۱۴ اسفند سال ۵۹ در دانشگاه تهران نیروهای محافظ بنیصدر همراه با اعضای مجاهدین خلق به کسانی که شعارهای اسلامی و انقلابی میدادند یورش بردند که در نتیجه آن، دهها نفر زخمی شدند.
به گزارش فراق، ابوالحسن بنیصدر در اولین انتخابات ریاستجمهوری با حمایت برخی از نیروهای انقلاب توانست اعتماد مردم انقلابی ایران را کسب کند و با کسب بیش از ۱۰ میلیون رای رئیسجمهور شود، اما وی به تدریج از نیروهای انقلابی فاصله گرفت و در برابر خط امام قرار گرفت. چند روز پس از آنکه بنیصدر رئیسجمهور شد، مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق به وی نزدیک شدند و با بهرهگیری از کیش شخصیتی که بنیصدر داشت، او را در برابر نظام قرار دادند.
ابوالحسن بنیصدر زمانی که در ایران تحصیل میکرد، نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران بود.
او سپس با تلاش احسان نراقی به فرانسه رفت. بنیصدر در فرانسه به تحصیل اقتصاد پرداخت و به عنوان یک اسلامگرای ناسیونالیست به فعالیت پرداخت. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود عنوان کرده است که بنیصدر در آن سالها نزدیکی بیشتری با جبهه ملی احساس میکرد و خود را تئوریسین انقلاب میدانست و همواره درگیر رقابت با صادق قطبزاده (که او نیز در پاریس اقامت داشت) بود.
با شدت گرفتن انقلاب اسلامی، بنیصدر به حلقه یاران امام نزدیک شد و در پرواز معروف به انقلاب در روز ۱۲ بهمن ۵۷ به ایران بازگشت. بنیصدر پس از بازگشت به ایران اقدام به سخنرانی در دانشگاههای مختلف و خود را به عنوان چهرهای انقلابی به دانشجویان و مردم معرفی کرد. او با مجموعه این اقدامات توانست وارد شورای انقلاب شود و در انتخابات ریاست جمهوری، حائز اکثریت آرا گردد.
اما مدتی پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، به تدریج چهره واقعی خود را نمایان کرد و یک فضای دوقطبی در جامعه به وجود آورد. در آن برهه جریان لیبرال راستگرا و چپگرا که سردمدار آن بنیصدر بود به شدت با جریان خط امام مخالف بودند و به طورکلی نقشآفرینی و حضور روحانیون در صحنه سیاست به مذاقشان خوش نمیآمد زیرا این امر مانعی بر سر راه قدرتطلبی آنان به شمار میرفت.
به نوشته تسنیم، بنیصدر بارها در سخنرانیهایش نشان داد که با انقلاب و خط امام زاویه دارد. او در ۱۷ شهریور ۵۹ در میدان شهدای تهران گفت: «به این گروه که دل خوش کرده است به قبضه حکومت، هشدار میدهم که من نظریه تو را افشا کردم. ضابطههای خود را گفتم. دفعۀ دیگر در صورتی که اصلاح نشدی و اصلاح نشوی، نوبت افشای با اسم و رسم میرسد».
اما اوج این اختلافات و جدایی کامل بنیصدر از خط امام در غائله ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران بود. بنیصدر در مراسمی که به مناسبت درگذشت دکتر محمد مصدق در روز ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران برگزار شد، بیان کرد: «این است که اگر این عده اندک، دست از اخلال برندارند و مسئولین به وظیفه خودشان عمل نکنند، از شما مردم خواهم خواست که یک بار برای همیشه اجتماعات خودتان را از وجود چماق به دستانی که میخواهند جمهوری را به لجن وجود خودشان بیالایند، تنبیه کنید.»
در این مراسم شعارهایی علیه بهشتی مطرح و به شخصیتهای انقلابی توهین شد تا جایی که صدای مردم طرفدار خط امام و حزباللهی درآمد و در این هنگام ابوالحسن بنی صدر مطرح کرد: «اینکه رئیس جمهوری برای صحبت بیاید و عدهای با اسلحه سرد و گرم برای اخلال بیایند، این جمهوری، جمهوری نیست که بتواند دوام بیاورد. مگر این که شما مردم همان طور عمل بکنید که کردند، از این پس هم باید به این چماقدارها که معلوم است چهکسانی هستند بگویم که: بدانید و چماقهایتان را هم بشکنید. مگر از کار مغز چه زیانی دیدید که آن را با چماق عوض کردید؟ بهجای چماقهایتان مغزهایتان را بهکار بیندازید! آنوقت خواهید دید که جوّ اجتماعی ما تا کجا سالم، پاک و منزه خواهد شد. این جمهوری بهخواست خدا و با پشتیبانی بیدریغ شما مردم از خطرها خواهد گذشت و پیروز خواهد شد.»
