در اینکه فرقه رجوی یک سازمان سیاسی نیست و نقشی در حوزه سیاست ایران ندارد، شکی نیست. چرا که هدف اصلی، ایجاد یک بنگاه اقتصادی پر سود ده است تا رجوی ها و قجرها بتوانند، یک سلطنت مینیاتوری داشته باشند، وگرنه درد مردم ایران هرگز درد اصلی این رهبران خود منتصب نبوده است.
به گزارش فراق، فرید از انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی در یادداشتی نوشت: اخیرا آقای مسعود خدابنده در یک گفتگوی اختصاصی با ایرانیک تی وی، به نکات مهمی اشاره کردند و یک جمع بندی استراتژیک از این گروه را بیان کردند که در نوع خود شاید کم نظیر بود، در این گفتگو به یک علامت مهم تغییر فاز سیاسی اشاره شد و آن تعطیلی نشست های سالانه این فرقه برای اولین بار بود. به مریم رجوی دستور داده شد که این نشست امسال نباید برگزار شود. اینکه چه کسانی این دستور را دادند و اینکه مریم رجوی چگونه به این تصمیم تن داد و این افتضاح سیاسی را پذیرفت، از نکات مهم این گفتگو بود.
برای روشن شدن این بحث، بهتر است به رابطه سیاست و اقتصاد در فرقه رجوی قدری توجه کرد. وجود ثبات سیاسی، مقدمه ضروری و لازم برای نیل به امنیت اقتصادی است، وقتی در دنیای سیاست، همه چیز طبق تمایلات رجوی ها پیش برود، بالطبع منافع اقتصادی کلان نیز به سوی این فرقه سرازیر خواهد شد.
امروز تعاملات سیاسی این فرقه در جهان سیاسی به هم خورده است. شاخص این عدم تعادل و بهم خوردن توازن قوا نیز، دستور تعطیلی نشست سالانه این فرقه به صورت کامل بود.
از دیگر شاخص های این دوران، حملات وحشیانه مجاهدین به یک میز کتاب ساده بود، اینکه دستورات این حملات از سوی مریم رجوی صادر شده بود، شکی در آن نیست، اما این حملات نیز از پس لرزه های همان شکست استراتژیک در بحث کنسل شدن نشست سالانه مجاهدین بود.
اگر ادعا کنیم، از این پس در بیشتر تعاملات و برخوردها با این گروه، باید تغییر دوران را لحاظ کرد، سخن به گزاف نگفته ایم. بی ثباتی سیاسی و سردرگم بودن این گروه و عکس العمل های غیرعادی نیز از تراوشات این دوران رجوی هاست. به دنبال برهم خوردن تعادل سیاسی این گروه، بی شک امنیت اقتصادی این گروه نیز به هم خواهد خورد، وقتی چرخ اقتصاد مریم رجوی در گل بماند این فشارها، مستقیم بر روی مناسبات داخلی این گروه نیز تاثیر به سزایی خواهد داشت و ریزش ها اولین آثار آن خواهد بود، فعالیت های انجمن آسیلا در آلبانی نیز، کاتالیزوری خواهد بود که این ریزش ها را سرعت خواهد بخشید. پس شکست در خط مقدم رجوی ها در بحث نشست سالانه شان که به تعطیلی کشانده شد، باید آثارش را در وضعیت داخلی این فرقه هم نشان بدهد.
چشم انداز آینده این گروه، در بستر سیاسی و اقتصادی تخریب شده کنونی، حرکت به سوی ته خط است، با شتابی فزون تر از قبل. اکنون مریم رجوی و اعوان و انصارش باید به تناقضات مهم اعضای درونی فرقه نیز جواب بدهند که چه کسانی و چرا نشست از پیش تعیین شده ما را کنسل کردند و این واقعیت عیان خواهد شد که ارباب کیست؟ بادکنک های استقلال و مستقل بودن این گروه هم از وقتی که این نشست سالانه کنسل شد، به طور کامل ترکید .
اکنون هم، چنانکه آقای مسعود خدابنده در گفتگوی اختصاصی خودشان اعلام کردند، دست و پای این فرقه ، پس از اخراج مریم قجر از فرانسه و تبعید به آلبانی و دستور تعطیلی نشست سالانه این فرقه، بیشتر از پیش قیچی شده است و این امر بی سابقه، نشان از افول کامل تمام ستاره های بخت این سازمان می دهد، از امروز می باید در تمام حساب و کتاب ها، شکست امسال این فرقه در برگزاری نشست کذایی سالانه را نیز، لحاظ کرد.
قدرت سیاسی مریم رجوی، امروز به قدری تضعیف شده است که میدان مبارزه او را به چند جداشده منتهی کرده است، امروز اگر می بینیم یک حرکت کوچک اجتماعی و یک میز کتاب، سر تا پای یک فرقه را در هم می پیچاند، باز هم از تبعات شکست این گروه در عرصه سیاسی است، امروز برگزاری یک میز کتاب بی شک، از برگزاری همان میز کتاب قبل از کنسل شدن نشست سالانه مجاهدین، بسا مهم تر و تاثیر گذارتر خواهد بود، امروز کوچکترین تحرکات سیاسی ما، چندبار ضریب خورده و چون پتکی مستحکم بر سر مریم قجر فرود می آید. قدرت سیاسی این فرقه، امروز در ضعیف ترین نقطه خود در دوران حیات این گروه محسوب می گردد. اینکه سیر تحولات در آینده، آیا بر طبق تحلیل های سیاسی پیش خواهد رفت و یا نه؟ باید منتظر بود و تحولات را نظاره کرد.
انتهای پیام / فراق