دوستان اگر که ملاحظه کرده باشید و مطالب فرقه رجوی را رصد کرده باشید حتما متوجه یک موضوع مشترک شده و برایتان عجیب آمده است.
موضوع از این قرار است که هر فردی که از فرقه رجوی جدا می شود و قصد دارد به دنبال زندگی خود برود به سرعت برق و باد می شود مامور ایران! و با هزار مدل حرف و ترفند و حقه و کلک و به هم بافتن زمین و زمان تلاش می کنند که وجهه آن شخص را تخریب کرده و از اذهان به دور نمایند.
خب شاید در قدم اول اینگونه وانمود شود که جدا شدن یکی از همرزمانشان و رفتن او پی زندگی خصوصی خودش آنها را ناراحت کرده ، به جهت اینکه فردی که سال ها با آنان هم جبهه بوده و اکنون در حال جدا شدن و رفتن به دنبال زندگی خودش است ، برایشان صحنه خوبی نیست. می خواهم خدمت شما عرض کنم که اصلا اینگونه نیست. البته ناراحتی از بابت اینکه یک نیرو از آنها کم می شود طبیعی است ولی این میزان دیوانگی و هیستریک برخورد کردن دیگر امری غیر طبیعی و نامانوس می باشد.
زدن انواع برچسب ها و مارک های غیر اخلاقی که فقط از فرقه رجوی بر می آید شگرد دستگاه تبلیغاتی آنان است تا که فرد را در انظار تخریب نموده و به طبع آن مانع از برخی ریخت و پاش های تشکیلاتی در درون فرقه شوند.
برای مثال، آنان می خواهند هم چنان جدا شدن از فرقه را یک گناه کبیره و نابخشودنی جلوه دهند لذا می آیند و از افراد دست خطی می گیرند که فرد خود را ملتزم می نماید که قسم جلاله خورده و به هیچ عنوان قصد خیانت (از دیدگاه منحط آنان را عرض می کنم ) به فرقه را ندارد و اگر خیانت کرد تبدیل به خوک می شود زیرا که به مسعود رجوی پشت کرده است.
در قدم های بعدی که می بینند این فایده نکرد به فکر ترفند های دیگری می افتند. مثلا برای کسی که جدا شده داستان سرایی کرده و هر گونه مشکل کوچک او را که توسط برخی عناصر خبرچین به گوش مسئولین فرقه می رسد را بزرگ نمایی کرده و به اطلاع بقیه می رسانند تا بگویند که اگر کسی از فرقه جدا شود به بلاهای آسمانی دچار شده و از زندان و مسروب خانه و سایر جاهای غیر اخلاقی سر در خواهد آورد. گویا که اخلاق فقط در درون مناسبات سر تا پا دروغ رجوی است.
در قدم های بعدی می آیند و ارتباط فرد با خانواده را تبدیل به جاسوسی برای دولت ایران جلوه می دهند تا که بگویند فرد در حال اطلاع رسانی برای مامورین امنیتی دولت ایران است.
و از این دست حرف ها و مزخرفاتی که ساخته و پرداخته اذهان مریض رجوی و اعوان و انصارش است .
اما دوستان عزیز ، اصل ماجرا چیست ؟
در واقع تمام این حرف های مزخرف رجوی و اعوان و انصارش به خاطر این است که فرد به کانون گرم خانواده برنگردد. زیرا به محض برگشتن یکی از جداشدگان به نزد خانواده خبر آن مثل برق می پیچد و دامن گیر تشکیلات منحط رجوی می شود. افراد دچار تناقض های کشنده می شوند و مثل بلا می افتند به جان تشکیلات رجوی و شروع به خوردن تشکیلات از درون می شوند زیرا می خواهند که خود را رها سازند.
حالا سوال بعدی این است که چرا رجوی چنین می شود و مثل مار زخمی خودش را به اینطرف و آنطرف می زند ؟
جواب خیلی ساده است ، بخ خاطر اینکه کانون و نخ نبات فرقه رجوی را خانواده از بین می برد . نه تنها فرقه رجوی ، بلکه همه فرقه ها خانواده را اصلی ترین دشمن فکری و اندیشه خود می بینند و هر کاری که در رابطه با فرد انجام داده و ذهن او را شسته و در اختیار خود گرفته اند ، به محض وارد شدن خانواده به میان فرقه و فرد شستشو داده شده ، فرد به سمت خانواده اش گرایش پیدا خواهد کرد. ورود خانواده به این میان همانند ریختن آب به لانه مورچه ها می باشد.
خانم «مارگارت تالر سینگر» روان شناس آمریکایی اینرا در کتاب خود به نام «فرقه ها در میان ما» که آقای ابراهیم خدابنده آن را ترجمه کرده است ، به خوبی نشان می دهد که طرز تفکر فرقه ای تنها و مهمترین اسلحه ای که نابودش می کند چیزی نیست به جز خانواده. لذا عناصر رجوی هم از آنجایی که به پاشنه آشیل خود واقف هستند تلاش ماکزیموم خود را معطوف کرده اند که تا مانع این وصلت بشوند.
فکر کنم تا الان روشن شده باشد که چرا این همه لجن پراکنی از جانب رجوی و عناصرش به جداشدگان می شود. در یک کلام می خواهند راه بند خانواده بشوند و اجازه ندهند که چیزی به نام خانواده وارد مناسبات فرقه ای رجوی شود. بنابراین من عرض می کنم تا جایی که می توانید برای جنگ با فرقه رجوی عنصر خانواده را وارد کنید، تردید نکنید که میوه اش را خواهید چید.
یادداشت از: بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق