درباره جایگاه زنان در جامعه در دهههای اخیر بحثهای مفصلی مطرح شده است. در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این بحثها از سوی گروههای اسلامگرا و چپگرا و لیبرال بارها به بحث گذاشته شده و نقدهایی به تفکرات موجود در عرصههای مختلف مطرح شده است.
روشن است که در میانه این بحثها، مردم راه خود را برگزیده و شیوهای به عنوان راه و روش غالب به پیروزی رسیده است که این، بیتردید راهی ناگزیر برای حکمرانی در میانه اختلافات فکری و ایدئولوژیک بوده است.
با این وجود طنز ماجرا اینجاست که پس از تثبیت نظام اسلامی، نقدهایی به حوزههای حاکمیتی در خصوص زنان از سوی گروههایی مطرح شده که خود هیچ نسبتی با آزادی و حقوق زنان ندارند. در واقع حتی اگر بپذیریم که نقدهایی در رابطه با سیاستگذاری حوزه زنان در جمهوری اسلامی قابل طرح است، بیتردید ناقدان نمیتوانند از میان گروههایی باشند که سابقه آنها نشان میدهد به زنان جز به عنوان یک مهره سیاسی و تشکیلاتی نگاه نکرده و هیچ حرمتی برای جایگاه زن قائل نیستند.
در ۴۱ سال گذشته از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان نه فقط از کار کردن و آزادی در جامعه منع نشده اند، بلکه در زمینه سفر، حضور در اجتماعات و کنشهای سیاسی نیز دعوت به مشارکت شدهاند. این در قیاس با بسیاری از کشورهای منطقه که همه آزادیهای زنان و شخصیت آنها را زیر سوال میبرند، یک الگوی مناسب است که در سالهای بعد در برخی از کشورها مورد توجه قرار گرفت.
درست در چنین شرایطی، گروههایی که جیرهخور همان کشورهای عربی بوده و در سیاستهای سرکوب زنان در این کشورها شریک جرم حکومتها بودهاند، داعیه دفاع از حقوق زن سرداده و مدعی دفاع از زنان شدهاند!
نمونه این پارادوکس میان شعار و رفتار را میتوان در ماجرای ادعاهای فرقه منافقین به وضوح مشاهده کرد. تشکیلاتی مستبد که همدست دیکتاتور عراق بود و او را در سرکوب جریانات آزادیخواهانه یاری میکرد، حالا در آلبانی، مدعی حقوق زنان شده و هیچ توضیحی نمیدهد که چطور میتواند از ازدواجهای اجباری در این تشکیلات دفاع کند و یا شکنجههای جنسی به اعضای خود را در درون پادگانهای مخوفی که دارد، توضیح دهد.
زنان به راستی در فرقه رجوی از چه شأنی برخوردارند و این سازمان چه توضیحی درباره فساد مسعود رجوی و رابطههای جنسی متعدد او با زنان این تشکیلات دارد؟
به نوشته بنیاد هابیلیان، منافقین که اعضایش بارها تا حد خودکشی و پذیرش اعدام تشکیلاتی راه اعتراض و فرار را طی کرده، امروز نه از لحاظ فکری و نه عملی تحول نیافته، اما شعار دفاع از حقوق زنان را مناسب دیده است تا ضمن پاک کردن تاریخچه سیاه سیاستهای ضد زن خود، از طریق شبکههای اجتماعی به جمهوری اسلامی فشار وارد آورد که در زمینه حفظ و دفاع از حقوق زن ناکارآمد بوده و مستوجب سرزنش است.
در ۴۱ سال گذشته از انقلاب اسلامی، بارها و بارها زنان ایرانی برای کشورشان افتخار آفریده و شانس آن را داشتهاند تا در زمینههای علمی، هنری، ورزشی و سیاسی در سطح جهان مطرح شوند. روزی نیست که خبر این موفقیتها در رسانههای جهانی پوشش داده نشود. در این میان سوال از رهبران فرقه تروریستی منافقین این است که در این سالها که به عنوان یک گروه تروریستی علیه ملت خود جنگیدهاند، کدام عضو زن این سازمان توانسته خود را در مجامع بینالمللی مطرح کند و کدام افتخار را بیافریند؟ اعضای منافقین، چطور در این چهار دهه توانستهاند استعداد خود را به ظهور برسانند و دردی از دردهای جامعه بشری دوا کنند؟
بیچارگانی که پشت یوزرهای جعلی در شبکههای اجتماعی نشسته و ندای آزادی زنان سر میدهند، همان قربانیان آزار و اذیت جنسی در پادگانهای نفاق هستند و خوب است که مدعیان آزادی زنان که سهشنبه و چهارشنبه سپید به راه میاندازند، برای یک بار هم که شده سری به این پادگانها زده و به دور از نیات سیاسی، وضعیت حقوق زن در این پادگانها را هم بررسی کنند تا شاید نظرشان درباره اصالت شعارهایی که سر میدهند، تغییر کند.
دکتر مصطفی انتظاریهروی
انتهای پیام