فراق: اخیر دستگاه رسانه ای فرقه رجوی تبلیغات گسترده ای در خصوص دیدار مریم رجوی با ربیعه قدیر رهبر اقلیت مسلمان اویغور در چین که ریاست کنگره جهانی اویغورها (مستقر در واشنگتن) را عهده دار است به راه انداخته اند.
قبل از ورود به بحث لازم می دانم چند نکته در باب تبیین مواضع خود در خصوص موضوع مورد بحث معروض دارم؛
اول؛ وظیفه دینی، اخلاقی و انسانی کلیه ابنای بشر است که از مظلومین در هرکجای عالم با هر آیین و مذهبی بخصوص در برابر دولتهای تابن دندان مسلح دفاع کنند.
دوم؛ هیچ ضرورت سیاسی یا غیر آن در نادیده گرفتن اقدامات ظالمانه حتی از سوی دولت های متحد ایران منجمله چین وجود ندارد. اصولا تبعیض در هر شکلی اعم از قومیتی یا … در نهایت منتج به اعمال خشونت گسترده می گردد و مقصر اولیه آن نیز همانا تبعیض کنندگان یعنی دولتها هستند. لذا هیچ جیز دراین نوشتار به منزله تطهیر دولت ها خاصه چین نیست.
سوم؛ تحلیل درست وقایع مستلزم دستیابی به اطلاعات حقیقی و صحیح (منطبق با واقعیات) و رعایت انصاف و دوری گزینی از حب و بغض های شخصی است.
– در مورد بیوگرافی و سوابق سیاسی و مبارزاتی ربیعه قدیر به اندازه کافی اطلاعات قابل استحصال است و تکرار این مباحث ضرورتی ندارد. اما آنچه که بنده را شدیدا نسبت به مشی فکری، مواضع و ارزش های انسانی و مذهبی مورد ادعای وی شدیدا ظنین ساخته است همین رویکرد وی در تعامل با سران فرقه است که ناخودآگاه تعارضات و دوگانگی عملکرد آنگ سان سوچی در میانمار را به ذهن متبادر می سازد. شخصیت [سابقا] خوشنام و مبارز [سابقا] نستوهی که روزگاری جایزه صلح نوبل را به خاطر مبارزات مستمر و صلح آمیز به تاسی از گاندی دریافت می کند اما پس از کسب قدرت در عرصه سیاسی و تصدی رهبری میانمار چشم خود را یر وحشیانه ترین و غم انگیزترین جنایات بر مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین که حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز آنرا پاکسازی نژادی گسترده توصیف می کند، می بندد. تا آنجا که حتی با حضور در دادگاه بین الملل کیفری در لاهه سعی در رفع مسئولیت از دولت و نیروهای دولتی میانمار در ارتکاب آن جنایات شنیع علیه آن جمعیت بی دفاع می کند!
-در مورد ربیعه قدیر باید یادآور شد که وی پیشتر نیز در سال ۲۰۱۶ در کنفرانس سالانه فرقه در کنار مریم رجوی حاضر و سخنرانی کرده بود. فریاد بلند Free Iran (ایران را آزاد کنید) از سوی ربیعه قدیر در آن کنفرانس در نوع خود قاب جالب و بعبارت دقیقتر مضحکی را ساخته بود که در آن یک به اصطلاح مبارز آزادیخواه در کنار چهره های ضدبشری همچون مریم رجوی و با تکیه بر سوابق مریم، فریاد آزادی سر می داد! حال که صحبت از تداوم دوستی و تعامل میان ایشان است جز بی اطلاعی محض ربیعه قدیر از ماهیت و سوابق مریم (که در دنیای امروز دور از ذهن بنظر می آید) یا پورسانت های دلاری پروپیمان برای تقویت انگیزشی ربیعه قدیر! نمی توان متصور بود.
-نکته دیگر آنکه مریم رجوی همواره سعی داشته تا از افراد و شخصیت های مبارز و مطرح در سراسر دنیا برای شهرت و کسب پرستیژ بهره برد. چه کسی بهتر از ربیعه قدیر که درست یا غلط در حال حاضر به واسطه جریان رسانه ای مسلط، نماینده جمعیتی مظلوم و تحت ستم و نماد زنی مبارز و آزادیخواه که دارایی و هستی خود را در مسیر مبارزه فدا نموده، شناخته می شود. گرچه قویا معتقدم ماهیت واقعی جریان مورد حمایت ربیعه قدیر به دلایل متعدد به زودی افشا خواهد شد.
-ربیعه قدیر که تحت عناوین پرزرق وبرق شدیدا مورد توجه دستگاه تبلیغاتی غربی است تعارضات و تناقضات عجیبی در رفتار و مواضع بروز داده است؛ در این خصوص قبل از هرچیز باید توجه داشت که تمرکز رسانه ای بر وی تاحدود زیادی در چارچوب تقابل دولتها و جدال بلوک های شرق و غرب قابل تفسیر است چه آنکه از این طریق امکان تحمیل فشار به چین در ابعاد مختلف منجمله بعنوان ناقض حقوق بشر در نهادهای حقوق بشری و حتی ایجاد ناآرامی ها در استان بسیار استراتژیک سین کیانگ چین (که جریان تجزیه طلب آن را ترکستان شرقی می نامد) تسهیل می گردد. در واقع غرب تا حدود زیادی درصدد استفاده از پتانسیل های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوق بشری موجود در جریان جدایی طلبی در بوداییان تبت -تحت رهبری دالایی لاما- و مسلمانان اویغور –تحت رهبری ربیعه قدیر- است.
-به نظر اینجانب امثال ربیعه قدیر مهره ها و ابزارهای اصلی غرب در کشاندن خشونت و افراط گرایی به شرق دور و چین (بعنوان تهدید اصلی برای اقتدار آمریکا) هستند. کافیست موقعیت سوق الجیشی سین کیانگ (به عنوان مسیر اصلی ارتباط شرق به غرب و هم مرزی با هشت کشور) که از نظر گستره و وسعت نیز یک ششم خاک چین را دربرمی گیرد را تجسم کرد. محدوده ای که از قدیم الایام بخاطر موقعیت آن از تنوع قومیتی و نژادی بالا برخوردار بوده و پتانسیل بالایی در بروز تنشهای قومیتی ویرانگر دارد.
-واقعیت بزرگ در تحلیل جریان تحت رهبری ربیعه قدیر و رویدادهای سین کیانگ که ابدا قابل کتمان نیست اینست که آنچه در این ایالت جریان دارد در واقع رشد پان ترکیسم و نوعی افراط گرایی قومیتی است و نه مبارزات مذهبی. در واقع عنصر مذهب و اسلام (سنی) ابزاری برای برتری جویی و تقویت تفکر قومیت سالار ربیعه قدیر و اویغورها شده است.
با وجود مخالفت ظاهری ربیعه قدیر با جدایی طلبی و استقلال و نیز افراط گرایی مذهبی و تروریسم، اما در سالهای اخیر شواهد بسیاری دال بر ارتباط جریان فوق با القاعده و گروه های تروریستی دیده می شود گرچه ربیعه قدیر شخصا چنین مساله ای را تکذیب نموده است. علی ایحال حضور نسبتا گسترده و پررنگ مسلمانان اویغور در جنگ داخلی سوریه در قابل نیروهای جبهه النصره و داعش و نیز حضور این نیروها در مرزهای افغانستان که در رسانه های دنیا نیز بدان پرداخته شده زنگ خطر حضور نوعی افراط گرایی قومیتی (چنانکه ربیعه قدیر بارها و بارها از تعابیری همچون ملت اویغور یا ملت ترکستان استفاده نموه) و تروریسم تکفیری را در آسیای جنوب شرقی به صدا درآورده است.
با این توضیحات به نظر اینجانب قرارگرفتن این دو چهره (رجوی و قدیر در یک قاب) می تواند یک مثنوی در خود حرف داشته باشد. واقعا تاریخ برترین قاضی و بهترین گواه است.
یادداشت از: دکتر نواب محمدی
انتهای پیام / فراق