فراق: در آستانه سالگرد تاسیس مجاهدین خلق در شهریور ۴۴ که با نمایش های فریب کارانه و پوشاندن حقایق همراه است بد نیست به سرفصل های مهم نگاهی تیتر وار داشته باشیم.
-سال ۱۳۶۰ با اعلام مبارزه مسلحانه توسط سازمان منافقین، با کشتن و قربانی کردن بسیاری از جوانان وطن در دو طرف دعوا، سالی سخت و درد آور بود. رجوی با ناکامی های متعدد بخاطر به هدف نرسیدن و برآورد وتحلیل های غلطش، مبادرت به عمل جنایت کارانه دیگری نمود. او خط دستگیری و شکنجه افرادی که در اطراف خانه های تیمی به آنان مشکوک می شدند را صادر نمود.
سال۶۰ و اعمال ننگین رجوی در خاطره مردم ایران خواهد ماند. گروهی که به جنگ مسلحانه پرداخت، ترور نمود و در ادامه در وادی غلتید که ماهیت خود را بروز داد.
این اقدام عملیات مهندسی نامیده شد و یک سری از بالاترین اعضای سرسپرده سازمان در انجام این عملیات جنایت کارانه دست داشتند از جمله:
علی زرکش، محمود عطایی، مهدی افتخاری، محمدمهدی کتیرایی(معدوم)، حسین ابریشمچی(معدوم)، محمد شعبانی، همت معروف به باقر، مهران اصدقی، خسرو زندی و …
مهران اصدقی یکی از اعضای باند ترور و شکنجه پس از دستگیری در بازجویی ها در مورد این عملیاتها میگوید:
«در پی ضربات شدید در اوایل سال ۶۱ و لو رفتن بسیاری از خانههای تیمی، سازمان دستور داد افراد مشکوکی را که در حوالی خانههای تیمی مشاهده میکردند، ربوده و سپس آنها را برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار دهند. این عملیات نو ظهور توسط سازمان، عملیات مهندسی نام گرفت و تحلیل در مورد عملیات مهندسی این بود که کار مهندسی خیلی پیچیدهتر از کار عملیاتی است و احتمال بریدن هست. ما شکنجه میکنیم چون مجبوریم ولی وقتی که حاکم شویم، نمیکنیم! »
با چنین تحلیلی، شکنجه در سازمان مجاهدین تئوریزه می شود تا جائی که در سال های ۶۳ و ۷۳ در ادامه این تفکر سیاه رجوی برای نسق گیری از اعضا خود نیز دستور دستگیری و شکنجه و قتل آنها را هم به اتهامات واهی صادر می کند. خروج را ممنوع و تفتیش عقاید و قطع از دنیای بیرون راه و رسم تشکیلات می شود.
با مروری کوتاه به تاریخچه سراسر خشونت و جنایت پشت پرده سازمان مجاهدین، حیرت ها از اعمال جنایت کارانه رجوی به ژرف بینی و تاملی دیگر در آیین و روش فرقه او خواهد انجامید.
سازمان مجاهدین با پیشینه نسبتا طولانی که ازسال ۱۳۴۴تآسیس گردید بنای خود را بر تاسیس سازمانی ایدئولوژیکی، با الهام از مکتب شیعه نهاده بود و خود را یک سازمان انقلابی با اعتقاد به تشیع علوی و جهاد و مبارزه برای برپایی جامعه ی بی طبقه توحیدی می دانست.
دیری نپایید که در سال ۱۳۵۴ اولین تزلزل ها در ایدئولوژی آن پدید آمد و ریزش و فروپاشی را حس کرد. بیش از ۹۰ درصد اعضای آن تغییر ایدئولوژی دادند و مارکسیست شدند و به سرعت از صحنه سیاسی هم حذف شدند.
بخش کوچک تر باقیمانده آن که همگی در زندان بودند، در سال ۱۳۵۷ به یاری پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شدند و ظاهرا ادعای همان تشکل اولیه را داشتند ولی به فاصله کوتاهی رجوی با ادعای رهبری … اعلام جنگ مسلحانه نمود و در سال ۱۳۶۴ با انحلال مرکزیت و دفتر سیاسی خود را رهبر مادام العمر خواند در سال ۱۳۶۸ با اعلام تغییرات دیگری در کل ساختار سازمان اعلام به اصطلاح انقلاب درونی کرد که در نتیجه آن تشکیلات سازمان مجاهدین به صورت یک فرقه تمام عیار شد:
– تمامی زوج ها در درون سازمان به اجبار طلاق گرفتند و داشتن خانواده و زن و شوهر و فرزند ممنوع شد. ارتباط تشکیلات با بیرون سازمان تلفن و ماهواره و تلویزیون و روزنامه و هر گونه ارتباط با خارج از پادگان های فرقه ممنوع شد
– علاوه بر آن تفتیش عقاید بصورت کاملا حرفه ای و برنامه ریزی شده توسط جلسات موسوم به دیگ و عملیات جاری و لایه ای … برپاشد. و اقرار افکار و تمایلات زندگی طلبی و جنسی بصورت اجباری و در جمع اجرا و افراد مورد نکوش و تحقیر قرار می گرفتند.
– حق تفکر سیاسی و مطالعه علوم شخصی و هرگونه آموزش های خارج از روال تشکیلات برچسب ولگردی سیاسی می خورد و ممنوع بود
– از سال ۱۳۷۲ تا کنون خروج از تشکیلات ممنوع و مجازات افرادی که از تشکیلات جدا شده یا می شوند مرگ اعلام می شود و آنان را خائن و مزدور خطاب می کنند درب های فرقه بسته و زندگی و روح انسانها با آموزش های فرقه ای در اختیار رهبر فرقه است.
به احتمال زیاد هواداران قدیم به یاد دارند که قوانین و چهارچوب های تشکیلات سازمان مجاهدین از همان ابتدا دارای دیسپلین خشک و نظامی بوده و سمپاتیزان های حرفه ای را در همان سال های ۶۰ آموزش می دادند که:
– از خانه و خانواده جدا شوند و در خانه های تیمی زندگی کنند.
– دستورات تشکیلات را بدون چون و چرا و مو به مو اجرا کنند و سوال نکنند.
– مسئول تشکیلاتی فرد به مانند خدا بر همه اعمال فرد می تواند حکم براند.
با این مقدمات متوجه می شویم که در ابتدا پله به پله و در دهه ۶۰ به بعد با قدم های سریعتر تشکیلات مجاهدین به یک تشکیلات کاملا فرقه ای و دیکتاتوری تبدیل شد.
به سرتیترها ی خطوط و تحلیل ها و عملکردهای مجاهدین از سال ۶۰ تاکنون بنگرید.
– سال ۱۳۶۰ اعلام جنگ مسلحانه و به قربانگاه فرستادن هزاران جوان ایرانی.
به اجرا در آوردن سلسله انفجارات در ۷ تیر و ۸ شهریور و راه انداری تیم های عملیاتی کور که تنها افراد را با حکم پاسدار یا بسیجی و یا حزب اللهی بودن ترور می کردند.
– پایه گذاری مشروعیت شکنجه در تشکیلات و راه اندازی اقدامی با نام عملیات مهندسی که در این عمل وحشیانه و جنایت کارانه چهار بسیجی و پاسدار جوان را بطرز وحشیانه ای برای بدست آوردن اطلاعات، شکنجه و مثله نمودند و سپس مخفیانه آنها را در بیابان ها دفن کردند.
– سال ۶۳ زندانی کردن بیش از ۷۰۰ تن از اعضا کتک زدن ضرب و شتم و زهر چشم گرفتن، طوری که یارای ایستادن در مقابل تشکیلات و دستورات شخص رجوی را نداشته باشند.
– سال ۱۳۶۴ اعلام رهبری مطلق رجوی و انحلال و خلع مسئولیت و قدرت از تمامی کادر مرکزی و قدرت گرفتن شخص رجوی، با راه اندازی شوی انقلاب و ازدواج سوم با همسر یکی ازاعضای ارشد، عملی که نمونه آن فقط در فرقه ها رخ می دهد.
– سال ۱۳۶۵ انتقال رسمی به کشور عراق (کشور در حال جنگ با ایران) کمک رسانی اطلاعاتی و همه گونه پشتیانی از دولت صدام و همکاری و پشتیبانی دو جانبه در طی دو دهه.
– ۶۵ تا ۶۷ تشکیل ارتش نظامی با حمایت لجستیکی و نظامی تمام عیار دولت صدام و جنگ نظامی با وطن در کنار دشمن. (عملیات های متحرک، سه عملیات بزرگ افتاب چلچراغ و مرصاد)
– دهه ۷۰ اعزام تیم های عملیاتی تروریستی و ادامه خط خشونت و جنگ و ترور ، خرابکاری در خاک وطن و در کنار آن ممنوعیت جدا شدن و خروج از تشکیلات که منجر به سرکوب و خودکشی و و قتل اعضا ناراضی شد. (طبق آمار حدود ۱۰۰ خودکشی و قتل تا کنون توسط جدا شدگان با اسم و مشخصات جمع اوری شده است)
– سال ۱۳۷۳ زندانی کردن حدود۵۰۰ تن از اعضا به اتهام واهی نفوذی.
– دهه ۸۰ نیز یک دهه حماقت رجوی در عدم خروج از عراق، رجوی خروج از عراق را مساوی با از بین رفتن تشکیلات درب بسته و ایزوله شده می دانست که در خارج از عراق امکان برپایی چنین تشکیلات مخوفی را ندارد و نمی تواند جلوی نفوذ اخبار و ارتباطات اعضا را بگیرد و به همین دلیل بیش از ۱۰۰ تن دیگر را به کام فرستاد.
– حدود ۸ سال مقابله بادولت های جدید عراق برای سرنگونی آنان ، مزدوری و متابعت از نیروهای اشغالگر عراق در کنار حمایت و تحسین گروه های تروریستی عراق و سوریه.
درمرور سریع کارنامه سیاه فرقه اما نکاتی سیاهتر وبسیار دردناک تر به چشم می خورند.
– مشروعیت آدم ربایی و شکنجه تحت نام عملیات مهندسی و ترور های کور و انفجارات وحشیانه دهه ۶۰ -زندان های سال ۶۳ و ۷۳ بر علیه اعضای خود- ممنوعیت خروج اعضا و آمار حدود ۱۰۰ خودکشی و قتل درون فرقه ای.
«مشروعیت شکنجه» در سازمان مجاهدین که ادعای تشکیل حکومت توحیدی را داشت این باور را به ما تحمیل نمود که برای حفظ منافع و برای رسیدن به قدرت رهبر آن از هیچ کاری حتی شکنجه های وحشیانه و آدم ربایی افراد بی گناه نیز در نمی گذرد.
تهیه و تنظیم از: مریم سنجابی
انتهای پیام / فراق