• امروز : یکشنبه - ۴ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024

کینه‌های نهروانی فرقه رجوی از امیر رضوی اندیش ارتش ایران: شما مردید و صیادِ دل‌ها به مانایی رسید

  • کد خبر : 29485
  • 10 آوریل 2021 - 9:56

رد پای خوارج، بر زمین مانده است. به هر زمان هم بروزی کینه ورزانه دارد و ظهوری حقیقت کش. در برابر حق همیشه صف کشیده اند. تقابل شان با امام علی(ع) قله این کوه یخی بود والا در برابر دیگر امامان هم به حقد و حماقت ایستادند و در برابر جریان نورانی امامت هم صف شان برقرار است. گویا شعله های کینه نهروانی جز به خون، خاموش نمی شود. فرزندان خوارج نهروانی به همان سیره و روش زندگی می کنند که پدران شان داشتند. حتی اگر میان شان، ۱۴ قرن فاصله افتاده باشد. این ها حرام هایی هستند در تکرار. گناه هایی در افزایش، خیانت هایی به تکرار رسیده و جنایت هایی مکرر. سرپنجه های آلوده شیطان که با اهل ایمان در جنگند. فرقه رجوی را می گویم.

شهید صیاد شیرازی

سیاه باورانی که روشنی را تاب نمی آورند و روشنان را دشمن می دارند. حکایت این دشمنی هم هر روز تکرار می شود. شهادت امیر قهرمان ارتش وطن، سپهبد شهید صیاد شیرازی، از آن جمله بود. گذشت حدود ۱۱ سال از پایان جنگ و خاموشی تفنگ ها هم کینه نهروانی شان را خاموش نکرد. نه کینه آنان را و نه کینه صدام افلقی را. اما باز هم نفهمیدند که صیاد شیرازی را نمی شود با ترور از میان برداشت چه او با شهادت به میدان برمی گردد و عرصه را از آنان می ستاند. چنین هم شد. صیادِ دل ها به مانایی رسید. دارد تکرار می شود در قامت رشید فرزندان وطن. فلسفه شهادت هم همین مانایی و تکرار شوندگی است. او هم با شایستگی شولای شهادت را در صبحی صادق بر شانه انداخت تا شانه های ستبر فرزندان ایران از این پس، پشت سر او حرکت کنند. او یک مجاهد تمام بود. یک مجاهد رضوی اندیش بزرگ. او را با امام رضا عهدی عاشقانه بود چنان که به نامش دخیل می بست و به یادش گره ها را می گشود.

با همین نگاه بود که در هر عملیات، یگانی از نیروهای خراسانی را وارد میدان می کرد. می خواست با حضور آفتاب نشینان حضرت شمس الشموس(ع) سیاهی ظلمت دشمنان را بتاراند. باری، مجاهد رضوی اندیش ما که خود آب نوشیده کوثر سقاخانه آقا بود، عطش زدگان را به این وادی می خواند و با مشرب رضوی، در جبهه گام برمی داشت. او یک لحظه بر جا نمی ماند بلکه در حرکت مدام تکلیف خود را خالصانه به جا می آورد. زندگی در نگاه او تلفیقی از «عقیده و جهاد» بود لذا زندگی خود را به این قاعده نظام سازی کرده بود. در  زیبا می گوید امیر سرتیپ فولادی در شرح این امیر بلند آوازه که شرح اسم خود نیز بود: صیاد شیرازی سال‏ها در پی صید شهادت گشت، ولی این زلال ابدی در کام دلش نچکید. او غبطه می‏خورد که چرا دوستان و هم‏رزمانش نوبت به نوبت شهید می‌‏شوند، ولی او همچنان در صف انتظار باقی مانده است؟ سال‏های سال جهاد کرد. غرب را زیر پا گذاشت تا به جنوب رسید. کردستان را، پاوه را، چمران وآبشناسان و اقارب پرست و علیاری و همت و کاوه را، دفتر خاطرات جنگ را، مبارزه با مردان پرننگ را… یکی یکی پشت سرگذاشت و دفتر زندگی‏اش را با امتیاز عالی پر کرد. انگار وقت اش شده بود تا عاشورای خود را تجربه کند. او که به فرموده رهبر انقلاب، شایستگی شهادت داشت، به دست شقی ترین افراد روزگار به شهادت رسید.

شاید آن لحظه شرح حالش همان بود که مولا علی فرمود: فزت ورب الکعبه. علی صیاد شیرازی هم سرخ و شکوفا به مولای اش علی(ع) اقتدا کرد. به خدای کعبه شهدا رستگار شدند. به خدای کعبه آنها در آتش کینه خود خواهند سوخت. به خدای کعبه پیروزی از آن مکتبی است که شهادت را جاودانه زندگی می کند. به خدای کعبه که صیاد ها چراغ روشن فردایند.

یادداشت از: غلامرضا بنی اسدی

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=29485