری در سفر مریم رجوی در ۲۳ تا ۲۷ نوامبر ۲۰۰۸ به برلین مسجل شد.
شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین از سالها پیش بخصوص بدلیل آمادگی جهت خشونت که برای نمونه در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ آن را نشان دادند، تحت نظر ادارات امنیتی آلمان قراردارند.
به گزارش فراق، اداره امنیت فدرال آلمان در این بولتن به موارد پشت پرده و پروسه فعالیت در عراق، وضعیت فعلی و اهمیت سازمان می پردازد. این بولتن همچنان نشاندهنده کاراکتر توتالیتره سازمان مجاهدین می باشد که حتی با نابود شدن بازوی نظامی خود هنوز از خشونت به عنوان وسیله در مبارزه سیاسی تبری نجسته است.
۱- بنیانگذاری و ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران
سازمان مجاهدین در سال ۱۹۶۵ میلادی توسط جوانان روشنفکری از قشر متوسط با هدف اینکه اپوزیسیون رژیم شاه بشوند، بنیانگذاری گردید.
سازمان انقلابی و مارکسیستی یک ایدئولوژی ابداع کرد که تفکر اسلامی را با افکار مارکسیستی تلفیق نمود. در سالهای ابتدایی بنیانگذاری موجودیت سازمان مخفی نگه داشته شد. اعضاء در هسته هایی جداگانه تقسیم بندی شده و همگی تحت مسئولیت یک کمیته مرکزی قرار داشتند. آنها تئوری های انقلابی را با توسل به آموزش های مارکسیستی و همچنین روش های جنگهای چریکی هوشه مینه و چه گوارا و کسان دیگر می آموختند. با تاثیر ازانقلاب الجزیره و کوبا و همچنین جنگ ویتنام، سازمان مجاهدین مختصات ضد امپریالیستی و ضدیت با غرب و آمریکا را نیز در دید گاه خود جای داد.
این نگرش راه به مبارزه مسلحانه و جنگ تبلیغی برد که آنرا به عنوان یک وسیله جهت بدست آوردن قدرت سیاسی برگزیده بود. تحول و رفرم بدون خشونت از سالیان پیش توسط سازمان منتفی تلقی شده است. در اطلاعیه ای که در نوامبر سال ۱۹۷۴ از طرف بنیانگذاران سازمان منتشر شده این موضوع محسوس است:
«ما از خود می پرسیدیم که چه باید کرد؟ پاسخ فقط این بود به پیش ، مبارزه مسلحانه !» این اعتراف به خشونت، استراتژی سازمان مجاهدین را از ابتدای بنیانگذاری مشخص نموده است. تبدیل تئوری به عمل، راه به تماس با سازمان آزادی بخش فلسطین برد که منجر به انجام دوره های آموزشی نظامی برای اعضای سازمان در لبنان، سوریه و اردن شد.
1-1 مبارزه علیه حکومت قبل از انقلاب اسلامی
انجام اولین عملیات مسلحانه توسط سازمان مجاهدین به سال ۱۹۷۱ بر می گردد. به مناسبت برگزاری جشن های ۲۵۰۰ شاهنشاهی سازمان طرحی ریخت که بموجب آن نیروگاه اصلی تولید برق تهران را منفجر نماید اما این طرح شکست خورد. بعد از ماهها تحقیق در سال ۱۹۷۲ تعداد کثیری از اعضای سازمان توسط «ساواک»: نیروی امنیتی شاه دستگیر شدند که مسعود رجوی رهبر فعلی سازمان مجاهدین نیز از جمله آنها بود. اعدام و زندانی شدن این اعضاء منجر به تضعیف سازمان نشد. اعضای زندانی سازمان در زندان دست به سازماندهی زندانیان زده و سازمان در خارج زندان همچنان مبارزه مسلحانه رادامه داد. به این ترتیب بمب گذاری در تاسیسات امریکایی و ایرانی افرایش یافت. در طی سالهای ۱۹۷۳ الی ۱۹۷۶ در ایران شش شهروند امریکایی ( سه افسرنظامی و سه بازرگان ) قربانی عملیاتی شدند که مسئولیت آنرا سازمان مجاهدین بعهده گرفت.
