مثل خیلی از خبط و خطاهای منافقین و حامیانشان، اولین بار نیست که آنها با تولید شایعه و موج سواری بر بستر آن، تلاش میکنند برای ساعتی چند، نبض اخبار را به دست بگیرند یا به زعم خود باعث تضعیف روحیه عمومی در میان نیروهای نظامی و اقشار مردم شوند.
اما واقعا چرا و چه نفعی از اینگونه شایعهسازی نصیب بنگاههای خبرپراکنی سعودیها و منافقین میشود؟ اینکه رسانههای سعودی چند روز قبل، خبر از حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به حومه حمص و شهادت سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دادند و بعد هم با تحلیلها و بمبباران خبری خود تلاش کردند به زعم خود باعث تضعیف روحیه داخلی مردم ایران شوند، چه سود و بهرهای نصیب آنها شد؟ آیا آنها فکر نمیکنند که این خبرپراکنی دروغ در کوتاه مدت باعث از دست دادن دنبالکنندگان خود یا بیاعتمادی آنها میشود؟ آیا صرفا چند ساعت خبرسازی (که اغلب با حضور این فرماندهان در تلویزیون ایران و تکذیب شهادت خود) ارزش این بیاعتمادی را دارد؟ مسلما نه، اما حکمت کار رسانههای لندنی و سعودی برای اینگونه خبرسازیها چیست و آنها چه چیزی را برای خود و مواجب بگیران فرقه منافقین دنبال میکنند؟
بگذارید قبل از اینکه وارد مصداقها و تحلیل این رفتارها بشویم، یک بار خبر ترور و شهادت سردار حاجیزاده را با هم مرور کنیم.
در نخستین ساعات ۱۳ اردیبهشت امسال و در نیمه شب، خبر بر روی خروجی برخی رسانههای سعودی و بلافاصله نیز بر خروجی پیامرسانهای فیک منافقین در آلبانی قرار گرفت اما با فاصله کمتر از ۸ ساعت، با اعلام سلامت سردار حاجیزاده، تکذیب شد.
پیش از این نیز در دوم دی ماه سال گذشته خبر شهادت سردار حاجیزاده توسط همین رسانهها نشر داده شد اما دو روز بعد و با حضور سردار حاجیزاده در نماز جمعه تهران، این خبر دود شد و به هوا رفت! البته ۱۰ اسفند سال گذشته نیز دوباره خبر شهادت سردار حاجیزاده بر روی رسانههای خارجی رفت که این بار نیز به فاصله چند ساعت بعد تکذیب شد. این شایعات البته برای فرمانده جدید سپاه قدس، سردار اسماعیل قاآنی نیز ایجاد شد، چنانکه در ۱۳ فروردین سال جاری نیز شایعه شهادت سردار قاآنی با حمله هوایی رژیم صهیونیستی منتشر شد و پس از آن نیز شایعه شهادت امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی بر سر زبانها افتاد و در نهایت به سرنوشت همان شایعات گذشته دچار شد، هر چند در تمام این موارد کاربران فیک منافقین در آلبانی تمام و کمال تلاش خود را برای افزایش انتشار این شایعات به کار بستند، اما در نهایت راه به جایی نبردند. طی سالهای گذشته نیز شایعه شهادت سردار احمد غلامی، جانشین فرمانده سیدالشهدا(ع) در سوریه و در سال ۹۵، شایعه شهادت سردار حاج علی فضلی، فرمانده دانشکده افسری امام حسین(ع) در دی ماه سال گذشته، شایعه شهادت سردار سلیمانی در آبان ماه سال ۹۴ و اخبار و شایعات دیگری نیز در مورد فرماندهان ایرانی در داخل یا خارج از کشور منتشر شده بود و همانگونه که به آن اشاره کردیم، بلافاصله خیلی زود تکذیب شد و پروندهاش بسته شد.
اما برگردیم به اصل موضوع، چرا منافقین و دشمنان سعودی مردم ایران با وجود اینکه میدانند احتمال کذب بودن خبر بالا است، اما با تمام توان آن را منتشر میکنند؟
۱- تردیدی نیست که با توجه به ساختار قدرتمند دفاعی کشورمان به ویژه در دهههای اخیر، شایعهسازی، مهمترین ابزار دشمن برای مقابله با نظام، ایجاد تردید در باورها و اعتقادات مردمی و نیز چیره شدن بر باور و اعتقاد عمومی مردمی به نظام است. تجربه سالهای اخیر نیز نشان داده هر چقدر توان و قدرت نظامی کشورمان افزایش بیشتری داشته، شایعهسازی برای ضربه زدن به ارکان قدرت دفاعی کشور نیز بیشتر و بیشتر شده است. گاهی با عنوان ترور یکی از فرماندهان نظامی کشور، گاهی به بهانه و شایعه کمک نظامی ایران به برخی گروهها همانند حزب ا… یا دولت یمن، حشدالشعبی و یا به زعم رسانههای خارجی، کمک به گروههای تروریستی، گاهی با عنوان اجماع جهانی برای مقابله با توان موشکی ایران و گاهی نیز با شایعهسازی در این خصوص که توان نظامی ایران تهدیدی برای صلح جهانی و کشورهای منطقه است.
۲- بیشترین ضربه و ترس از توان دفاعی کشورمان در سالهای اخیر، متوجه رژیم کودککش سعودی بوده است. بیتردید، برای ولیعهد سعودی که نشان داده در تصمیمهای خلقالساعه، عمل و عکسالعملهای سیاسی شتابزده و بیخردانه، مثل و مانند ندارد، تولید و انتشار شایعه در مورد کشورمان، حتی اگر به قیمت بیاعتبار شدن رسانههای چند صد میلیون دلاریاش تمام شود، باز هم اهمیتی ندارد. او هیچ ابایی ندارد همین تعداد اندک بینندگان شبکه لندنیاش (شبکهای که با ۲۵۰ میلیون دلار هزینه راهاندازی شده است) نیز ریزش داشته باشد. روحیه خام و بدور از آیندهنگری سیاسی وی، او را تا جایی پیش برده بود که قبل از دستگیری روح ا… زم (مدیر کانال تلگرامی آمد نیوز) و طبق اعترافات وی، حاضر شده بود هزینه بسیار گزافی در اختیار وی قرار بدهد تا وی شبکهای فارسی زبان تأسیس کند که دامنه انتقادات، تولید و گسترش شایعات، خبرسازی و حتی لحن گویندگانش بسیار تندتر از شبکه سعودی فعلی در لندن باشد، چرا که این لحن به ظاهر بیطرفانه رسانه سعودی، چندان مورد قبول شاهزاده جنگطلب سعودی نیست و او همانند سرکرده یک گروه دعواگر اوباش خیابانی، خواستار تولید بازخوردهای خیابانیتر و فحشهای واضحتر و رکیکتر سیاسی علیه کشورمان است و برای او شخصی بهتر از روحا… زم در این زمینه وجود نداشت. البته در این قمار او نمیتوانست بیشتر از توان فعلی بر روی منافقین حساب باز کند زیرا او به خوبی میداند که منافقین به هیچ عنوان از اقبال داخلی در کشور برخوردار نیستند و بهتر است بر روی چهره جدیدتری همانند سرکرده رسانه آمد نیوز قمار کند.
۳- اینکه شاهزاده سعودی بیشتر از هر کسی علاقمند به شایعهسازی در مورد فرماندهان نظامی ایران دارد نیز باز میگردد به روحیه خاص او. او طی سالهای اخیر هزینههای بسیار هنگفتی برای خرید و تجهیز نیروهای نظامی کشورش پرداخته است. هزینههایی که در نهایت با اطلاق گاو شیرده توسط ترامپ به عربستان همراه بوده است؛ هزینههایی که علیرغم ذخیرهسازی فراوان سلاح توسط رژیم سعودی، توان استفاده و عملیاتی کردن آن تنها با استفاده از نظامیان و مستشاران نظامی خارجی میسر است و هزینههایی که در عدد و تعداد ادوات و جنگافزارهای نظامی، حتی از تعداد نیروهای نظامی این رژیم بیشتر است. اما بن سلمان را به سبب ناتوایی نیروهای کشورش در عرض اندام مقابل نیروهای نظامی تمام بومی ایران، بسیار ناتوان نشان میدهد. طبیعی است که علیرغم تمام بلوفهای سیاسی و رسانهای خود در مورد قدرت نظامی کشورش، در عمل مقابل نیروی نظامی کشورمان بسیار آسیبپذیر است و این نکتهای مهم است که حتی تحلیلگران داخلی نظام پادشاهی عربستان نیز به آن اذعان کردهاند. بنابراین عقده فرو خورده بن سلمان در این موارد با عقدهگشایی در مورد فرماندهان شجاع ایرانی بروز پیدا خواهد کرد تا به این وسیله راز این همه عقده و کینه رسانههای سعودی نسبت به فرماندهان نظامی ایرانی به خوبی آشکار شود؛ رازی که حالا همپیمانان بنسلمان در خلیج همیشه فارس نیز به آن اشاره و تأکید دارند.
