داشتم فکر می کردم که امکان ندارد روزی ازخواب بیدار شویم و راجع به فرقه رجوی یک خبری نشنویم که باعث شوک نشود. صبح که نگاهی به اخبار کردم متوجه خبری شدم که نارحتم کرد؛ مرگ حسن علوی یکی از اسرای بخت برگشته در فرقه رجوی بدنام.
بله، یکی دیگر از اسرای نگون بخت در فرقه رجوی به کام مرگ فرو رفت و مثل سایر مرگ های دیگری که در سازمان نفرین شده و مرگ و نفرت رجوی که همه چیز در حاله ای از ابهام است، معلوم نشد که علت این یکی مرگ چه بوده، زیرا فرقه به هیچ فرد و ارگان و سازمان بین المللی اجازه ورود و کالبد شکافی را تاکنون نداده و نمی دهد تا طبق عرف جامعه به خانواده متوفی ابلاغ نمایند که علت مرگ چه بوده است، این یعنی جنایت علیه بشریت.
البته این داستان مرگ های مرموز در داخل فرقه رجوی تمامی ندارد و تا روزی که سران منحوس و نفرین شده در فرقه رجوی نفس می کشند شاهد این مرگ های مشکوک و تعجب آورخواهیم بود.
(قتل هایی که تحت عناوین مختلف روی می دهد، خودسوزی، خودکشی، غرق شدن در آب دریاچه، مریضی های مشکوک و عجیب و غریب، شلیک به خود، شلیک ناخواسته توسط هم رزم در حین ماموریت، پرتاب شدن از بلندی، حادثه های رانندگی که چندین نمونه بوده و رایج ترین شیوه حذف فیزیکی می باشد و …)
عناصر خائن فرقه دم به دم در بوق و کرنا می دمند که در ایران این قدرمرگ و میر ناشی از کرونا هست ولی خودشان از درون فرقه هیچ اطلاعی به بیرون نمی دهند و نمی گذارند که حتی خانواده های متوفی بداند که علت مرگ چه بوده و چرا؟
شیوه های ضد انسانی فرقه رجوی دل هر انسان با وجدانی را به درد می آورد. اما مهمتر و بدتر از اینها سکوت جامعه بین الملل و سازمانهای حقوق بشری همچون کمیساریای عالی پناهندگان است که در این خصوص هیچ عکس العمل مشخصی از خود نشان نمی دهند و واکنشی مناسب و مطلوبی از آنها نمی بینیم. این سکوت است که آنان را جری تر و یاغی کرده است. یک بار اگر واکنش مناسبی مشاهده شود بی تردید آنان پای حساب پس دادن خواهند آمد زیرا زبان رجوی، زبان زور است و لاغیر.
در خصوص حسن علوی خدمت شما عرض کنم، وی زاده تبریز و از درجه دارانی بودکه ابتدای تجاوز عراق به خاک ایران به رهبری صدام حسین ملعون، برای دفاع از وطن به جبهه راهی شد و توسط نیروهای مهاجم در همان روزهای ابتدای جنگ اسیر و به اردوگاه های اسرا منتقل گشت و بعدها در اردوگاه های موصل و رومادی در غرب بغداد منتقل گشت. در منطقه رومادی که در استان الانبار بود به اردوگاه شماره ۶ رومادی و بعد از چند سال به اردوگاه شماره ۸ منتقل شد.
علوی، همانند بقیه ای که گول حرف های رجوی جنایتکار را خورده بودند فریب خورد، که در نهایت به اردوگاه مرگ منافقین به نام «اردوگاه اشرف» منتقل گشت و سالها در این کمپ بود. وی متاسفانه خوش خیالانه فریب دروغ ها و نیرنگ های فرقه جنایتکار رجوی را می خورد و به امید امروز و فردا باقی بود. او کسی بود که در داخل تشکیلات ننگین رجوی همواره به عنوان کسی که با بقیه معاشرت بسیاری داشت شناخته می شد و بر اساس تعریف های مسخره رجوی، حسن علوی یک فرد «محفلی» محسوب می شد.
رجوی می گفت که «محفل» شعبه سپاه پاسداران در داخل مناسبات است! با این تعاریف مسخره مسعود رجوی، حسن همواره این شعبه را دایر می کرد و راجع به کثافت کاریهای مسعود رجوی و مریم عضدانلو و بقیه سران فرقه صحبت می کرد و افراد پیرامون خودش را آگاهی می بخشید. در واقع «حسن» در مناسبات مرگ رجوی گذران عمر می کرد و تحت تاثیر تبلیغات منفی فرقه رجوی فکر می کرد که خانواده او را فراموش و طرد کرده و او هیچگاه توان بازگشت به خاک ایران را نخواهد داشت .
این پدیده و تبلیغ دروغ و غلط انداز که گفته می شود خانواده ها بچه هایشان را به رجوی سپرده اند و رهایشان کرده اند دروغ محض است و بسیاری را در چاله اسارت رجوی نگه داشته است. یعنی این شیوه رجوی باعث زندانی کردن خود در مناسبات مرگ ونفرت رجوی می باشد.
امیدوارم که دوستانی که سابقا همدیگر را می شناختم به خود بیایند و هر چه زودتر خود را رها کرده و دنبال زندگی ایده آل خود بروند.
یادداشت از: بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق