اسد اسدزاده پس از طی سالها اسارت در فرقه رجوی و جدا شدن در آلبانی و سپس رفتن به هلند، علیرغم تلاش های کادر پزشکی در دوردست ها و به دور از خاک وطن مرگی سیاه را در آغوش کشید و تمام اسرار جنایات سازمان را که دیده بود با خود زیر خروارها خاک مدفون کرد.
من سال ها قبل با «اسد»، هم یگان و هم دسته بودم. اسد زاده، فیزیک بدنی خیلی قوی و خوبی داشت، قد بلند و قوی هیکل، دست و پنجه های بزرگی هم داشت. او سال ها در قرارگاه های العماره در جنوب بصره و در پادگان اشرف، با من در یک یگان زرهی اجباری بود. از لحاظ ایدئولوژیک هم وضعیت تشکیلاتی زیاد خوبی نداشت. اسد که در دسته زرهی سازماندهی شده بود، اغلب اوقات آچار به دست در محوطه زرهی ها مشغول به کار بود. اسد مدتی نیز فرماندهی دسته و فرماندهی زرهی را عهده دار بود.
او که سال ها در سازمان استثمار شده بود، آیا حقش چنین مرگی بود؟
مسئول اول و آخر چنین مرگ هایی مریم رجوی است. مرگ اسد اسدزاده، زنگ خطری جدی است، برای همه، به خصوص اعضای اسیری که هم اکنون در سازمان می باشند، چرا که مریم رجوی با ارتزاق از خون کشته شده ها، فقط به فکر بیشتر کشتن و قطور کردن کتاب کشته شده ها و مظلوم نمائی بیشتر است.
زمانی که عضوی به بیماری مبتلا می شود، دیگر مرگ او برای مریم رجوی بهتر از هر تابلویی است، عضو بیمار فورا از جمع جداشده و به لحاظ اطلاعاتی او را ایزوله می کنند، تا اطلاعاتی از او به بیرون درج نکند. اگر فرد در دوران بیماری، پی به دجالیت های سازمان برد وخواست که بیرون از مناسبات بمیرد، او را از جمع بیرون برده و در جائی تحت الحفظ، نگه می دارند تا ضمن مسکوت ماندن اطلاعاتش، او را هر چه سریع تر به سمت مرگ سوق بدهند. شاید برخی از خوانندگان وقتی این سطور را می خوانند، باور این فجایع برایشان کمی سخت باشد، اما واقعیت ها در مناسبات سازمان همیشه اینطور بوده و برای خوانندگان بیرونی، غامض و کمی غیر قابل ادراک بوده است، فرقه ها هرگز با شمشیر و تبر و تفنگ، اعضای خود را نمی کشند، سلاح های کشنده رهبران فرقه ها هرگز در صحنه جرم باقی نمی ماند، در هیچ دادگاهی هم قابل اثبات نیست، ردی مستقیم از قاتل را شما، هرگز درصحنه جرم پیدا نمی کنید.
به نوشته انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی، فرقه ها، مرگ های خاموش را درحالی رقم می زنند که، با ویترین های پرزرق و برق خود، مدام در تلاش برای جذب قربانیان جدیدی می باشند.
ضمن تسلیت قلبی خود، به بازماندگان مرحوم اسد اسدزاده، امیدوارم این مرگ جانسوز، چراغ راهی برای کسانی باشد که هنوز امیدوارند، با مریم، به آزادی و عدالت می رسند، رویائی موهوم که هرگز رنگ واقعیت بخود نخواهد دید.
یادداشت از: فرید
انتهای پیام