• امروز : شنبه - ۲۳ فروردین - ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 12 April - 2025
روایت:

خدا، هیچ نبود برایش، جز مریم و مسعود!

  • کد خبر : 24110
  • ۲۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۶
10

«حمید داودآبادی» رزمنده جانباز و پژوهش‌گر دوران دفاع مقدس، در صفحه اجتماعی خود، نوشت: «مجاهد بود. دختر مجاهد. ۱۸ سال بیش‌تر نداشت. لباس نظامی گشادی تنش کرده و اسلحه دستش داده بودند تا با عضویت در «ارتش آزادی‌بخش ملی ایران»، با حکم «صدام حسین» و حمایت ارتش بعث عراق، خاک ایران را مورد حمله و تجاوز قرار دهند.

آمده بودند تا مثلا ملت ایران را نجات دهند و سایه حکومت پلید بعث را بر سر ایران بگسترانند! جنازه‌اش افتاده بود وسط جاده «اسلام آباد غرب» و زیر آفتاب داغ مرداد ۱۳۶۷، سوخته و سیاه شده بود.

وقتی وسایل داخل جیب‌هایش را درآوردند، دیدند یک دفتر کوچک با خود دارد. خاطرات روزانه‌اش را تا قبل از حمله «فروغ جاویدان» و گرفتار شدن در کمین‌گاه «مرصاد»، نوشته بود؛ یکی از روز‌های قبل از عملیات، در پادگان اشرف، در زندگی زیر سایه مریم و مسعود رجوی، نوشته بود: «متاسفانه امروز صبح نمازم قضا شد، باید بروم از مرکزیت سازمان طلب مغفرت کنم!»؛ و خدا… هیچ نبود برایش، جز مریم و مسعود!»

انتهای پیام/  فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=24110

نوشته های مشابه

۱۳اسفند
هرگونه انتقاد به خطوط استراتژیکی رجوی، بریدگی از مبارزه قلمداد می‌شد
طالب فرحان (عباس دلنواز) از اعضای جدا شده فرقه رجوی

هرگونه انتقاد به خطوط استراتژیکی رجوی، بریدگی از مبارزه قلمداد می‌شد

۲۵بهمن
هزار و یک غمِ بغداد
روایت «مریم سنجابی» از روزگار تلخ «اشرف 2»

هزار و یک غمِ بغداد