از اواخر سال ۱۹۷۷ مابین رژیم شاه وگروه های مخالف چیزی شبیه جنگ داخلی در گرفت. در پاییز ۱۹۷۸ تحت رهبری آیت الله خمینی که در پاریس و در تبعید بسر می برد انقلاب اسلامی بوجود آمد که هدف آن سرنگونی رژیم شاه و برپایی حکومت دینی و تحقق ولایت فقیه به عنوان ایده حکومتی ایشان بود. در این مرحله شاه که تحت فشارهای مختلف بین المللی بود، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را آزاد نمود. از جمله تعداد کثیری از اعضای سازمان مجاهدین بودند. بعد از سرنگونی شاه و خروج او برای همیشه از ایران، آیت الله خمینی در اول فوریه ۱۹۷۹ به تهران بازگشت.
2-1 مبارزه با سیستم حکومتی بعد از «انقلاب اسلامی»
در طول به دست گرفتن رهبری کشور توسط آیت الله خمینی، مسعود رجوی که از سال ۱۹۷۲ در زندان بود عفو شد. هواداران سازمان مجاهدین همراه با احزاب وفادار به آیت الله خمینی در اشغال و گروگانگیری اعضای سفارت امریکا در نوامبر ۱۹۷۹ نیز همدست بودند. ضد امریکایی بودن این دو گروه باعث پیوندشان گردید. هنگامی که ایران بعد از ۴۴۴ روز گروگانها را آزاد کرد، این موضوع باعث شکاف میان سازمان مجاهدین و محافظه کاران طرفدار (امام) خمینی گردید چرا که اعضای سازمان مجاهدین بدلیل گرایشات شدید ضد امریکایی مخالف این تصمیم گیری بودند.
«سازمان مجاهدین» نه تنها نتوانست اهداف سوسیالستی خود را در ایران پیاده کند بلکه در ساختار جدید سیاسی ایران نیز نتوانست جای مطمئنی برای خود بیابد. در سال ۱۹۸۱ سازمان مجاهدین در جنگ علیه رهبری جدید ایران و هواداران (امام) خمینی شکست خوردند. بدنبال آن حمله هایی به دفاتر سازمان مجاهدین انجام گرفت که باعث دستگیری های گسترده و محاکمه هواداران سازمان گردید. پاسخ مجاهدین یکسری اقدامات بمب گذاری خونین علیه تاسیسات و همچنین علیه اعضای دولت جدید بود. در دو بمب گذاری بسیار بزرگ در مراکز دولت که بیشتر از ۱۰۰ کشته بجا گذاشت، رئیس جمهور وقت ایران علی رجایی و نخست وزیر محمد جواد باهنر کشته شدند. عکس العمل حکومت ایران در مقابل این حمله مجاهدین نه تنها ممنوعیت کامل این سازمان، بلکه تعقیب هواداران آن بودکه تا این اواخر منجر به صدور محکومیت های طولانی شده است.
با توجه به اینکه امکان فعالیت در ایران غیرممکن گشت نهایتا مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر، پدرزن آن زمان خود که رئیس جمهور ایران بود وتوسط (امام) خمینی از قدرت خلع شده بود، به پاریس گریخت. آنها در آنجا دست به «تاسیس شورای ملی مقاومت» زدند. برخورد های خود سرانه سازمان مجاهدین و رهبر آن مسعود رجوی بعد ازمدت کوتاهی منجر به جدا شدن گروه ها و شخصیت های شورای ملی مقاومت و از جمله بنی صدر گردید. از آن زمان شورای ملی مقاومت صرفا بعنوان بلندگوی سازمان مجاهدین عمل می کند.
