وقایع این چند روز اخیر را با هم مروری بکنیم تا مقداری به عمق آنها پی ببریم. موضوعات اخیر:
اول در رابطه با شکست خفت بار آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد.
دوم در رابطه توطئه های فرقه رجوی جهت اخراج آقای احسان بیدی از آلبانی.
در هر دو مورد قبلا مختصر صحبت کردیم و مطلب منتشر کردیم ولی قضیه آنقدر مهم است که نمی شود با یک مطلب از روی آن پرید و عبور نمود.
شکست خفت بار آمریکا در شورای ملل متحد بر سر ادامه تحریم های سازمان ملل به خاطر ممانعت از فروش تسلیحات ایران یک کیفیت بود که از آن عبور کردیم. شکستی که کمتر کسی آن را باور می کرد. تنها یکه تاز جهان معاصر در مقابل عزم و اراده ملتی شکست و فرو ریخت. بی تردید ترامپ می خواست در روزهای آخر حضورش در کاخ سفید این موضوع را تبدیل به یکی از دستاوردهای بین المللی خود قلمداد نماید ولی همه نقشه های او نقش بر آب شد و توطئه های او و سایر همراهانش تبدیل به شکست گردید.
فکر می کردند که با بیرون کردن برایان هوک از کاخ سفید یک گام محکم در راستای حرکات ضد ایرانی خود برداشته اند ولی برعکس تصوراتشان دیدیم که همه نقشه ها و توطئه ها بر سر خودشان آوار شد.
اما در رابطه با توطئه فرقه رجوی جهت اخراج آقای احسان بیدی از کشور آلبانی نیز شاهد بودیم که چگونه فرقه رجوی با تمام ایادی و مزدوران خارجی اش نتوانست ایشان را از حقوق حقه خودش محروم کرده و از خاک آلبانی اخراجش نماید.
نتیجه گیری: ابر قدرت ملتی است که در مقابل زورگویی و باج خواهی یک دولت دیگر ایستادگی می کند و وا نمی دهد. ابر قدرت ملتی است که تمام سختی های روزگار را به جان می خرد و نشان می دهد که هیچ کس در این جهان نمی تواند عزم و اراده ملتی را در هم بشکند، الا اینکه آن ملت خودشان بخواهند در بدبختی و ذلت زندگی کنند. این تجربه بالایی بود برای سایر ملت های جهان. این خبر خوب و خوشی بود برای مظلومین و محرومین جهان به ویژه ملت های مسلمان که همیشه زیر ضرب ابرقدرت های جهان استثمار و استعمار می گردند.
اما آن روی سکه فرقه نفاق بود که در تمام تبلیغات روزانه خود تلاش می کند نشان بدهد جمهوری اسلامی ایران از آنها واهمه داشته و می ترسد.
در موضوع اخراج احسان بیدی، شاهد بودیم که چگونه به خاطر اخراج یک نفر، فقط یک نفر منتقد، چگونه به دریوزگی افتاده بودند. چقدر دلارهای آمریکایی برای این توطئه شان خرج کردند ولی به خواست خدا این توطئه پیش نرفت و رو سیاه شدند، خار و ذلیل گشتند و مثل بوزینه به این طرف و آنطرف می دویدند.
آیا این تناقض نیست که یک جریانی مانند فرقه رجوی به خاطر عدم پذیرش انتقاداتی که یک فرد به سیستم آنها دارد، در صدد انتقام گیری و اخراج و حذف فیزیکی منتقد خود باشد؟ آیا این برای افکار عمومی قابل پذیرش است؟ آیا هیچ عقل سلیمی این را می پذیرد که منتقد خود را به هر قمیتی حذف نمائید؟ اگر شما مدعی دمکراسی و آزادی مردم هستید نباید که اینها را در تبلیغات و کردار و رفتارتان به صورت مادی و عملی نشان بدهید؟
در کدام مناسبات و رفتارتان توانستید ثابت نمائید؟ شما واقعا طرف دار دمکراسی و جمهوری خواه هستید؟ در کدام یک از عملکردهای شما این طرز تفکر وجود دارد که ما بتوانیم به آن استناد کنیم؟
جواب: در هیچ کدام از رفتارها و گفتارها و مناسبات شما کوچکترین نشانی از دمکراسی و جمهوریت هویدا نیست، اندازه یک اپسیلون قابل اثبات نیست. واکنش هیستریک فرقه رجوی در این رابطه بیانگر عمق دجالی گری و جنایت های آنان در رابطه با ملت ایران است.
این جنگ ادامه دارد و ما برای روشن شدن افکار عمومی و برملا شدن حقایق تلاش های خودمان را انجام خواهیم داد، بی وقفه و بدون خستگی.
یادداشت از: بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق