انقلاب ایدئولوژیک در مناسبات فرقه رجوی که الان حدود ۳۰ سال است در حال اجراست ، قوی ترین و مهم ترین اهرم سرکوب و تفتیش عقاید اعضای مفلوک است.
چرا مجاهدین در مورد انقلاب ایدئولوژیک و بندهای آن هرگز در رسانه های عمومی وحتی خصوصی خود سخنی نرانده و آن را بصورت عمومی منتشر نمی کنند؟
«عملیات جاری» و «غسل روزانه» چیست؟ چرا مجاهدین کشفیات خود در مورد انقلاب شان ( انقلاب ایدئولوژیک که از سال ۱۳۶۴ و بصورت عمومی ۱۳۶۸) را بیرونی نمی کنند و باورهای خود را مخفی نگاه می دارند؟ حوض شورای رهبری خواهراندر مجاهدین چیست؟ آیا تاکنون چیزی در مورد «رقص رهایی» و «معراج جمعی» گفته شده است ؟
آیا چنین عناوینی در میان لایه های زنان شورای رهبری مجاهدین صرف نظر از کمیت و کیفیت اجرای آن مطرح بوده است؟ آیا مجاهدین حاضرند چنانچه این عناوین صحت داشته باشد راجع به مفهوم آن ها توضیح دهند؟ چنانچه این اخبار صحت داشته باشند واکنش سازمان چیست؟
آیا زنان عضو شورای رهبری مجاهدین محرم و ناموس مسعود رجوی به حساب می آمده اند ؟
آیا در نشست بالاترین مسئولان برادران گفته نشده است که اگر زنان شان را در حال هم آغوشی با مسعود دیدند بایستی لذت ببرند؟( بعنوان نشان دادن میزان حل شدگی شان در نقطه ی رهبری )!
به چه علتی نشست های مردان با زنان جداگانه برگزار می شد؟ این تفکیک جنسیتی برای چه بود؟ آیا در یک سازمان مدعی مترقی و پیشرو بودن، این جداسازی معنای به خصوصی ندارد؟
آیا این رفتارها و فرهنگ وادبیات، یک درصد موافق در بین افراد مترقی و اصول گرا و مدرن دارد؟
یکبار این سئوال را خودم در ابتدای پروسه ی تشکیلاتی ام در سازمان از مسئولم ابولحسن مجتهد زاده ( نبی ) پرسیدم که آیا انقلاب درونی مجاهدین یک روزی بیرونی خواهد شد؟
نبی جواب داد: «حتما یک روزی این کار در ایران فردا انجام خواهد شد، الان هم همه یک اشعه پاکیزگی خاص و طهارت خاصی را از مجاهدین می گیرند ، اما نمی دانند ریشه در کجا دارد، بله ما مجاهدین برای نبرد سرنگونی و تا سرنگونی نیاز به این انقلاب داریم، بعد از سرنگونی را نمی دانم، اما حتما برادر مسعود بعد از سرنگونی هم خواهد گفت چکار باید بکنیم، آنچه به تک تک ما به عنوان یک مجاهد خلق برمی گردد، باید زن و زندگی را طلاق ابدالدهر بدهیم ، یعنی ما مردان تا آخر عمرمان حق نداریم به زن وازدواج و زندگی حتی فکر بکنیم. ذهنمان باید در این مورد کاملا بسته و بدون شکاف باشد.»