در سال ۱۹۸۶ احتمالا بدلیل فشار دولت فرانسه، رجوی مجبور به ترک تبعید گاه خود شد. او به همراه تعداد زیادی از رهبران سازمان و هواداران خود مقر اصلی اش را به عراق منتقل نمود. این کشور از سال ۱۹۸۰ با ایران در یک جنگ پرتلفات درگیر شد. مسعود رجوی با حمایت صدام حسین رئیس جمهور آنزمان عراق، «ارتش آزادی بخش» را تاسیس نمود که این «ارتش یاغیان» در همان زمان توسط ارتش عراق آموزش دیده و مسلح گردید. در تابستان ۱۹۸۸ در زمان کوتاهی قبل از آتش بس عراق و ایران، ارتش آزادی بخش با هماهنگی ارتش عراق به مرزهای ایران هجوم برد که این حمله با تلفات زیاد توسط نیروهای ایران به عقب رانده و شکست خورد.
از آن زمان به بعد مردم ایران بشدت از «سازمان مجاهدین» به عنوان خرابکاران وابسته به رژیم منفور عراق متنفر هستند.
2- برنامه سیاسی شورای ملی مقاومت ایران
اداره امنیت فدرال آلمان می افزاید: در خارج از ایران «سازمان مجاهدین» توسط شورای ملی مقاومت نمایندگی می شود. این جمع هدایت شده توسط مجاهدین متشکل ازچند گروه و تعداد کثیری شخصیت های منفرد می باشد که از سال ۱۹۹۳ مجلس به اصطلاح در تبعید را در پاریس تشکیل داده است و بنا به ادعای خود دارای ۵۵۰ عضو می باشد. این پارلمان قلابی که هیچ نشانه ای از رای گیری ایرانیان خارج ازکشور را دربر ندارد، درهمین سال مریم رجوی همسر مسعود رجوی را به عنوان «رئیس جمهور آینده ایران» انتخاب کرد. هر چند که بر اساس مصوبه شورا حداقل برای هر سه ماه یکبار نشست در نظر گرفته شده بود، در اوائل این نشستها در پاریس و مقر اصلی این شورا مرتبا صورت می گرفت که بعدها گاه به گاه در مقر اصلی سازمان مجاهدین در عراق ادامه داشته است. مقر اصلی مجاهدین در عراق نیز بعلت بمباران هوایی حمله نظامی ارتش امریکا در سال ۲۰۰۳ بطور کلی از بین رفت.
شورای ملی مقاومت مدعی است که «تنها آلترناتیو دمکرات برای حکومت کنونی ایران» می باشد و همچنین منافع های مردم ایران را نمایندگی می نماید و بخاطرهمین خودش را تنها مدعی بدست گرفتن قدرت در میان نیروهای ایرانی اپوزسیون قلمداد می کند.
در بخش دیگر گزارش اداره امنیت فدرال آلمان آمده است: شورا در آخرین برنامه خود خواستار آزادی بیان، عقیده، مطبوعات وتجمعات، آزادی احزاب و سندیکاها و برابری مرد و زن و همیچنین برابری رفاه و حقوق برای تمامی ایرانیان شده است. ظاهرا با اعلام این برنامه “سازمان مجاهدین” از ایدئولوژی انقلابی خود دست شسته و خود را به مبانی دمکراسی لیبرال نزدیک نشان می دهد. ولی آیا اگر اجرای برنامه بالا دائمیِ باشد و یا در حد “زهرخندی” باقی بماند، باتوجه به اینکه سازمان تا بحال از عملکرد تروریستی بطور مشخص و واضح دست نشسته است، در آینده خودش را نشان خواهد داد. بهر صورت تا سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ سازمان مجاهدین درنظر داشت که با ضربات نظامی قدرت را بدست بیاورد ونه به روش مسالمت آمیز.
شورای ملی مقاومت مبارزه مسلحانه را که توسط ایران به مقاومت پیشتاز تحمیل شده تنها راه اصلی جهت سرنگونی حکومت ایران می داند. ارتش ازادی بخش که بازوی اصلی مبارزه می باشد هدفی بجز سرنگونی حکومت ندارد. در مرحله جدید حل تضاد، که عنصر نظامی با عنصراجتماعی پیوند می خورد، نقش ارتش آزادی بخش برجسته می شود. با این شعار “که باید به این ارتش پیوست و آنرا بعنوان یک وظیفه ملی دانست.”