۴- اما از سویی دیگر چرا منافقین به تولید و انتشار چنین شایعاتی علاقمند است؟ مشخصا با کاهش توان عملیاتی منافقین که در طول سالهای متمادی رفتهرفته بیشتر و بیشتر شده و با توجه به افزایش سن و سال نیروهای حاضر در این فرقه، آنها باید راهی برای تداوم رشته حیات مادی خود و جلب توجهی دو سویه داشته باشند؛ آنچه مشخص است اینکه با توجه به عدم استقبال عمومی در داخل کشور، آنها از یک سو باید با خود گول زدن، ضمن دامن زدن به شایعات و شایعهسازی برای مسائل داخلی کشور، توجه نیروهای مأیوس خود را به این نکته جلب کنند که میتوانند در مسائل مربوط به ایران و باور عمومی دنیا در مورد ایران اثرگذار باشند (تئوری سوختهای که فقط برای نیروهای سرخورده داخل کمپ آلبانی کاربرد دارد.) و در مسئله دوم نیز جلب توجه اسپانسرهای این فرقه برای تداوم حیات مادی و تداوم سرازیر شدن طلا، دلار و حمایتهای مادی سعودیها، برخی دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی از این فرقه است، که اگر همین اثرگذاری و همین قدرت شایعهسازی کارخانه تولید شایعه منافقین هم نباشد، معلوم نیست این فرقه چگونه به حیات خود ادامه خواهد داد. طبیعی است که شایعات گوناگون حتی با تاریخ مصرف کوتاه نیز میتواند رزومه مناسبی برای این فرقه جهت ارائه به اسپانسرها باشد؛ با این منطق که حتی برای ساعاتی چند، توانستهاند فضای عمومی ایران را با تولید و گسترش شایعه، به دست بگیرند و این یعنی هستند و به زعم سران این فرقه میتوانند اثرگذار باشند!
۵- برخلاف سران سعودی، در مورد منافقین نمیتوان علت شایعهسازی برای فرماندهان نظامی کشورمان را ناشی از کینه صرف منافقین نسبت به فرماندهان نظامی ایران دانست، زیرا آنها علاوه بر ضربات و لطمات فراوانی که از نظامیان کشورمان در طول سالهای دفاع مقدس و سالهای بعد از آن متحمل شدهاند، از ملت ایران نیز در هر زمینه و موردی که فکرش را بکنید کینه به دل دارند. منافقین در کنار مرامِ هرزگی سیاسیشان که آنها را به دنبالهروی برای هر چراغ سبز حمایت مادی میکشاند، از هر فرصتی و به هر بهانهای برای ضربه زدن به مردم ایران استفاده میکنند؛ روزگاری با به راه انداختن آشوب خیابانی، زمانی با عملیات مهندسی و کشتار مردم در کوچه و بازار و سپس جاسوسی علیه مردم کشورمان و امروز هم به دلیل صرفه مادی وطنفروشی و ابراز وجود به دشمنان کشورمان است که کارخانه شایعهسازی را همچنان فعال نگه داشتهاند، و گرنه آنها میدانند حتی اگر ابزار و ادوات نظامی نیز در اختیار میداشتند، باز هم سن و سال و مسئله پوشک و… به آنها اجازه نمیداد برای مدت طولانی در میدان جنگ مقابل نیروهای جوان، فرماندهان زبده و توان نظامی بالای کشورمان مقاومت کنند. طبعا آنها به این درک رسیدهاند که دیگر حتی در رویاهایشان نیز نمیتوانند به فروغ جاویدانی دیگر دست یابند.
یادداشت از: مهدی عسکری
انتهای پیام / بنیاد هابیلیان