فرقه رجوی که عرضه جمع کردن نیروهای دست نشانده خود را هم ندارد از سراستیصال و به خاطر جلوگیری از جدایی و در رفتن روزمره نیروها هر بار یک سری دروغ و چاخان تولید و به خورد اربابان خود می‌دهد.
زنیکه هرزه فرقه خیال می‌کند با خودنمایی‌های بیشتر و سرهم کردن یک سری لاطائلات می‌تواند برای فرقه درب و داغانش بقا خریداری کند، وضعیت ایران را آشفته جلوه دهد و مزد بیشتری بگیرد. در ادامه شرح می‌دهم به جز رسانه‌ها، حتی در بین نیروهای سرسپرده خودش هم به مضحکه ای دیرینه تبدیل شدند.
ملکه قلعه زندانیان! به یک سری سناتورهای اسبق و سابق امریکایی پولدوست پیام می دهد. کشف بزرگی کرده، سه محور مهم و اساسی! برسرنگونی حکومت ایران تاکید کرده و نتیجه گرفته حکومت ایران در فاز سرنگونی قرار دارد و به زودی سرنگون خواهد شد.
محور اول: چگونه است که این عجوزه که فقط به فکر بزک دوزک، عمل جراحی صورت و طراحی لباس و دلبری پیرزنانه است هشت قیام را کشف کرده ولی سیا و موساد هنوز به این مهم نرسیده اند. البته جا زدن برخی اعتراضات صنفی و آزادی های مطالبه گری بخش های مختلف به جای قیام – استخدام مزدور در ایران برای ایجاد بلوا و کشته سازی و آموزش دو هزار پیرمرد و پیرزن برای ساختن خبر و اکانت های فیک و فتنه گری را از نظر دور نداریم که از هنرهای جدید فرقه است.
دوم: حتی بدون توضیح هم می توان حماقت و عجز این زنک شیاد منافق را مشاهده کرد. بماند که عجوزه بدبخت و رجوی گور به گور چهل سال است که هر سال می گویند امسال سال سرنگونی است. از سال ۶۰ تا ۶۷ و ۶۸ و از سال ۷۰ تا ۸۰ وعده سرنگونی دادند و سه سال پیش هم با فریب بولتون حقه‌باز اعلام سال آخر نمودند و پس از اخراج به آلبانی هر سال پارس کردن سال آخر است ولی بعد با خفت و خواری بدون عذر خواهی از دروغ ها و جنایت ها بازهم مدعی آلترناتیوی و سرنگونی شدند. وقاحت و روی باورنکردنی می خواهد که جز از ذات رجوی ها برنمی‌آید.
حالا اپوزیسیون بودنتان را بگذریم این همه فراری و جدا شده از فرقه را چه می گویید. در همین سال گذشته حداقل۵۰ تن جدا شدند. افرادی با سوابق سه دهه و با سرمایه گذاری‌های عظیمی که روی آنها نموده بودند. آنها که سال ها مجبور به اجرای مزخرفات فرقه تحت عناوین موسیقی و شوهای تلویزیونی بودند؛ محمد ملک، روزبه عماد زاده، حنیف ناظم، نوید، احمدرضا و
یک خاطره بشنوید: در سال ۱۳۸۵ در قرارگاه اشرف یک سری جلسات به اصطلاح سیاسی راه انداختند تا در کنار فشارهای دیگر مغزشویی را تکمیل کنند. یک روز در میان جلساتی با عناوین پروژه خوانی بود که به مدت پنچ ساعت همه کارها تعطیل می شد و افراد بخت برگشته دفتر به دست در آن جلسات شرکت می کردند. هر شخص موظف بود حداقل بین پنج تا ده موضوع انتخاب کرده و خودش را محاکمه کند. انتقاداتش را در حضور سایرین بخواند و اعتراف کند که در طول هفته کار نمی کرده و ذهنش به دنبال مسائل دیگر بوده است. مهم نبود فرد نگون‌بخت چند انتقاد و ناسزا به خودش ببندد ولی با تمام شدن گزارش سیل فحش و تف و سرزنش می بایست از طرف رئیس جلسه و سایرین به سمت او سرازیر می شد. این شگردی بود برای تحقیر بیشتر اعضا و معطوف کردن همه تقصیرها و شکست ها به سمت اعضا.
حال پس از این جلسات وحشیانه و اعتراف گیری، آخر هفته هم باید در جلسه سیاسی شرکت می کردیم. سرکرده این جلسات افرادی چون مهدی برایی (احمد واقف)، عباس داوری معروف به رحمان، فرشته یگانه و یک سری افراد لات و لمپن بودند که از پسِ کنترل جمع بر بیایند. تقریبا کسی جرئت نمی کرد در این جلسات سوالی یا ابهامی مطرح کند، اکثرا موظف بودند از ترس همان نشست های انتقادی با تایید و سپاس راهی این جلسات شوند و الا مجبور بودند تف و سیلی بییشتری تحمل کنند.
در همان جلسات ۱۵ سال پیش هم رحمان، احمد واقف، فرشته یگانه و بقیه سرکردگان فرقه در کنار سایر یاوه هایی که به خورد اعضا می دادند سر و ته حرفی که می‌خواستند حقنه کنند این بود که حکومت ایران در فاز سرنگونی قرار دارد و می گفتند در فاز آخر هستیم.
یکبار در یکی از این جلسات یکی از افراد با ترس و لرز فراوانی پرسید متوجه فاز سرنگونی نمی شوم. سوال همان و سرازیر شدن تحقیر و ناسزا همان. ضمن این که به فرد بینوا گفتند تو قدرت درک فاز سرنگونی را نداری و تا مدت ها سوژه انتقاد و متهم به زیر سوال بردن خط و خطوط مقدس سازمان بود. به همین دلیل افرادی که به هم نزدیک بودند یواشکی آنها را مسخره می کردند و می‌گفتند فاز سرنگونی چرا تمام نمی شود؟
حالا ما بسیاری از آن اعضای ناراضی قدیم و جدا شده امروزیم…
اول، بعد از ۱۵ سال باز هم سوال می کنیم تا کی می خواهید همه را رنگ کنید؟ تا کی به دروغ و شارلاتان ادامه می دهید؟
دوم، گروه مزدور و تروریستی که قطره ای آزادی در مناسبات و تشکیلاتش وجود ندارد و اعضایش را در عصر ارتباطات، قطعِ رابطه با خانواده، دنیا و زندانی کرده صلاحیت اظهار نظر در مورد آزادی، انتخابات و قانون را ندارد.
سوم، مردم ایران در واکنش های خود بارها اعلام کرده اند عشق به وطن و آب و خاک باعث شده است هیچگاه گروه منحرفی که با پشت کردن به هموطنان خویش مزدور دشمن و در خاک دشمن ساکن می شود و هم اکنون ارتزاقش در سایه دشمن ایران است را نمی پذیرند.
یادداشت از: مرتضی حیدرزاده
انتهای پیام / فراق
