• امروز : سه شنبه - ۴ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 24 December - 2024

گفتگوی صمیمانه با شهره عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق ـ ساکن استرالیا ـ قسمت اول

  • کد خبر : 2721
  • 30 می 2015 - 12:43

گفتگوی صمیمانه با شهره

عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق

 ساکن استرالیا ـ قسمت اول

Zanan-Ferghe-Matn

بی شبهه نگرش مجاهدین خلق به زن ، بدور از درک همه جانبه ی نیازها و احساسات عمیق و متعالی زنانه است. در اندامواره فکری و سیاسی فرقه رجوی ، زن به مثابه ی موجودی تلقی می گردد که همچون مردان میبایست در مسیر کسب جنون آمیز قدرت بکار گرفته شود. زن مجاهد ، در تشکیلات رجوی وقتی در سطوح ممتاز و شاخص تشکیلاتی قرار می گیرد که سرشار از نفرت به هر آن کس که همچون رهبرعقیدتی مجاهدین نمی اندیشد ، باشد و مبدل شود به موجود دوپایی برای اطاعت از دستور و اوامر تشکیلات.

مدل و نمونه ی تعریف شده از زن در مناسبات درونی مجاهدین ، برخوردار از خصلت و روحیه ی ستیزه جویانه و میل شدید برای عملیات انتحاری و تروریستی است. این موجود تعریف شده در دستگاه اعتقادی مجاهدین از امیال و نیازهای طبیعی جنسی و عاطفی و نیز احساسات مادرانه و عاشقانه عاری و تهی است. در چنین وضعیت و حالت روحی و ذهنی ، رهبری و سران مجاهدین خلق می توانند از زنان جهت بهره برداری سیاسی و تبلیغی و نیز اقدامات ، عملیات تروریستی و خشونت آمیز بدون دغدغه استفاده کنند.

بی شک تفاوت ویژگی های زنان در دنیای مدرن و تشکیلات رجوی ، یک تفاوت ماهوی و بی ابهام است.

گفتگو با شهره عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق که در اعتراض به تلقی قرون وسطایی مجاهدین خلق از مذهب و سیاست و نیز با مشاهده ی استثمار زنان و بهره گیری نابخردانه از آنان در تشکیلات ، از مجاهدین جدا شد و به همراه دو فرزند دختر و پسرش پس از تحمل مشقات فراوان به ترکیه رفت و سالهاست که در کشور استرالیا ساکن می باشد براستی دارای نکات تامل انگیز و آزار دهنده ای ست. اما مسائلی که در این گفتگو ، شهره به روشنی و صراحت اشاره می کند نشان از وضعیت تراژیک حاکم بر تشکیلات رجوی است. اینکه چگونه زنان و مردان را وادار به جدایی و کانون خانواده را با توجیهات مضحک متلاشی کردند. فرزندان را بیرحمانه از آغوش پر مهر و محبت پدران و مادران گرفته و سالها در ستادها و مقرهای مجاهدین در سایر کشورها مورد استثمار قرار داده و وادار به بیگاری کردند.

 توضیح : به دلایلی شهره عزیز مایل نیستند عکس و تصویر ایشان به ضمیمه ی این گفتگو در سایت درج گردد.

آرش رضایی ـ عضو تیم مدیریت سایت نیم نگاه

Afsar Matn

آرش رضایی :

 سلام خیلی خوشحالم بی آنکه آشنایی قبلی از همدیگر داشته باشیم به سراغم آمدید و ضمن طرح مسائلی در باره مجاهدین خلق از تمایل خود برای این گفتگو گفتید خب من مشتاقانه و با دقت به سخنان شما گوش می دهم.

شهره :

با درود بر شما من شهره هستم قبلا در سازمان مجاهدین بودم و یکی از جداشده ها هستم. یکی از دلایل من برای اینکه با شما گفتگو کنم توضیح در باره مهران کاکاوند است که اخیرا اخباری از اقدامات خشونت آمیز وی در سایت نیم نگاه درج شده. مهران از رامسر بود او از ۱۴ سالگی به فرانسه برای ادامه تحصیل رفت که بعدا عضو مجاهدین شد. او ۵۳ سال دارد من سال ۱۳۶۶ در سلیمانیه او را دیدم. قبلا ایشان در تظاهراتی در اعتراض به کسانی که کشته شده بودند شرکت داشت و حال خودش مبدل شده است به یک عنصر سرکوبگر و خشن مجاهدین خلق. خب تاسف بار است که مهران چنین وضعیتی پیدا کرده است و اینقدر عوض شده. لعنت به مسعود رجوی که از بچه ها شکنجه گر ساخت.

آرش رضایی :

شما چه سالی به مجاهدین پیوستید؟

شهره :

من از سال ۵۸ عضو مجاهدین شدم. من اهل شمال ایران هستم استان مازندران. وقتی به مجاهدین پیوستم یک فرزند دختر ۸ ساله داشتم. ببینید اینکه سازمان تو را که یک زن و مادر هستی به همراه فرزندت به عراق بفرستد حالا که خوب فکر می کنم این خیلی وضعیت بدی است و بود. واقعا آنهایی که به عراق منتقل نشدند شانس آوردند.

آرش رضایی :

کی به عراق رفتید؟

شهره :

من به همراه دخترم سال ۶۵ به عراق منتقل شدیم این تصمیم مسئولینم در سازمان بود. قبل از جنگ کویت و داستانش مفصل است. حدودا  ۴سال و ۹ ماه آنجا بودم. بعد که جدا شدم ما آخرین سری بودیم که به ترکیه فرستادند. بعدها من از استرالیا پناهندگی گرفتم و حال در آنجا زندگی می کنم

آرش رضایی :

همسرتان با شما به عراق منتقل شد؟

شهره :

همسرم را سازمان قبل از من و دخترم به عراق فرستاده بود. من و دخترم بعدا رفتیم

آنموقع دخترم هشت سال داشت. البته من و همسرم مدتی بعد ازهم جدا شدیم. اسم مستعار همسرم بهزاد بود. بنا به دلایلی دوست ندارم نام اصلیش رو در سایت درج کنید

آرش رضایی :

به خواسته شما احترام می گذاریم. همسرتان البته همسر سابقتان حالا در عراق هستند در لیبرتی؟

شهره :

نه او در استرالیا زندگی می کند. قبلا از مجاهدین هوادارای میکرد ولی الان دقیقا اطلاعی از وضعیتش ندارم چون با وی رابطه ای ندارم.

Nasrin Zanan Matn

آرش رضایی :

شما چند سال دارید؟

شهره :

من ۵۵ سال دارم. ۲۹ سال است که از ایران خارج شدم.

آرش رضایی :

روزهای سختی داشتید؟

شهره :

بله. درست گفتید ، خیلی سخت. پسرم در کرکوک عراق بدنیا آمد وقتی در سازمان بودم.

آرش رضایی :

احتمالا خانم های جدا شده از مجاهدین را می شناسید مثل بتول سلطانی یا حمیرا محمد نژاد یا زهرا معینی؟

شهره :

بتول سلطانی که بعدها عضو شورای رهبری مجاهدین شد را خوب می شناسم چون مدتی در عراق با هم بودیم. بتول در اسکانش خونه داشت و بچه ها را به مدرسه میفرستاد. آنها در لشکر بودند و من بیشتر در پشتیبانی. اغلب ما اسم مستعار داشتیم و از اسم مستعار استفاده می کردیم.

Maryam Batul Zahra Matn

آرش رضایی :

فرمودید بیش از بیست سال است که از تشکیلات مجاهدین جدا شده اید و در دنیای آزاد زندگی می کنید در حال حاضر از مجاهدین خلق چه تعریفی دارید؟

شهره :

آنها یعنی سران سازمان مجاهدین خلق، خیلی قسی القلب هستند. من از سازمان مجاهدین بدلیل اینکه میخواستند بچه ها را از ما مادرها بگیرند و جدا جدا به خانواده ای در سایر کشورها بسپارند، جدا شدم. من این رفتار مجاهدین را هرگز نمی توانم هضم کنم!؟ خیلی رفتار وحشتناکی داشتند. آرش جان ، یادت باشد تنها نیستی. ماها با صداقت در این راه قدم گذاشتیم اما سران سازمان در راه نامردمی قدم برداشتند و به اعتماد و آرمان ما خیانت کردند.

ادامه دارد …

لینک منبع: سایت نیم نگاه 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=2721