مسعود رجوی سال ها در نشست های درونی و برای سرگرم کردن اعضای خود شروع به داستان سرایی می کرد. یکی از این داستان ها در رابطه با ارتباط سازمان با گروه فتح بود. به خاطر دارم چندین بار داستان رفتن به اردن و آموزش نظامی توسط فرماندهان فلسطینی را برای ما تعریف کرد و همیشه میگفت این ها برادران ما هستند. به یاد دارم از دیدار خود با یاسر عرفات در تهران میگفت و در کل همیشه خودش را یاور و حامی فلسطینیان میدانست و هنگام در گذشت یاسر عرفات عزای عمومی اعلام کرد.
رجوی مدعی بود همه دنیا در جریان آب شنا میکنند ولی سازمان من بر خلاف جریان حرکت می کند. او جنبش مجاهدین را برتر از همه میدانست البته در دنیای کودکانه خود. رجوی مدعی بود که دنیای سرمایه داری در حال فروپاشی است همچون که اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشید. بگذریم که همه این افکار توهمی بیش نبود.
وی به سرعت مثل کف روی آب ناپدید شد و دود شد رفت به هوا. رجوی وقتی به ملت خود خیانت میکند مردم فلسطین که جای خود دارد. فرقه رجوی سال هاست که به هر خس و خاشاکی دست میزند شاید از انزوا خارج شود و به عنوان اپوزسیون او را بشناسند. این فرقه سال ها برای رسیدن به این هدف دست به هر خیانت و جنایتی زد؛ از کشتن نیروهای ایرانی در جنگ ایران و عراق و در نهایت همدست شدن با آمریکا و خیانت به مردم عراق و غیره. سرکردگان فرقه در این سال ها و به خصوص بعد از اشغال عراق توسط آمریکا با ریخت و پاش های فراوان سعی کردند خود را به عنوان تنها آلترناتیو ایران معرفی کنند ولی هیچ کس برای این فرقه تره خرد نکرد و هر روز منزوی تر شدند. چه پول هایی که به این آمریکایی ها ندادند ولی در نهایت چیزی به دست نیاوردند. چرا مریم رجوی در مقر خود سفیر اسرائیل را دعوت و با او دیدار میکند؟ هدف چیست؟ شاید از دیدگاه رجوی درست باشد چرا وقتی اعراب همه به دامن اسرائیل رفتند ما نرویم! بعد از نا آرامی های ایران رجوی فکر می کرد رفتن به دامن اسرائیل تنها راه رستگاری است و از این طریق به قدرت خواهد رسید. به قول قدیمیها از این شاخه به آن شاخه شاید فرجی باشد. پس خیانت کردن به فلسطینیان از خیانت به مردم و میهن خود که بالاتر نیست. اینچنین است که فرقه ای که داعیه مبارزه با امپریالیسم آمریکا و اسرائیل را در ذهن میپروراند امروز در حال نوکری آنهاست.
یادداشت از: رضا اسلامی – آلبانی
انتهای پیام / فراق