تاریخ بشریت نشان می دهد جامعه بشری در تمامی زمانها با بیماری بسیار خطرناک نفاق درگیر بوده و از این ناحیه آسیبهای زیادی متحمل شده است؟ آثار نفاق برای همیشه بشریت شکننده، زیانبار و مانع رشد و توسعه و رفاه و معیشت عمومی بوده و اثرات زیانبار این مرض مهلک در جوامع بشری، مشهود بوده است. متاسفانه نفاق در مسیر انسانها همچنان وجود دارد و هر چه بشریت به پیش می رود خسارتهای سنگینتر و قربانیان بیشتری از او میگیرد. ملت ایران خود قربانی نفاق بوده و هنوز نیز گرفتار این فریبکارن است. نفاق بقدری اهمیت دارد که خداوند یک سوره از قرآن را به این جریان اختصاص داده است. چنانچه در آیاتی برخی از ویژگیهای نفاق را اینچنین معرفی می فرماید:
در بحران ها با ایجاد تردید، یأس آفرینی می کنند (احزاب:۱۲) و با شایعه پراکنی و ایجاد خوف و وحشت در میان مردم آنها را از جهاد باز می دارند (احزاب: ۶۰). برای سد کردن راه خدا تلاش می کنند با رئا، تملق و چاپلوسی، خدعه، فریب و سوگند، خود را به رهبران جبهه حق و مؤمنان نزدیک کنند (منافقون: ۱-۲، بقره: ۹ و نساء:۱۴۲). از درک معارف و حقایق جبهه حق ناتوانند و از روی نادانی و نفهمی نسبت به شخصیت های جبهه حق توهین و تحقیر روا می دارند (منافقون: ۸-۷).
منافق خود دست به بحران آفرینی می زند و با این ابزار در دل های مردم ایجاد شک و تردید و یاس و نا امیدی می کند، از طرفی با دروغ و شایعه جامعه را به وحشت می اندازد، نیز منافقان دائم در تلاشند خود را به اشخاص نتاثیرگذار نزدیک کنند تا هم از تصمیمها با خبر باشند هم بتوانند با اطلاعاتی که دارند برنامه ریزی کنند تا جامعه را به آشوب بکشانند. یک از شیوههای نفاق توهین و تحقیر شخصیت های محبوب و ارزشی جامعه است؟ دقت کنیم تمام این شرایط را ما در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دیده و لمس کرده ایم.
هشدارهای مکرر مولای متقیان علی (علیه السلام) که خود قربانی توطئههای شوم آنان بود و با تمام وجود، مکر و حیلههای آنها را لمس میکرد،
مؤید دیگری بر اهمیت مطلب است که باید پرده از باطن منافقان برداشت و توجه مردم را به واقعیت زشت و پلید آنها جلب کرد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در «نهج البلاغه» ویژگیها و صفات بسیار دقیقی را برای اهل نفاق ذکر فرموده است که برای شناخت منافقان، به ویژه در عصر حاضر، بسیار لازم و ضروری است که مواردی از خطبه ۱۹۴ را اشاره می کنیم:
اولین صفتی که مولای متقیان علی (علیه السلام) برای اهل نفاق میشمارد گمراهی است. اینان هم خود گمراه هستند و هم دیگران را به وادی گمراهی میکشانند: «فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ؛ اینان گمراه و گمراه کنندهاند.» با همه وجود دنبال گمراه کردن مردم هستند.
ویژگی دوم خطاکاری و به خطا اندازی است. اینان در مسیر حق هم خودشان دچار لغزش و خطا شدهاند و هم دیگران را به لغزشگاه سوق میدهند: «وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ؛ منافقان لغزشکار و لغزانندهاند.» آنچه در روزهای اخیر شاهد بودیم شاهدی بر این مدعاشت.
ویژگی سوم تغییر رنگ یا تغییر عقیده مکرر است؟ منافق در زندگی و اعتقادات خویش دائم دچار تردید است و هیچ استواری و ثباتی ندارد و پایبند به هیچ مکتب و عقیدهای نیست و به اصطلاح «نان را به نرخ روز میخورد». به همین خاطر در معاشرت خود با دیگران، به اقتضای زمان، هر روز به رنگی در میآید تا منافع نامشروع خود را از این طریق تأمین کند.
«یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَانا؛ ً به رنگهای گوناگون در میآیند و فتنههای گوناگون به پا میکنند.»
ویژگی چهارم بزرگنمایی عیب طرف مقابل و پرده دری است؟ منافق برای فرار و مخفی کردن عیوب خویش، با پرده دری و رسوا ساختن طرف مقابل، آبرویش را میریزد و عیوب او را در جمع فاش میکند همچنان که حضرت امیر (علیه السلام) میفرماید: «وَ إِنْ عَذَلُوا کشَفُوا؛ و اگر به انتقاد پردازند، پرده دری میکنند»
پنجمیم ویژگی در کمین بودن برای فریفتن افراد است. آنها تکیهگاه ثابتی ندارند و هر روز و در هر شرایطی وسیله و راه و روش خاصی که برای خودشان امکانپذیر و برای مخاطبین قابل قبول باشد، بر میگزینند: «وَ یَعْمِدُونَکمْ بِکلِّ عِمَادٍ وَ یَرْصُدُونَکمْ بِکلِّ مِرْصَادٍ؛ منافقین از هر وسیله پیدا و پنهان برای ضربه زدن به شما استفاده میکنند و در هر کمینگاهی به کمین شما مینشینند.» و از آنجمله اند ویژگیهای دیگر: «قُلُوبُهُمْ دَوِیَّه وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّه؛ آنان در دل بیمار و در ظاهر آراستهاند» «یَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ یَدِبُّونَ الضَّراءَ؛ در پنهانی گام بر میدارد و همانند بیماری، در بدن نفوذ مینمایند.» «وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ؛ توصیفشان درمان و سخنانشان شفابخش است؛ ولی عملشان درد درمان ناپذیر.»«حَسَدَه الرَّخَاءِ وَ مُۆَکدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ؛ نسبت به رفاه مردم حسادت میورزند و روی سختی (به زحمت افتادن مردم) پافشاری نموده، امید مردم را نا امید میکنند.» او شریک دزد و رفیق قافله است؟ «لَهُمْ بِکلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ؛ آنها در هر راهی کشتهای را به خاک افکندهاند، و به هر دلی راهی دارند و بر هر مصیبتی اشکی دروغین میریزند.» «یَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ؛ از همدیگر تمجید و تعریف کرده انتظار پاداش و مقابله به مثل دارند.» و اصرار و لجاجت! «إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا هر گاه چیزی را طلب کنند، روی آن اصرار میورزند.» برنامهریزی برای اهداف باطل دائمی است؟ «قَدْ أَعَدُّوا لِکلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِکلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِکلِّ حَیٍّ قَاتِلًا وَ لِکلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِکلِّ لَیْلٍ مِصْبَاحاً؛ آنان در برابر هر حقی، باطلی و در مقابل هر مستقیمی، انحرافی و در برابر هر زندهای، قاتلی را تدارک دیدهاند و برای هر دری کلیدی و برای هر شب تاریکی چراغی (راه در رو) آماده کردهاند.»
استاد درآمیختن حق و باطلند؟ «یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِیقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِیقَ؛۱۸ گفتارشان شبههانگیز است، در سخن، حق را با باطل میآمیزند، راه ورود به خواستههای خود را آسان و طریق خروج از آن را تنگ و پر پیچ و خم میسازند (تا مردم را در دام خود گرفتار سازند).
یادداشت از: مظفر حاجیان
انتهای پیام / فراق