من هم پا را کمی فراتر گذاشته و دل را به دریا زدم ، چرا که می گفتند باید هیچ کس«حمل تناقض» نکند و برای یگانگی با رهبر و مناسبات و مسئول، همه ذهنیات خود را بیرون بریزد! سئوال کردم ، الان روابط بین برادر مسعود با خواهر مریم چگونه است ؟ آنها مثل یک زن و شوهر عادی هستند؟
نبی، پاسخ داد: «حتما که این طور نیست ، خواهر مریم برای نشان دادن اهمیت نقطه رهبری! از برادر شریف طلاق و به عقد برادر مسعود در آمد، حتی خطبه عقد را هم خودش خواند! آنها رهبران عقیدتی ما هستند و مثل ما نیستند. چیزهائی را که برادر مسعود امروز می بیند ، ما سال ها بعد درک می کنیم، خواهر مریم هم برای هر چه تیز کردن ذهن ما در نقطه رهبری و ذوب در رهبری این کار را کرد و ابدا این ازدواج یک ازدواج عادی نبوده و نیست. همه ما و رهبران ما ، مجاهد خلق هستیم و زن و زندگی را بر خود حرام می دانیم »
سئوال کردم : شما حتما متاهل بودید و الان اگر زن خود را در مناسبات و در یک مراسم جمعی ببینید، چه احساسی به شما دست می دهد؟
نبی جواب داد:« بله من قبل از سال ۱۳۶۸ متاهل بودم ، آن سال من و همسرم حلقه هایمان را در آورده و من طبق بند «ب» انقلاب ، همسرم را در حریم رهبری گذاشته و او را به رهبری دادم و حق فکر کردن را هم به او ندارم ، اما اگر او را دیدم ، آن لحظه ی کثیف احساس مالکیت خود را تحت عنوان تناقض انقلاب به مسئولم می دهم و دیگر هرگز به آن فکر نمی کنم»
نبی آنروز به من دروغ گفت چرا که زن او وقتی با من صحبت می کرد از سازمان جدا شده بود. او در یک کشور اروپائی با مرد دیگری ازدواج و فرزندانشان نیز در آمریکا زندگی می کنند و به حماقت نبی و مسعود رجوی هم می خندند.
اما بعد ها شنیدیم و دیدیم که رهبر هم امانت دار بسیار خوبی بوده است! همه زنان را ابتدا از مردان جدا کرده و در نشست های خواهران، همه را تحت عنوان بند ب انقلاب ، به عقد خود درآورده و با رذالت خاص خودش به همه خیانت کرده است. رقص رهائی، رقصی بود که در سالن «Z» همه را با آهنگ «بیژن مرتضوی» رقصانده و رهائی را به آنها ارمغان داده است.
معراج جمعی کاری کثیف بود که در فیلم های پورنو هم از آن به قباحت فیلم برداری می کنند اما مسعود رجوی به امانت همه مردان خیانت کرد و خم هم به ابرو نیاورد اما نتیجه چه شد؟
کار این خیانتکار بی وجدان به کجا ختم شد ؟ آیا عاقبت بخیر شد؟
«انقلاب ایدئولوژیک» در مناسبات مجاهدین که الان حدود ۳۰ سال است که در حال اجراست ، قوی ترین و مهم ترین اهرم سرکوب و تفتیش عقاید اعضای مفلوک است ! اهرم های اصلی این سرکوب گسترده و جمعی «عملیات جاری روزانه» و«غسل روزانه» و «گزارش نویسی روزانه تحت عنوان عدم حمل تناقض» و «دیگ» است .
برای همین هم مجاهدین و رهبران دجال آنها، تابه حال از بیرونی کردن این عمل ضدانسانی و کثیف خودداری کردند و هرگز این تجرد اجباری اعضاء و سواستفاده جنسی رهبران خود از اعضاء را بیان نکردند.
کثیف ترین اعمال جنسی در لایه های بالای تحت پوشش همین انقلاب ، سالهاست که صورت می گیرد و هم اکنون نیز در جریان است
امیدوارم هر چه زودتر بساط این جنایت ضدبشری در فرقه رجوی برچیده شده و جوانان دیروز و سال خوردگان امروز در درون مناسبات مجاهدین، دم آخر عمر خود، یک نفس راحت و بدون تناقضات جنسی بکشند، زیبائی ها را خداوند خلق کرده است تا انسان با دیدن زیبائی ها پی به عظمت خلقت خداوند برده و در آرامش زندگی کند.
روایت از : فرید
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی