من منیره، دختر جعفر شهریاری ندا هستم. پدرم به عنوان سرباز به جنگ تحمیلی اعزام شد و متاسفانه در تاریخ ۸ مهرماه ۶۶ به اسارت بعثی های عراقی درآمد.
بنا به گفته هم رزمانش مدتی در اسارتگاه مجاهدین دیده شد و از آن تاریخ به بعد دیگر هیچ خبر و نشانی از پدرم ندارم. مادرم پس از مدتی تحمل بیماری درگذشت ولی باز هم از پدرم خبری نشد. من در تمام سال های عمرم از داشتن نعمت پدر محروم بودم.
اینجانب از همه برادران و خواهرانی که شجاعانه زنجیرها و حصارهای زندان فکری و جسمی این تشکیلات را پاره کردند و خود را نجات داده اند، عاجزانه تقاضا می کنم که اگر در دوران اسارتتان در زندان رجوی پدرم را دیده اید و یا می شناسید و یا ردی از او دارید با انجمن نجات استان قزوین تماس بگیرید و خانواده ای را از چشم انتظاری نجات دهید.
انتهای پیام / فراق