در روز جهانی حقوق بشر، «مریم قجر» پیامی خطاب به مردم ایران انتشار داده که بررسی آن خالی از لطف نیست و با نگاهی به این پیام می توان شارلاتان بازی فرقه مجاهدین را به وضوح دید.
در همین چند سال اخیر به وفور شاهد استفاده ابزاری از حقوق بشر در سرتاسر دنیا بودیم، یک نمونه کشتن«خاشقچی» توسط نیروهای امنیتی سعودی در ترکیه که مدعیان حقوق بشر به خصوص آمریکا با سیاست بازی بی شرمانه ای موضوع را ماست مالی کرد که اگر این اتفاق توسط ایران رخ می داد با تحریم های ریز و درشت مواجه می شد. همچنین فرقه رجوی در رابطه با کشته شدن خاشقچی خفه خون گرفت و بروی مبارک خود نیاورد چون که کمکهای مالی دریافت می کند. حقوق بشر امروزه بر اساس منافع کشورهای قدرتمند مطرح می شود.
اگر جهان و سازمان های بین المللی که برای حقوق بشر سینه چاک می دهند بخواهند که موضوع حقوق بشر را که گفته شد (سیاسی) اجرا کنند بایستی اولین قدم زیر نظر گرفتن حقوق بشر در گروه ها و سازمان هایی باشد که ادعای اپوزسیون را دارند، و بایستی از آنان حسابرسی کنند، چون اپوزسیون می خواهد جایگزین حکومتی شود که آن حکومت یا حقوق بشر را نقض می کند یا به دلایلی که دقیقا باز به حقوق بشر برمی گردد، مثل عدم وجود آزادی، پس اپوزسیون مدعی بایستی در درون تشکیلات خود تک به تک قوانین جهان شمول حقوق بشر را رعایت و به اجرا بگذارد.
اما مریم رجوی در حالی برای ایرانیان پیام صادر کرده که خود یکی از بزرگترین ناقض پایه ای ترین حقوق انسان ها در درون تشکیلات فرقه گرایانه مجاهدین است، ایشان در حالی شعار برابری زن و مرد را سرداده که در درون تشکیلات خود زنان بیشترین سرکوب شدگان هستند و هم زن و هم مرد حق هیچگونه ارتباطی در درون تشکیلات مخوف مجاهدین را ندارند. تازه اینها خواهران و برادران ایدئولوژیک وگوهران بی بدیل و نوامیس آرمانی هستند.
مریم رجوی در پیام خود می گوید: حکومت ایران حق آزادی فکر، وجدان و مذهب را از مردم ایران گرفته است.
بایستی پرسید شما چی؟ آیا در درون تشکیلات شما آزادی معنی دارد؟ آیا شما و شخص شما به آزادی اعتقادی دارید؟ اصلاً شما می دانید آزادی یعنی چه؟ اگر پاسخ شما به این پرسشها مثبت است، لطفاً در پیام بعدی توضیح دهید چرا در درون اردوگاه شما کسی نمی تواند آزادانه زندگی خود را انتخاب کند؟ چرا داشتن ارتباط با خانواده ممنوع است؟ چرا داشتن موبایل ممنوع است؟ چرا رابطه زن و مرد در درون تشکیلات شما خیانت محسوب می شود؟ چرا کسی نمی تواند انتقادی به مسعود رجوی داشته باشد، که اگر هم کسی بر سر مواضع او حرفی داشته باشد بایستی ماه ها در درون نشست های نکبت بار زیر ضرب فرمانده هان شما باشد تا حرف خود را پس بگیرد، اگر شما دروغ نمی گویید و اگر به آزادی اعتقاد دارید و اگر ذره ای وجدان در شما هنوز باقی مانده پس چرا درب های اردوگاه کار اجباری مانز را باز نمی گذارید تا خانواده ها بتوانند فرزندان و عزیزان خود را پس از چند دهه ملاقات کنند و اگر در درون فرقه آزادی هست و مناسبات پاک برقرار است چرا از سال ۷۶ به بعد زنان را از مردها جدا کردید وحق ارتباط دو نفره را ندارند؟
نه، شما به تنها چیزی که اعتقاد ندارید همین کلماتی است که برای گمراه کردن مردم ایران و مقامات اروپائی بیان می کنید، شما با کلماتی مثل آزادی و برابری و بازی می کنید و تمام این داد و هوار شما تنها برای رسیدن به قدرت است، شما درد مردم را ندارید چون یکی از اولین کسانی هستید که ترامپ را تشویق به تحریم مردم ایران کردید و هنوز هم برای فشار بیشتر به مردم شریف ایران تلاش می کنید.
اعتقاد به آزدی و دمکراسی قبول، شرط اولش پذیرفتن منتقدین و مخالفین است که شما کوچکترین انتقادی را برنمی تابید و منتقد خود را تهدید به مرگ می کنید و مارک مزدور و تروریست به آنها می زنید. آن هم در اروپای آزاد و قبل از رسیدن به قدرت، یعنی در زمانی که نه کسی هستید نه کاره ای، این حرفها را می زنید. اینجاست که به قول معروف میگن خدا خر را شناخت که به او شاخ نداد.
وای به زمانی که قدرت در دستان شما باشد، نمونه آن در دوران صدام که کشتار بی رحمانه مردم عراق که به شما کاری نداشتند و تنها برعلیه ارباب شما صدام قیام کرده بودند و موضوع داخلی کشور عراق بود و ربطی هم به شما نداشت، اما چون با حمایت صدام دارای قدرت بودید و چون ارتش شما تحت فرماندهی ارتش بعثی صدام بود و چون همسر شما بیش از حد متوهم بود مزدوری خود را ثابت کردید، خانم عضدانلو حتمآ فراموش نکرده اید که پس از کشتار مردم کرد عراق با آب و تاب در سالن باقرزاده خود شما فریاد می زدید که این تنها تمرین و دست گرمی بود، یادتان رفته؟
پس بهتر است که مانع راه مردم ایران نشوید و رفع مزاحمت کنید و از شارلاتان بازی هم دست بکشید، مردم ایران بهتر از هر کس دیگری راه خود را می داند و به راهنمایی مثل شما وطن فروشان نیاز ندارد چون راه شما رو به پرتگاه است و اکنون فرقه شما به لبه پرتگاه رسیده و راه بازگشتی هم ندارید.
یادداشت از: موسی دامرودی
انتهای پیام / فراق