تنش و درگیری آنقدر در این مراسم بالا گرفت که نیروهای هوادار رئیسجمهور به نیروهای خط امام و حزباللهی حملهور شدند. بعدها روشن شد که سازمان مجاهدین خلق، حزب توده، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و اتحادیه کمونیستها در بوجود آمدن این تنشها نقش داشتند. در واقع آنها به نام پاسدارها و نیروهای انقلابی تنش به وجود آوردند و بنیصدر به جای جلوگیری از تشدید درگیریها و انجام اقداماتی برای پایان دادن به این موضوع، به هواداران خود که اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند، دستور داد به نیروهای انقلابی حمله کنند و آنها را از بالای دیوار به پایین پرتاب کنند.
تصاویر روز ۱۴ اسفند سال ۵۹ در دانشگاه تهران – نیروهای محافظ بنیصدر همراه با اعضای مجاهدین خلق به کسانی که شعارهای اسلامی و انقلابی میدادند و تصاویر امام به همراه داشتند، یورش بردند که در نتیجه آن، دهها نفر زخمی شدند.
امام خمینی (ره) بلافاصله عکسالعمل نشان داد و در پاسخ به تلگراف آیتالله گلپایگانی عنوان فرمود: «به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان میدهم که با خواست خداوند تعالی با اینگونه مخالفتها با اسلام برخورد شدید خواهد شد و به دستگاه قضایی گفتهام که قضیه را تعقیب و مجرمین و محرکین را شناسایی و محاکمه کنند… باید گروهها و دستههای منحرف سیاسی و غیرسیاسی بدانند که من با احساس تکلیف با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی میکنم و به شرارتهای ضداسلامی خاتمه میدهم.»
البته با اوجگیری مخالفتهای مراجع تقلید، علما و مردم و اعلام نارضایتی عمومی از مسائل پیشآمده در حادثه ۱۴ اسفند، که عواقب آن گریبانگیر بنیصدر شده بود، وی به تکاپو افتاد و با انتشار بیانیهای خود را از مسائل پیشآمده مبرا و دیگران را مقصر معرفی کرد.
بعد از این ماجرا و افزایش اختلافات بنیصدر با شهید بهشتی، نخستوزیر و دیگر مسئولان نظام در دوران جنگ تحمیلی، امام خمینی (ره) دستور به تشکیل هیات حل اختلاف داد. امام برای حفظ نظام و رفع تنشها حکم دادند که بنیصدر، شهید بهشتی، هاشمیرفسنجانی و شهید رجایی حق سخنرانی در مراسم عمومی ندارند و برای حل اختلاف، هر یک از این افراد نمایندهای معرفی کنند تا هیئتی تشکیل شود که بر اعمال آنها نظارت کند. ایشان همچنین آیتالله مهدویکنی را به عنوان نماینده خود در این هیات منصوب کردند.
پس از سخنرانی بنی صدر در جمع پرسنل نیروی هوایی شیراز و دو مصاحبه جنجالی مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی وی، هیئت حل اختلاف تشکیل جلسه داد و بنیصدر را به عنوان کسی که از بیانیه ۱۰ مادهای امام خمینی (ره) و قانون اساسی تخلف کرده معرفی کرد.
در بخشی از بیانیه هیئت حل اختلاف آمده بود «… متأسفانه رئیس جمهور جناب آقای بنیصدر در سخنرانی خود برای پرسنل پایگاه هوایی شیراز و همچنین در دو مصاحبه اخیر… برخورد منطقی و اصولی نداشته و از بیانیه ۱۰ مادهای تخلف نمودهاند و از قانون اساسی نیز تخلف داشتهاند که امضا نکردن مصوبه مجلس در مورد سرپرستی وزارتخانههای بیسرپرست دلیل آن است.»
انتهای پیام