فرقه رجوی در فاز به اصطلاح سیاسی، علاوهبر اجرای خط درگیری با مردم، تیمهایی با شکل و شمایل حزباللهی و بسیجی تشکیل داده و توسط آنها تجمعات خود را اعم از بساط فروش نشریه یا تظاهرات و یا مراسم سخنرانی بههمریخته و برخی افراد را با چاقو و قمه و تیغ موکتبُری مورد تهاجم قرار داده و به قتل میرساند.
به گزارش فراق، یکی از بهانه هایی که فرقه تروریستی رجوی برای ورود به فاز به اصطلاح نظامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مطرح کرد، این بود که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نهتنها به قول آنها انحصارطلبی نمود بلکه به اجتماعات و تظاهرات و مراسم سخنرانی و حتی بساط فروش نشریه آنها حمله کرده و با ضرب و شتم و قتل هواداران آنها، فضای فعالیت سیاسی را بر آنان بست.
اما پس از دستگیری برخی از اعضا و مسئولین تیمهای ضربت این فرقه تروریستی، معلوم شد که خود این فرقه در همان فاز به اصطلاح سیاسی، علاوهبر اجرای خط درگیری با مردم، تیمهایی با شکل و شمایل حزباللهی و بسیجی تشکیل داده و توسط آنها تجمعات خود را اعم از بساط فروش نشریه یا تظاهرات و یا مراسم سخنرانی بههمریخته و برخی افراد را با چاقو و قمه و تیغ موکتبُری مورد تهاجم قرار داده و به قتل میرساندند تا با استفاده از پدیده کشتهسازی و توی بوق کردن آن، هم برای ادامه فعالیتهای خود خوراک تبلیغاتی فراهم آورند، هم با استفاده از نمایش نوعی مظلومیت، افراد بیشتری را جذب نموده و هم روند فعالیت خود را به سوی قیام مسلحانه گسترش دهند.
اولین قربانی این خط کشتهسازی در ۲۸ دیماه ۱۳۵۸ و در آستانه اولین انتخابات ریاست جمهوری، یک هوادار فرقه به نام عباس عمانی بود که توسط همین تیمهای ضربت مجاهدین خلق(فرقه رجوی) مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت، دچار خونریزی مغزی شد و براساس خط ارائهشده از سوی مرکزیت، دیر به بیمارستان رسانده شد تا فوت کند و خوراک تبلیغاتی برای نامزدی سرکرده این فرقه یعنی مسعود رجوی در انتخابات ذکرشده فراهم آید که قرار بود فردای آن روز بهدلیل عدم رعایت شرط رای دادن به قانون اساسی، از لیست نامزدان حذف گردد!
از همین روی، رجوی در نخستین مراسم سخنرانی پس از حذف شدن از لیست نامزدان انتخابات ریاست جمهوری، از مرگ عباس عمانی بیشترین بهرهبرداری را برای ادعای حقانیت خود نمود و اساس سخنرانی اش را برروی سوءاستفاده از مرگ وی قرار داد. در همان سخنرانی بود که برای اولین بار پس از حدود یک سال کرنش و مجیزگویی انقلاب و ادعای سرسپردگی به امام، آن روی چهره نفاق خود را نشان داد و جرات کرد نظام جمهوری اسلامی را تهدید به قیام مسلحانه نماید و بگوید «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم»!
پس از قتل عباس عمانی توسط تیمهای ضربت رجوی، خط کشتهسازی ادامه یافت و هر از چند گاهی یکی از هواداران فرقه در هنگام فروش نشریه یا در تظاهرات و راهپیماییها و یا در مراسم سخنرانی (که در آن روزها با مجوز وزارت کشور و حتی شهربانی انجام میگرفت) به قتل میرسید و هرچه زمان به ۳۰ خرداد و روز موعود فرقه رجوی با سرویسهای جاسوسی غرب (بهخصوص فرانسه) نزدیکتر میشد، این قتلها فزونی میگرفت.
انتهای پیام / فراق