«کودتای نقاب» یا «کودتای نوژه» حرکت نظامی است که قرار بود به دست تنی چند از افسران ارتش شاهنشاهی برای بازگرداندن شاپور بختیار انجام شود. کودتایی که قصد داشت نظام نوپای جمهوری اسلامی که عمرش به یکسال هم نرسیده بود را از بین ببرد و با هدف قراردادن منزل امام خمینی (ره) معادلات کشور را تغییر دهد.
به گزارش فراق، این کودتا با هوشیاری سپاه پاسداران در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ فاش شد. نیروهای انقلابی سپاه پاسداران همدان و همافران انقلابی انجمن اسلامی پایگاه هوایی شهید نوژه نقش بیبدیلی در عملیات دستگیری و انهدام شبکه اعضای کودتا داشتند.
کتاب «دست خدا بر نقاب» که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، روایت صفر تا صد این کودتا از زبان کسانی است که شاهد ماجرا بودند.
در مقدمه این کتاب آمده است: «از آذر سال 1358، انجام کودتایی به فرمان آمریکا در دستور کار شاپور بختیار و ارتشبد غلامعلی اویسی و دیگران قرار گرفت. آغاز کودتا از پایگاه هوایی شاهرخی طراحی و برنامهریزی شده بود. در این کودتای نافرجام که به کودتای « نوژه » معروف شد، قرار بود محور عملیات با نیروی هوایی باشد و از هواپیماهای جنگنده و بمبافکن استفاده شود. کودتا سه روز قبل از وقوع کشف و خنثی شد و عاملان آن نیز دستگیر و زندانی شدند.»
این کتاب که مبتنی بر اسناد بهجای مانده از این اتفاق تاریخی نگاشته شده، در ۶ فصل تنظیم شده است و تحولات سیاسی ایران را از سال ۱۳۳۲ با کودتای معروف آن تا سال ۱۳۵۹ و کودتای نقاب مورد بررسی قرار داده است. فصل اول «دست خدا بر نقاب» به تحولات سیاسی ایران از سال 1332 تا بهمن 1357 پرداخته و با بازخوانی روند نهضت اسلامی در دهه پنجاه به پیروزی انقلاب اسلامی و مواجهه آن با دشمنان خارجی بهخصوص تسخیر لانه جاسوسی و حمله نظامی آمریکا به طبس اشاره کرده است. فصل دوم کتاب به طراحی عملیات کودتای نقاب (نوژه) و عناصر فعال در کودتا میپردازد.
نقش سازمان منافقین در کودتای نوژه؛ پشت پردهِ نقش عجیب سازمان برای بیطرفی!
در فصل سوم نقش گروههای سیاسی از جمله حزب توده و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در همسویی با کودتا بررسی شده است. در بخشی از این فصل درباره نقش مرموز سازمان منافقین در کودتای نقاب اینچنین آمده است: «همکاری گروهکهای معاند در منطقه کردستان، بخشی از ارتباط با مخالفین از سوی سران کودتا بود؛ اما جریان مهمتر و طیف تأثیرگذاری که میتوانست اهداف کودتا را در آینده بعد از پیروزی تهدید کند، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود؛ زیرا چهره عوامفریبانه رهبران سازمان در نقاب مذهبی و گرایشهای فکری این سازمان به رئیسجمهور وقت ( بنیصدر) برای سران کودتا هالهای از تردید را در رویارویی با این سازمان به وجود آورده بود. کودتاگران نگران بودند که مبادا ارتباط با این سازمان برای آنها مشکلساز و نگرانکننده باشد؛ بنابراین با احتیاط و وسواس خاصی به رهبران این سازمان نزدیک شدند و با آنان به تعامل پرداختند.
این موضوع که چرا کودتاگران در مقایسه با به کارگیری عوامل حزب دموکرات و کومله و بخش قابل توجه نیروهای نظامی آنها بر روی نیروهای سازمان مجاهدین خلق سرمایهگذاری میکردند، شاید بیشتر به این دلیل بود که بیشتر افراد این سازمان در تهران متمرکز بودند و پیروزی کودتا نیز در گروی تصرف شهر تهران بود. همین امتیاز تأثیر زیادی در برقراری رابطه از سوی سران کودتا با رهبران این سازمان داشت.
وجهه مذهبی و ریاکارانه این سازمان و ادعای تبعیت از رهبر انقلاب و نقاب طرفداری از خلق و به کاربردن لفظ «مجاهد» در اطلاعیهها، آرمها و نشانههای این سازمان به عنوان نماد مبارزه با ظلم و ستم، همگی مؤید به اصطلاح استکبارستیزی آنها بود و این ویژگیها در احزاب دموکرات و کومله وجود نداشت. همچنین منطقه عملیاتی و استراتژیک فعالیتهای سیاسی و نظامی این احزاب در کردستان بود، در صورتی که عمده فعالیت و اهداف سیاسی و نظامی کودتاگران در شهر تهران خلاصه میشد. همین موضوع سران سیاسی کودتا را وامیداشت که بیشترین ارتباط و همفکری را با رهبران سازمان مجاهدین خلق برقرار کنند و برای جذب نیروهای این سازمان برای برنامههای بعد از پیروزی (کودتا) حداکثر بهرهبرداری و استفاده را انجام دهند.»
سروان ناصر رکنی از نیروهای دستگیر شده در جریان کودتا در بخشی از اعترافات خود مینویسد: «صحبت بر سر این بود که نقش مجاهدین خلق در روز کودتا چه خواهد بود؟ آیا آنها علیه ما و یا به نفع ما اسلحه به دست خواهند گرفت؟ به چه ترتیب خواهد بود؟ توضیحی که آقای قادسی به تیمسار مهدیون و محققی میداد، این بود که ما در حال مذاکره با هر دو گروه هستیم، هم مجاهدین خلق و هم فدائیان خلق. او میگفت که ما با فداییان خلق زیاد تعاملی نداریم که با آنها به شکلی وارد صحبت بشویم و امتیاز بدهیم که بعدا برای خودمان تولید دردسر نکند. ولی با مجاهدین خلق مشکلی نداریم؛ با آنها صحبت کردهایم و به نتیجه رسیدهایم که در آن روز آنها به نفع ما وارد کار نشوند. ما احتیاجی نداریم که آنها به نفع ما وارد عمل شوند. همین قدر کفایت میکند که احتمالاً اگر فتوا و دستوری صادر شد، اینها اسلحه به دست نگیرند و بر علیه ما وارد کار نشوند و کار ما را سنگینتر نکنند. همین برای ما کفایت میکند. (قادسی) گفت: ما این قول را از مجاهدین خلق گرفتهایم که آن روز (روز کودتا) بیطرف بمانند. در عوض اینکه آن روز بیطرف بمانند، قول دادیم تا آنها آزادی فعالیت سیاسی داشته باشند و هر نوع فعالیت سیاسی که بخواهند در نهایت آزادی انجام دهند.»
در فصل چهارم این کتاب ساختار تشکیلاتی کودتای نقاب و ملاقات محرمانه بختیار با صدام مورد بررسی قرار گرفته است و در فصلهای پنجم و ششم نیز به بررسی ابعاد عملیات نظامی پرداخته که به نقل از کتاب بیرحمانهترین عملیات نظامی تاریخ معاصر بوده است.
انتهای پیام