در سالگرد عملیات مرصاد هستیم، عملیاتی که فرقه رجوی همه ساله از آن با حسرت تمام یاد می کند و به قدری با آب و تاب می گوید که اگر می توانستند از تنگه چهار زبر عبور کنند حالا چند سال بود که کار جمهوری اسلامی تمام شده بود.
اگر بخواهیم جنایت های رجوی برشماریم که داستان هزار و یک شب خواهد بود ولی یکی از اسناد جنایت مسعود رجوی که شایان دادگاه بین الملل است جنایتی است تحت نام «فروغ جاویدان» که در ایران به اسم عملیات «مرصاد» شناخته می شود.
در این عملیات دیوانه وار، رجوی نیروهایش را آگاهانه به مسلخ مرگ و کشتارگاه فرستاد که نتیجه اش حدود ۱۴۰۰ نفر از نیروهای خودش بود و طبق آماری که از طرف جمهوری اسلامی ارائه شده بود 55 هزار نفر از فرزندان این آب و خاک را به شهادت رساندند.
یعنی با چه رویی این آمار را هر ساله مطرح می کنند؟ به هر دادگاه بین المللی این اداها را ببرید و طرح شکایت راه بیندازید حتما رسیدگی عاجل خواهد داشت ولی خب از بد روزگار و خوش شانسی سران فرقه منحوس رجوی فعلا چنین دادگاهی راه نیفتاده است تا به این جنایت رسیدگی گردد.
نگاهی سریع به ماجراهای آن سال های پر نیرنگ و فریب بیندازیم تا ببینیم که داستان از چه قرار بود. در آن سال ها جمهوری اسلامی ایران با یک حرکت هوشمندانه و برق آسا فرقه رجوی را سوزاند و با پذیرش قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر پذیرش آتش بس، رجوی را آنچنان در تنگنای تاریخی قرار داد که هنوز بعد این همه سال آنان با حسرت بدلی مفرط از آن یاد می کنند.
رجوی مجرم به جای اینکه خود در جلوی ستون حرکت کند رفت در آخر قرار گرفت و از سنگر بتون آرمه ای که در آن مخفی شده بود بیرون نیامد. همه را به جلو فرستاد تا به خیال باطل خودش شاید فرجی حاصل شود ولی نیروهای ایران غافلگیر نشده و با اجرای تک و پاتک های موثر خیره سری های رجوی را بی پاسخ نگذاشته و او را سرجایش نشاندند.
رجوی هر ساله با گرامی داشت آن عملیات مجرمانه به نیروهایش می گوید که تقصیر شماها بود که من نتوانستم به تهران برسم. رویاها و آرزوهای بر باد رفته ای که هر ساله با گرامی داشت آن، نیروها باید تاوان پس بدهند و سرزنش گردند. به خاطر همین شکست بود که رجوی تصمیم گرفت تمام خانواده ها را از هم بپاشاند. ریشه طلاق های اجباری از همین جا شروع شد، یعنی در یک جمع بندی به این رسید که مقصر اصلی شکست طرح های جنایت کارانه اش نیروها بودند و نه خودش. در واقع باید گفت که رجوی انتقام خودش را از نیروهایش اینگونه گرفت و آنان را مجبور به جدا شدن از خانواده هایشان نمود. انتقامی که علیرغم سالیانی که از آن می گذرد هنوز پایان نگرفته و ادامه دارد. خیره سری که رجوی مرتکب شد و تاوان آن را اعضای فرقه باید می دادند، سرزنش هایی که رجوی مستحقش بود باید نیروهایش می شنیدند.
اما رجوی حقه ای را هر ساله انجام می دهد تا مورد سوال و سرزنش قرار نگیرد و آن نشان دادن یک تکه فیلمی هست که در آن در حال جمع کردن شهادت است تا به قول خودش در سینه تاریخ ثبت گردد. در حال گرفتن رای گیری از نیروها است که آیا این عملیات را انجام بدهند یا ندهند؟ خودش هم قبل از رای گیری کلی توضیح می دهد که سرانجام این می شود که فرمانده کل قوا می گوید که بروید! یک رای گیری سوری و مسخره که صرفا قصدش این است که بعدها اگر مورد سرزنش قرار گرفت بگوید که نگاه کنید من گفتم ولی تصمیم گیری نهایی را خود نیروها انجام دادند.
به این می گویند دوجایه خوری از نوع رجوی. هر ساله با نشان دادن این قطعه فیلم تلاش می کند که مقصر شکست را وارونه جلوه بدهد. سرزنش ها را متوجه نیروها کرده و بگوید اگر که مبارزه طولانی شده است باعث و بانی آن خودتان هستید. این یک ترفند قدیمی رجوی است که پایانی بر آن متصور نیست و هر ساله این روز شوم و نگون را اینگونه گرامی می دارد.
یادداشت از: محمد رحمانیان – عضو جدا شده از فرقه رجوی
انتهای پیام / فراق