هدف پیشین رهبران مجاهدین این بود که ارتش آزادی بخش فعلا خلع سلاح شده کنونی می بایست در چارچوب اغتشاشات داخلی و درگیری های درون حکومتی – با حمایت های مردمی – به ایران حمله کرده و حکومت را سرنگون سازد و تا مقطع برگزاری انتخابات و همه پرسی، شورای ملی مقاومت نقش “دولت موقت” را بازی کرده و همچنین مریم رجوی به عنوان “رئیس جمهور دوران گذار” وارد عمل شود. هواداران حکومت قبلی از شرکت در انتخابات منع گشته و همچنین مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند.
جهت رسیدن به این هدف، زوج رجوی سالها است که هواداران اندک خود را سازماندهی می نمایند و بطور متناوب زمان سرنگونی نزدیک حکومت تهران را مژده می دهند !
“اداره امنیت فدرال آلمان” با تاکید بر اینکه هنوز تبری جستن این سازمان از اقدامات تروریستی برای دولت آلمان اثبات نشده است ، نوشت: کلاهبردای از صدقه ها، تقلب، جعل و سوء استفاده از کودکان به عنوان یتیم برای جمع آوری اعانه از موسسات خیریه اروپا مهمترین منبع مالی سازمان مجاهدین خلق است.
۳- فعالیت های سازمان در آلمان
تا سال ۱۹۹۴ هواداران سازمان مجاهدین مقیم ( آلمان ( 900 نفر باضافه سمپات ها – در “انجمن دانشجویان مسلمان آلمان” سازماندهی شده بودند. از آن زمان به بعد شورای ملی مقاومت به عنوان بازوی سیاسی هواداران مجاهدین مطرح گردید. سازمان مجاهدین بدینوسیله سعی براین داشت که وجهه منفی خود را پاک نموده و خود را به عنوان “جنبش جنت مکان اپوزیسیون در تبعید” ایرانیان نشان بدهد.
بدلیل فعالیت های پول شویی غیرقانونی شورا در گذشته، سازمان مجاهدین در بیشتر کشورهای اروپایی و همچنین آلمان تحت پیگیری و تجسس پلیس قرار داشت. بطور مشخص تحقیقات دادستانی شهر کلن در دسامبر ۲۰۰۱ باعث احساس نا امنی در شورای ملی مقاومت شد که عقب نشینی کاملا مشخص در امر جمع آوری صدقه درگذشته را بهمراه داشت. با جمع آوری صدقه، شورا فعالیت هایش را پوشش مالی می دهد و ساختارش را حفظ می کند. مجازات های قضایی و به همراه آن مشکلات مالی باعث تعطیل شدن پایگاههای زیادی در سطح آلمان شد. نتیجه این شد که از بهار سال ۲۰۰۲ ساختار جدیدی از شورای ملی مقاومت درالمان بوجود آمد و مقر اصلی آن که تا کنون در شهر کلن بود به برلین انتقال پیدا کرد. این قدم می تواند دراصل به تبلیغ سیاسی برای جهت گیری طیف فعالیت های سازمان تعبیر شود. حضور سازمان در مرکز سیاسی آلمان از دید شورای ملی مقاومت یک اقدام درست بود.
تشکیلات شورای ملی مقاومت تقریبا در تمام آلمان پخش شده است که نقاط اصلی و مهم آن شهرهایی مثل هامبورگ، هانوفر، مانهایم، کارلسروحه، اشتوتگارت و بخصوص در محدوده کلن و بن مستقرهستند.
یکی از مشخصه های شورای ملی مقاومت اقدام به تبلیغات حرفه ای می باشد. هواداران سازمان توسط روزنامه هفتگی مجاهد تغذیه می شوند همچنین تبلیغات سیاسی در دانشگاههای بزرگ با برگذاری میز کتاب انجام می گیرد. هواداران و وابستگان سازمان درگذشته بطور مرتب در برنامه ها و مراسمی شرکت می کردند که در آنجا به عنوان مثال فیلم های ویدئو جهت عضویت در ارتش آزادی بخش نمایش داده میشد و بطور مرتب ترغیب به پرداخت کمک مالی می شدند. اکنون نیز هرچند وقت یکبار با کرایه کردن محل هایی جهت برگزاری این جلسات اینگونه کارها انجام می شود.
استفاده از اینترنت نیز اهمیت بسزایی در این رابطه دارد. در حال حاضر صفحات زیاد اینترنتی وجوددارند که اخبار جدید از ایران، مقر سازمان مجاهدین و شورا، نشریات بروزوهمچنین فعالیت های سیاسی را دربر میگیرند. جدا از این ها سایت اینترنتی شورای ملی مقاومت اخبار و اطلاعات زیادی را در مورد تاریخچه و برنامه ها و روند شورا و اعضای آن درج می کند.
سازمان بطور جدی از امکانات ایمیل جهت ارتباط با وسایل ارتباط جمعی و شخصیت های سیاسی و گروه های علاقمند برای اهداف خود استفاده میکند. برای ارتباط با هواداران خود سازمان از کنفرانس تلفنی و اینترنتی استفاده میکند. اینگونه کنفرانس ها برای بحث درمورد مسائل سیاسی، تبلیغ اظهارات رهبران سازمان مجاهدین همچنین جهت بسیج کردن نیرو برای تظاهرات و یا میتنگ های سازمان انجام می گیرد.
یک نقطه مهم فعالیت های شورای ملی مقاومت برگزاری برنامه هایی است که به مناسبت های مختلف مثل روزهای بزرگداشت و یا اتفاقات به روز انجام میدهد. که در این راستا شرکت کنندگان با هزینه های بسیار زیاد و زحمت فراوان برگزار کنندگان به محل برنامه ها آورده می شوند.
ازسال ۲۰۰۳ یعنی دستگیری مریم رجوی در فرانسه ( ۱۷٫۰۶٫۲۰۰۳ ) سالگرد این روز بهانه برگزاری تظاهرات شورای ملی مقاومت گشته است. در آخرین جلسه همین مناسبت در روز ۲۸ یولی ۲۰۰۸ در پاریس طبق ادعای برگزارکنندگان قریب به هزاران نفر در آن شرکت کردند که از آلمان هم برای این میتینگ نیرو بسیج شده بود. تعداد زیاد شرکت کننده در این برنامه با وجود اینکه سازمان سعی به انتشار آمار اغراق آمیز دارد، اینگونه بود که به افراد غریبه با این سازمان قول یک مسافرت توریستی ارزان در صورت شرکت در این مراسم داده شده بود.
در آلمان در آخرین بار در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۵ یک تجمع در برلین انجام شد که این برنامه کمی قبل از شروع ممنوع اعلام شد که بعدا بنا به تصمیم دادگاه اداری برلین البته با شروط خاص با شرکت ۱۵۰۰ نفر انجام گردید.
۴- منابع مالی سازمان
نقش اساسی در بدست آوردن پول در سازمان غالبا از طریق سوء استفاده از پولهای صدقه و همچنین تقلب و جعل در استفاده از کمک های اجتماعی می باشد.
اداره امنیت فدرال آلمان می افزاید: نقش اساسی در بدست آوردن پول در سازمان غالبا از طریق سوء استفاده از پولهای صدقه و همچنین تقلب و جعل در استفاده از کمک های اجتماعی می باشد. در همین رابطه دادستانی شهرهای کلن و هامبورگ در گذشته تحقیقات قضایی از هواداران شورای ملی مقاومت بعمل آوردند. تعداد زیادی از پیگیری ها از افراد، مخدومه اعلام شد چرا که متهمین در خارج ازکشور بسر می بردند و توسط مقامات پیگیری موارد جنایی قابل دسترس نبودند.
در یک نگرش کلی نتیجه تحقیقات دادستانی این بود که این سازمان اقدامات مالی خود را در قالب یک سیستم مالی بسیار پیچیده انجام می دهد. درهمین رابطه مشخص شد که توسط شبکه ای متشکل از انجمن های مختلف جمع اوری پول در ارقام میلیونی انجام گرفته و در چارچوب پول شویی حرفه ای در داخل سازمان جابجامی گردد.
1-4 سوء استفاده از کمک های اجتماعی
روش عادی عمل سازمان به اینگونه بود که بدروغ کودکان را به اداره کمک های اجتماعی به عنوان بچه یتیم معرفی می نمود .سازمان برای این بچه ها کمک دریافت می نمود در صورتیکه والدین آنان نه تنها زنده بودند بلکه بعضی حتی هنوز در آلمان حضور داشتند
کودکان خردسال اعضایی که در سازمان مشغول فعالیت بودند در «خانه های کودکانی» که سازمان ایجاد کرده بود، درکشورهای غربی و همچنین شهر کلن اسکان داده شدند. این بچه ها از والدین خود جدا گردیده تا با تربیت سازمان مجاهدین جهت جنگجویی ونبرد در ارتش آزادی بخش آماده گردند. در همین رابطه در گذشته ازطرف اداره کمک های اجتماعی بارها موارد هزینه نامربوط کمک های اجتماعی مورد ایراد قرار گرفت. روش عادی عمل سازمان به اینگونه بود که بدروغ این کودکان را به اداره کمک های اجتماعی به عنوان بچه یتیم معرفی می نمود که به این طریق بتواند کمک های بیشتری را با تقلب دریافت نماید. سازمان برای این بچه های به اصطلاح یتیم کمک دریافت می نمود در صورتیکه والدین آنان نه تنها زنده بودند بلکه بعضی حتی هنوز در آلمان حضور داشتند.
سازمان از راه های دیگر نیز پول فراوان بچنگ می آورد. در دفاتر و مقر های سازمان بخصوص در شهر کلن بعضا تا شصت نفر ثبت اداری شده بودند و از این طریق کمک های اجتماعی را دریافت می کردند.
مواردی وجود دارد که نشان میدهد که با وجودی که کادرهای سازمانی در کشورهای دیگر غربی و یا در کمپ های مختلف در عراق حضورداشتند ولی باز هم موفق می شدند که با تقلب بطور مستمر پول برای کسانی که در محل حضور نداشته اند دریافت دارند. پولی که برای این افراد پرداخت می گردید به شماره حسابهایی که از قبل توسط سازمان مهیا شده بود بطور هوشیارانه ای واریز میشد و با سیستم مالی پیچیده ای حسابرسی می شد. در مجموع این اقدامات باعث پرداخت غیر عادلانه کمک های اجتماعی در حد چندین میلیون شد.
2-4 سوء استفاده از صدقه ها
اجاره دفاتر و پایگاههای سازمانی، اجاره طولانی مدت اتوموبیل ها، استفاده از وسایل ارتباطی مدرن و فعالیت های زیاد تبلیغاتی سالانه رقم سرسام آوری را تشکیل مید هند که اعانه هواداران سازمان تنها مقدار کمی ازآن را می تواند تامین کند. به این دلیل سازمان تحت فشار مالی شدید می باشد.
در بخش دیگر گزارش اداره امنیت فدرال آلمان آمده است: سازمان جهت تامین مخارج فعالیت های خود در پوشش اهداف انسانی دست به راه اندازی یک سیستم حرفه ای جمع آوری صدقه زد. که این جمع اوری در جمع آوری خیابانی ویا مراجعه به خانه صورت میگیرد. بصورت معمول جمع آوری صدقه بصورت تیم های حداکثر چهار نفری صورت میگیرد که بیشتر از متشکل از ایرانیانی است که در کمپ های پناهندگی زندگی می کنند وبرای این کار بطور سیستمایتک اجیر شده اند و سرپرستی این تیم ها معمولا با افراد با تجربه سازمان می باشد. صدقه گیرندگان پوشه ای در قطع A4 را که حاوی مدارک و اطلاعاتی در مورد اعمال فجیع و موارد نقض حقوق بشر در ایران و همچنین عکسهایی از موارد شکنجه و اعدام و آوارگان و بچه های یتیم جهت ترغیب صدقه دهندگان می باشد، به مردم نشان می دهند. از صدقه دهندگان درخواست می شود که مشخصات خود را در لیست صدقه وارد نمایند و به این وسیله آدرس خودرا دراختیاربگذارند ویا باامضاء خود از مبارزه سیاسی سازمان حمایت نمایند.
