«بتول رجایی» یکی از زنان بدخو و بدسرشت در فرقه رجوی بود که سال ۱۳۹۱ به عقوبت کارهایش گرفتار شد.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، این زنیکه جلاد عامل شکنجه و آزار بسیاری از اعضا و مانعی جدی برای خلاصی بسیاری از ناراضیان بود.
رجایی به خاطر نفرین بسیاری از جوانان بیگناهی که به دام فرقه رجوی افتاده بوند و روزانه بوسیله او شکنجه و عذاب می کشیدند به درک واصل شد.
او مسئول آموزش (مغزشویی)، مسئول برگزاری جلسه برای نیروهای جدید الورود و مسئول بخش خروجی، یعنی زندان نیز به مدت دو دهه بود.
این زنک وحشی آن قدر بددهان و بی رحم بود که جلسات نشست او هم بیشتر شبیه شکنجه بود. با ادبیات چاله میدانی و بددهانی پیر و جوان را روزانه به فحش و ناسزا می کشید.
بتول رجایی در سال های آخر بیشتر به جان افراد افتاده بود. اعضا را مورد آزار قرار می داد. از آنجا که وی مسئول جلسات بود و بیشترین ناراضیان زمانی که قصد ترک کمپ را داشتند سر و کارشان به این زنک می افتاد، او علاوه بر فشار آوردن برای پشیمان نمودن و ماندن در کمپ با الفاظی چون بریده و خائن بدترین فحش ها را نثار آنها می کرد و همه را به باد تمسخر می گرفت.
بسیاری از متقاضیان جدایی در بخشی به نام «خروجی» تحت نظر او مدت ها زندانی می شدند تا پشیمان شده و دوباره به داخل تشکیلات برگردند.
دوستم می گفت در محافل خصوصی اغلب نفرینش می کردند و شنیده بودم بعد از موشک زدن به کمپ لیبرتی خیلی ها می گفتند کاش ترکشی به دهان این زنک می خورد تا زبانش لال و از دست ناسزاهایش راحت می شدیم و دعا می کردند که کاش زبانش قطع گردد. باور می کنی او به طرز باور نکردنی به سرطان حنجره مبتلا و با مرگی دردناک به درک واصل شد.
رجایی که به قول دوستان رنج دیدهام همه مرزهای شقاوت، وحشیگری و دریدگی را درنوردیده بود و برای خوش رقصی نزد رجوی و پاداش گرفتن از اطاعت هیچ امری فروگذار نمیکرد نتوانست از مرگ فرار کند و تاوان کارش را داد.
بتول رجایی سمبل قدرت پرستی، جهل و شقاوت بود و در فرهنگ فرقه رجوی آنقدر غرق شد که خود به شکنجه گر و عامل اساسی سرکوب تبدیل گردید.
بتول رجایی در ۲۳ خرداد ۹۱ به درک واصل شد.
مرضیه رئیس الساداتی
انتهای پیام / فراق