خبر درگذشت استاد شجریان، خواننده شهیر و ملی ایران در طی چند روز گذشته همه را اندوهگین ساخت.
طبعا که مقام این انسان وارسته آنقدر بالا هست که نیاز به تعریف و توصیف امثال من ندارد، لذا ترجیح می دهم در مقام شامخ استاد شجریان سکوت کنم تا که ادای احترام قلبیم نسبت به ایشان هر چه بیشتر باشد.
اما آنچه مرا وادار کرد این مطلب را بنویسم رویکرد دو گانه و منافقانه رجوی بود. رجوی که می گویم طبعا منظورم خط و ایدئولوژی و منش یک شخص و یا کسانی که او را همراهی می کنند می باشد و همچنین شامل گروه و سازمانی که این اسم را نمایندگی می نماید.
بنده به یاد دارم که مسعود رجوی چند بار در نشست های متعددش وقتی صحبت از خاطراتش می شد، با حسرت اسم برخی را می آورد که تمایل داشت آنان وی را همراهی کرده و به قول خودش در مسیر مبارزه او را یاری نمایند. ولی ظاهرا آن افراد باطن رجوی دجال را بهتر از هر کسی شناخته بودند و حاضر نشده بودند که رجوی را در مسیر ضد انقلابیش همراهی کرده و به مردم ایران خیانت نمایند.
یکی از آن چهره های شاخص که رجوی خیلی به دنبالش بود تا جذب نماید مرحوم استاد شجریان بود که اگر اشتباه نکنم دو یا سه بار از وی درخواست همکاری و همراهی کرده بود، اما هر بار استاد شجریان دست رد به سینه رجوی زده و پاسخش به این درخواست ها منفی بود.
به همین سبب بود که شنیدن صدای استاد شجریان که در مناسبات رجوی تا قبل از این ماجرا ممانعتی نداشت به ناگهان ممنوع و تمام آثار صوتی ایشان که در آن زمان بیشتر نوار کاست بود جمع آوری شده و دیگر از استاد شجریان هیچ آهنگی پخش نشد. علت قلب مملو از کینه و نفرت رجوی بود.
اینکه رجوی و سران فرقه رجوی یک خط در میان در شعارهایشان مدعی دمکراسی و آزادی هستند و از طرفی می گویند که آزادی شعار محوری سازمان شان بوده فقط یک حرف تو خالی و مزخرف است که قبل از همه و بیش از همه رجوی به آن هیچ اعتقادی ندارد.
چرا این را می گویم؟ به دلیل اینکه وقتی استاد شجریان تمایلی ندارد که به درخواست رجوی پاسخ مثبت بدهد به چه دلیل او را طرد و منفور جلوه می دهد؟
به چه دلیل شنیدن صدای استاد شجریان را ممنوع کرده و نگذاشت که کسی به صدای الهام بخش و دل نواز شجریان گوش بدهد؟
بارها این خاطرات را می گفت و عمق کینه اش نسبت به ایشان را برملا می کرد. قطعا که هر کسی به میزان فراخورش عمل می کند و باطن خودش را به نمایش می گذارد، رجوی هم در این ماجرا درون مایه خودش را بیرون ریخت و برای همگان مشخص کرد که به چه میزانی دارای قلبی آکنده از نفرت است.
اما تناقض به وجود آمده را بنگرید، بعد از درگذشت استاد شجریان به ناگهان دیدیم که این فرقه منافق رنگ عوض کرده و در تلویزیون و سایت رسمی خودش به نقل از مریم رجوی مطلبی با عنوان زیر را منعکس نمود: «محمدرضا شجریان استاد برجسته آواز و موسیقی اصیل ایران درگذشت – تسلیت مریم رجوی»
اما در همین ایام شاهدیم که هر از چند گاهی یک پیامی از مسعود رجوی می آید و حرف هایی به نقل از او بر زبان می رانند که بیشتر قصدشان دادن روحیه و بزرگ نمایی است. ولی آنقدر کینه این حیوان انسان نما نسبت به اطرافیانش زیاد است که حاضر نشد خودش مرگ این استاد بزرگوار را تسلیت بگوید، زیرا کینه شُتُری وی تمامی نداشت هر چند مقام بزرگ استاد آنقدر زیاد است که نیاز به تسلیت چند انسان دون پایه ندارد.
یادداشت از: بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق