باید به نوکران رجوی خیانتکار گفت اگر شما یادتان رفته که چگونه افراد را تحقیر میکردید تا خیانتها و رذالت های رجوی فراموش شود، فکر نکنید بقیه، آن همه فشارها و اهانت های رجوی خائن و مریم قجرپتیاره را فراموش خواهند کرد.
به گزارش فراق، رجوی خائن تنها زندانی محکوم به اعدام بود که با خیانت و بزدلی و دریوزگیهای فراوان زنده ماند اما با دروغ و دغل بازی خود را قهرمان مینامید.
وی برای توجیه زنده ماندنش در بسیار از جلسات عمومی به داستان سرایی از خودش بر میخواست و در بین مطالبش حقایقی را لو می داد.
او می گفت، برای فرار از شکنجه و کتک خوردن همیشه دستمال به سرش می بسته و خود را به سردرد می زده و غذا نمی خورده تا ضعیف و بیمار شود و او را مستمر به دکتر بند ببرند و بستری کنند و جانی نداشته باشد تا او را شکنجه کنند.
وی در زندان آن قدر خوش خدمتی کرد که سال ها رئیس بند و با زندان بان ها دوست و رفیق بود. ارتشبد نصیری طی نامه رسمی برای او درخواست عفو می نماید و می گوید رجوی همکاری ارزنده ای با آنان داشته است. دست خط های او مبنی بر لو دادن خانه های تیمی و اطلاعاتی که داده نیم بند آبروی او را هم بر باد داد. بسیاری از هم بندان قدیمی اش که در همان ایام زندانی بودند در خاطرات و نوشته هایشان از فرومایگی و ترسویی او بسیار نوشته اند.
خودش چون خوب می دانست چه گندی در زندان ساواک زده و به قیمت لو دادن و اعدام دوستانش زنده مانده، به جماعت زندانی های آزاد شده ای که به عراق رفته بودند مشکوک بود و در هر فرصتی همه را تحقیر و سرکوب می کرد.
حدود ۷۰۰ تن که سابقه زندان داشتند، پیوسته زیر سوال بودند و رجوی در هر فرصتی آنها را تحقیر می کرد و می گفت مجاهد زنده از زندان بیرون نمیآید.
این فرد شریر و خودخواه آشکارا می گفت آنان که در زندان گفتند مسعود رجوی رهبر آنان است مجاهد واقعی اند و بقیه تفاله هایی هستید که زنده ماندند.
در جایی دیگر می گفت عمر چریک شش ماه است و شما مفت خورید او دشنام و تحقیرهای فراوانی را مستقیم به افراد با سابقه زندان حواله میکرد.
زندانیان سابق در اکثر جلسات انتقادی مورد تحقیرهای فراوان بودند، بسیاری از افراد برای خلاصی از فشارهای روحی و اهانت ها مجبور می شدند با دروغ وانمود کنند که بله در زندان همکاری کرده اند، دوستان خود را لو داده اند و هر چه میگفتند میپذیرفتند تا از شر رجوی خلاص شوند. نتیجه هم این شد که در سال ۱۳۷۳ اکثر آن نگون بختان را زندانی و شکنجه کردند.
به اصغر مهدی زاده و بسیاری دیگر از مردان و زنان با سابقه زندانی در تشکیلات به عنوان افراد درجه دو آنها نگاه می شد. سایرین و دانشجوهای خارج کشور در ردهبندیهای تشکیلاتی در مدار بالاتر بودند و این داستان جز یکی از تنشها و رقابت های همیشگی بود.
حالا در مقاله ای به قلم محمد محدثین پادوی رجوی خواندم که برای اولین بار به تقدیس چند زندانی از جمله اکبرصمدی، اصغر مهدی زاده و حسین فارسی پرداخته است.
باید به آن رجاله گان، نوکران و رجوی خیانتکار گفت اگر شما یادتان می رود که چگونه افراد را تحقیر میکردید تا خیانت ها و رذالت های رجوی فراموش شود، فکر نکنید بقیه، آن همه فشار خیانت زندانی شدن در سازمان و اهانت های رجوی خائن و مریم قجرپتیاره را فراموش خواهند کرد.
ممکن است اکبر صمدی، اصغر مهدی زاده، حسین فارسی، محمود رویایی، حسن رویان، محمد راپوتام و سایر افرادی که سال هفتاد به عراق رفتند و مدعی سابقه طولانی زندانی هستند هیچگاه از پشت پرده مارک ها و اراجیف رجوی مطلع نشوند اما به تدریج زمان حقایق را ثابت خواهد کرد. آنها به نسبت بقیه علاوه بر اینکه در معرض توهین و تحقیرهای بیشتری بودند که چطور زنده ماندند و مارک همکاری و… نفوذی می خوردند. در پرونده های پرسنلی شان افرادی با سوابق مبهم و متهم به همکاری قید می شد و در زمره افراد کنترل شده بودند که می بایست فرمانده هانشان ۲۴ ساعته آنها را به طور محسوس و نامحسوس کنترل کنند و گزارش هفتگی از آنان تهیه و به بخش پرسنلی بفرستند.
درست است که این روزها موقتا به خاطر دادگاه حمید نوری، عزیز کرده شدند و سوءاستفادههای فراوانی از آنان میشود و مجبورند اهداف برنامه ریزی شده سران فرقه را به عنوان خاطره در دادگاه بیان کنند اما هیچ وقت این افراد در تشکیلات فرقه به جایی نخواهند رسید و به طور مضاعف در معرض لعن و توهین خواهند بود. در مطلبی خواندم که حتی به این افراد اعتماد نکردند و آنها را برای دادگاه به اروپا نفرستادند.
خوشبختانه با افشای روز افزون ماهیت فرقه رجوی خائن و خروج ادامه دار جداشدگان شکست های آنان بیشتر و حقایق بیشتر آشکار خواهد شد.
گزارش از: مرتضی حیدرزاده
انتهای پیام / فراق