جهت پرده پوشی دلایل اصلی و همچنین جهت عادی سازی فعالیت های بظاهر انسانی انجمن های پوششی متعددی بکار گرفته می شوند که در حال حاضر می توان از انجمن های زیر نام برد:
das „Menschenrechtszentrum für ExiliranerInnen e.V.“ (MEI), Düsseldorf,
” مرکز حقوق بشری برای پناهندگان ایرانی” دوسلدورف
der „Menschenrechtsverein für Migranten e.V.“, Aachen,
“انجمن حقوق بشری برای مهاجرین” آخن
das „Hilfswerk für Menschenrechte im Iran e.V.“ (HMI), Dortmund,
” سازمان کمک برای حقوق بشر در ایران ” دورتموند
der „Verein für Menschen und Freiheit e.V.“ (VMF), Troisdorf und
” انجمن برای انسان ها و آزادی ” ترویسدورف
der „Verein für Hoffnung der Zukunft e.V.“ (VHdZ), Berlin.
” انجمن برای امید آینده ” برلین
صدقه های جمع آوری شده در روز با بکار بردن قلک های بدون پلمپ و یا دستکاری و جعل واریزی های بانکی انجام می گردد که در گذشته باعث اعتراض و کنترل ادارات مربوطه شد و به ممنوعیت جمع آوری ( صدقه ) منجر گردید.
با دخالت و تجسس و تحقیق ادارات مربوطه و با کوشش بسیار توانسته شد برای مدتی آکسیون های جمع آوری پول تقلیل پیداکند. اما این نتوانست راه منابع مالی را مسدود کند. سازمان جهت صدقه فشار برروی هوادارانش را بیشتر کرد. در این رابطه نشانه هایی وجود دارد که هواداران فقیر سازمان حتی جهت درخواست وام بانکی تحت فشار قرار گرفتند تا نیازسازمان را با کمک های کلان مرتفع سازند.
در این راستا همزمان یک جمع آوری سیستماتیک در مراجعه به منازل شروع شد که در بعضی از تک مورد ها کمک های بزرگی قابل انتظار بود. انجمن ” کمک به آوارگان ایران ” تا مقطع انحلال خود در اکتبر ۲۰۰۳ در این رابطه بیشتر از همه به چشم آمد. در این مراجعه هایی که درب منازل صورت می گرفت کسانی که قابلیت پرداخت کمک را داشتند تحت فشارقرارمی گرفتند که مخارج یک کودک نیازمند را بعهده بگیرند که حدودا برای هر کودک سالانه تقریبا ۲۴۰۰ یروو می بود.
تا سال ۱۹۹۷ برای این کار اظهار می داشتند که کودکان یتیم ابتدا از ایران به ترکیه آورده شده و بعدا به اروپا باید اعزام بشوند. ولی از سال ۱۹۹۸ سازمان مجاهدین با ادعای اینکه در ایران اداره یتیم خانه هایی را بعهده دارد از کمک کنندگان می خواست که سرپرستی مالی کودکان را بعهده بگیرند. مخارج سرپرستی مالی یک کودک معمولا با درخواست دریافت برای هزینه جاری زندگی یک کودک تخمین زده می شد. سرپرستی مالی یک کودک در چندین مورد به تعاریف مختلف از زندگی همان کودک نشان داده میشد که در موارد کثیری کار از سرپرستی مالی یک کودک هم میگذشت. فرد گول خورده صدقه دهنده با گذشت زمان وادار به پرداخت مبالغ زیادتری مجبورمی شد چرا که پای خواهران و برادران تقلبی به میان کشیده میشد.
