سالهاست که سرگذشت تلخ و دردناک خانواده های ایرانی فریب خورده عضو فرقه رجوی به یکی از تراژدی های عصر کنونی در تاریخ فرقه ها تبدیل شده است.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق به نقل از سایت راه نو، خانواده هایی که پس از ورود به فرقه رجوی نه تنها هرگز زندگی مشترکی را تجربه نکردند بلکه مطابق قوانین تشکیلات، باید از همدیگر جدا شده و دست از فرزندانشان هم می شستند. فرقه کاری می کرد که جای روابط عاطفی بین زنان و مردان متاهل را با کینه و نفرت پر کرده و نهایتا باعث جدایی آنان از همدیگر را فراهم کند.
اساساً دیدگاه فرقه رجوی به موضوع خانواده به عنوان اصلیترین و مهمترین واحد جامعه، یک دیدگاه فرقه گرایانه و عقبمانده است که صرفا با منافع شحصی رهبر فرقه همسویی دارد.
یکی از نفرت انگیز ترین کارها در فرقه رجوی، شوراندن زنان علیه شوهران بود که باعث ایجاد تنفر در میان آنها میشدند و با این عمل در ابتدا از وابستگی زوجین نسبت به هم کاسته و به تدریج بر وابستگی آنها به رهبران سازمان میافزودند. تا نهایتا راه برای پیوستن آنان به حرمسرای رجوی، این روح پلید و مجسم شیطان باز شود.
در درباره رفتارها و تفکرات ضد انسانی رهبران فرقه رجوی با اعضای سازمان همین کافی است که گفته شود زنان را مجبور می کردند تا به صورت شوهرانشان سیلی بزنند.
در اینجا می خواهیم داستان تلخ تکه پاره شدن خانواده ای به نام مظفر عباسی و بلایی که فرقه رجوی بر سر آنان آورد را به عنوان یک نمونه از هزاران نمونه از متلاشی شدن خانواده ها در فرقه رجوی را نام ببریم.
مردی که هنوز گرفتار فرقه رجوی است، به امید اینکه روزی همسرش طیبه نوری که به اجبار تشکیلاتی از وی جدا شده است را خواهد دید و به اتفاق هم دخترشان نگار را که در ایران زندگی می کند در آغوش خواهند گرفت.
ولی او هنوز نمی داند همسرش طیبه نوری در آلبانی در سال ۱۳۹۳ از این فرقه جدا شده و هم اکنون در کشور سوئیس با یک جداشده دیگر به نام علی اکبر اویسی اهل ارومیه که وی نیز در سال ۱۳۹۵ در آلبانی از مجاهدین جدا شده بود ازدواج کرده و زندگی می کند و دارای دو فرزند است.
مظفر عباسی به همراه همسرش طیبه نوری در سال ۱۳۸۱ به قصد کار در ترکیه ایران را ترک می کنند. آنان تنها فرزندشان به نام نگار که در آن زمان سه ساله بود را نزد خانواده شان می گذارند تا به زودی به نزد آنان برگردند. ولی هرگز این اتفاق نمی افتد. چرا که از بخت در کشور ترکیه در دام باند عضو بگیر فرقه رجوی تحت عنوان کاریابی گرفتار آمده و نهایتا به کشور عراق قاچاق می شوند.
نهایتا خانم فاطمه جعفری مادر طیبه نوری در سال ۱۳۹۵ درد جانکاه دوری از فرزندش را رسانه ای می کند تا شاید به گوش دخترش در فرقه رجوی در خاک عراق و ارگانهای حقوق بشری برسد.
وی می گوید: «سالهاست سران فرقه رجوی دخترم را به اسارت گرفته اند و طی این سال ها به او اجازه نداده اند تا با من تماس بگیرد. دخترم را با فریب از ترکیه به عراق بردند. دختر من شناختی از این ها نداشت. خودم هم نمی دانم چرا در دام شان افتاد و خودش را اسیر آن ها کرد.»
درد جانکاه دیگر نیز این است که هم اکنون نگار دختر طیبه نوری و مظفر عباسی که اکنون بزرگ شده و تنها فرزند این زوج جدا از هم، در ایران همچنان چشم به انتظار دیدن مادر و پدرش هست.
در حالیکه مادر با یکی دیگر در آلبانی ازدواج به کشور سوئیس رفته و پدرش مظفر عباسی هم در اردوگاه این فرقه در آلبانی همچنان در اسارت فرقه بخ سر می برد.
نامه نگاری عباسی به مادرش در دی ماه ۱۳۹۳ وجه دیگری از دردهای جانکاه این خانواده را بیان می کند که چگونه بدست رجوی متلاشی گردیده است. نگار از سه سالگی چشم انتظار دیدن مادر و پدرش بوده است. حال او به کدامین سو باید برود. به پدری فکر کند همچنان در دام فرقه رجوی گرفتار است یا به مادری فکر کند هم اکنون در گوشه از جهان برای خودش یک زندگی دیگر دارد و او را فراموش کرده است.
نگار در آن نامه می نویسد: « . . . من فرزندی هستم که سه سال بیش نداشت و در اوج نیازعاطفی، پدر و مادرش او را رها کردند. اینک سیزده سال دارم و دوم راهنمایی هستم . . . واقعا طی این ده سالی که نزد شما نبودم از خودتان سوال نکردید که فرزندتان در کجا به سر می برد و بدون محبت مادری چگونه بزرگ شده است؟ من از شما دلگیر نیستم از آن هایی دلگیر هستم که این بلا را بر سر من و شما آورده اند، خداوند آن ها را لعنت کند که صد ها کودک مثل من را در حسرت پدر و مادر گذاشتند . . . به امید روزی نه چندان دور که شما را در آغوش بگیرم و محبت مادری را بعد از سالها لمس کنم. به امید آن روز.»
خانم نگار عباسی که اکنون درسن ۲۳ سالگی است در سال ۱۳۹۵ هم طی نامه ای به پدرش که هرگز به دست وی نرسید آرزو کرد که پدرش هرچه زودتر به نزد وی باز گردد. وی خطاب به پدرش می نویسد: « به نزد من برگرد . . . دخترت بیش از هر زمان دیگری به تو نیاز دارد.»
در اینجا لازم است بار دیگر به تمامی جداشدگان در کشور آلبانی، سوئیس و دیگر کشورهای اروپایی هشدار بدهیم ، هرچند علی اکبر اویسی از تشکیلات مجاهدین جدا شده و زندگی شخصی خود در کشور سوئیس در شهر زوریخ را دارد ولی همچنان در بند این فرقه گرفتار بوده و برای حفظ موقعیت خود به عنوان پناهنده مجبور است به نفع مجاهدین و بر علیه سایر جداشدگان جاسوسی کرده و برای مسئولین این گروه در سوئیس و آلمان گزارش دهد.
انتهای پیام / فراق