در مواردی کمک ها ی درخواستی به ارقام شش رقمی می رسید و حتی در مواردی به تمام دارائی های شخص ختم می شد. موفقیت ” انجمن کمک به آوارگان ایرانی ” بطور هدفمند بکار گرفتن کار روانی وتاثیرگذاری روی کمک دهندگان بود. مبنای این روش براساس بدست آوردن مشخصات شخصی فرد کمک کننده و کار روانی روی این افراد بود که در عمل به اینگونه اشخاص در فرهنگ سازمانی با عنوان ” پروژه ” گفته می شد. این روش که تا زمان انحلال ” انجمن کمک به ایرانیان آواره ” بکار برده می شد بعد از آن توسط انجمن های پوششی جدیدالتاسیس دیگربعضا بکار گرفته می شود.
به این ترتیب فعالین سازمان بطور خاص در موارد جمع اوری ازمنازل روی افراد سالمند کار می کنند تا مبالغ بیشتری صدقه دریافت نمایند و حتی سعی در امضای قراداد وام به نفع سازمان را دارند. در تک مواردی اینگونه صدقه ها بالغ بر ده ها هزار یورو می شود.
۵-چشم انداز آینده
اداره امنیت فدرال آلمان در انتها می افزاید: سازمان مجاهدین بعد از تحولات عراق بسیار دچار ضرر شد و بعد از ضربه خوردن ارتش آزادی بخش و انحلال بخش عظیمی از کمپ هایش در مقابل چالش جدیدی قرار گرفت. هدف پرسروصدای گذشته مبنی بر سرنگونی قهرآمیز حکومت ایران اکنون دیگر امکان پذیرنیست و خط جدید استراتژیکی در این مورد هم فعلا وجود ندارد. این شرایط و بخصوص بی آیندگی در مبارزه سیاسی تاثیر خود را به شکل یاس در هواداران سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت نشان می دهد و به همین دلیل برای سازمان نگهداری هواداران خودش بسیار سخت گشته است
سقوط صدام حسین و نهایتا خلع سلاح ارتش ازادی بخش درعراق و در همین رابطه نبودن حمایت رژیم صدام حسین، کنترل کمپ اشرف توسط نیروهای امریکایی و در نهایت فشار دولت کنونی عراق برای خاتمه دادن به حضور سارمان مجاهدین درعراق، همگی باعث شده اند که اقدامات سازمان فقط بشدت روی فعالیت های سیاسی کوک بشود. از سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ نشانه هایی از عملیات تروریستی و یا طراحی چنین کارهایی دیده نشده است. فعالیت های در حال حاضر شورای ملی مقاومت در اروپا این است که در قالب تحرکات بدون خشونت جایگاه سیاسی خود را به عنوان یک گروه تبعیدی ایرانی تثبیت نماید و سه وظیفه اصلی را سر لوحه خود قرارداده است:
1- خروج سازمان مجاهدین وارتش ازادی بخش از لیست گروههای تروریستی اروپایی و همچنین خروج شورای ملی مقاومت از لیست تروریستی امریکا
۲- افشاگری علیه ایران بخصوص در خصوص حقوق بشر و برنامه اتمی
۳- تغییر سیستم مذهبی حاکم در ایران ازطریق تضادهای داخلی و جایگزین کردن “جنبش مقاومت” با هژمونی شورای ملی مقاومت
اگر چه فعالیت سازمان مجاهدین و ارتش ازادی بخش در حال حاضر بیشتر به صورت اقدامات سیاسی می باشد ولی هنوز نشانه مشخصی از تبری جستن از عملکردهای تروریستی گذشته در آن وجود ندارد. بخصوص که از ۳۵۰۰ نفر باقی مانده ای از ارتش ازادی بخش سابق که هنوز در کمپ اشرف بسر می برند نیز تحلیل درستی وجود ندارد. البته هنوز در تک مواردی ” نامشخص ” هواداران در شرایط کاملا احساسی اکسیون های خطرناکی را انجام می دهند به عنوان مثال در سال ۲۰۰۳ اکسیونهای خودسوزی که بخاطر دستگیری مریم رجوی “رئیس جمهور در تبعید” مجاهدین انجام گرفت. به این دلایل سازمان مجاهدین و فعالیت های آن همچنان بدقت تحت نظر ” اداره امنیت فدرال آلمان ” قرار داشته و خواهد داشت.
انتهای پیام