رجوی ها از افشای آنچه در مناسبات فرقه ای شان می گذرد وحشت دارند و از اینکه دیگران صدای جداشدگان را به رسمیت بشناسند رعشه مرگ بر وجودشان می افتد..
در روزهای اخیر فرقه تروریستی رجوی اقدام به هجوم سنگین تبلیغاتی ،
سیاسی و صدور
اطلاعیه های پی در پی همراه با فحاشی و تهمت زنی علیه شبکه بی بی سی نموده است .
علت هجوم این نیست که
این شبکه متعلق به انگلیس است و زمانی
رجوی ها انگلیس را جزء امپریالیسم جهانی یعنی دشمن اصلی خلق ها می دانستند .
علت این همه هجوم این
نیست که شبکه بی بی سی علیه مردم ایران اقدامی کرده است .
نه اصلاً ، از نظر رجوی
ها این موضوعات نه تنها مسئله ای برای دشمنی نیست بلکه مواضعی قابل تقدیر هم هست .
علت این هجوم و جرم بی
بی سی از نظر رجوی ها تنها یک چیز است ، مصاحبه خبرنگار بی بی سی با دو تن از جداشدگان از فرقه و انعکاس صحبت های
این دو نفر و
اینکه خبرنگارش گفته است ، ما هر چقدر تلاش کردیم از سوی فرقه رجوی کسی حاضر نشد به سوالات ما جواب بدهد .
چرا رجوی ها و سران فرقه تروریستی شان تا این حد از جداشدگان
وحشت دارند ؟ مگر جداشدگان چه می گویند که تا
این حد رجوی ها را عاصی کرده و در برابر آن عنان از کف می دهند و حتی به بهاء اینکه آبروی سیاسی شان
برود ، می خواهند این صداها را خاموش کنند ؟
از سوی دیگر ، آیا
اقداماتی که سران فرقه تروریستی رجوی برای خاموش کردن صدای جداشدگان انجام می دهند و به این منظور حتی بر علیه
یک
شبکه جهانیِ غربی ، تنها
به این خاطر که صدای جداشدگان را منعکس نموده موضع می گیرند جز این است که اثبات می کند رجوی ها حتی به اندازه سر سوزنی
تحمل
صدای مخالف را ندارند؟
آیا غیر از این است که
اقدامات اثبات می کنند رهبران
این فرقه به شدت خشونت گرا بوده و تنها زبانی که می شناسند خشونت و ترور است و اگر اکنون از اسلحه
استفاده مستقیم نمی کنند تنها به دلیل محدودیت های تحمیل شده بر آنان است والا ماهیت خشونت طلب شان ذره ای تغییر
نکرده
است ؟
آیا این اقدامات اثبات
نمی کنند که سرلوحه مکتب رجوی ها این شعار است : «هر که با ما نیست دشمن ماست»؟
آیا غیر از این است که
قطع کردن ارتباط اعضای فرقه با دنیای بیرون از سوی سران این فرقه تنها به این خاطر است که حقایق درون فرقه به بیرون درز
نکند ؟
آیا از فرقه ای که با یک
شبکه بین المللی معروف تنها به خاطر مصاحبه با دو تن از جداشدگانش چنین رفتاری می کند ، عجیب است که برای کنترل
تشکیلاتش بخصوص
در زمان قدرت داشتن صدام و قطع ارتباط کامل اعضا با دنیای بیرون که خیال سران فرقه از هر بابت راحت بود ،
به شدیدترین شکل اعضا را کنترل و سرکوب
می کرد به حدی که تعدادی از آنها خودکشی کردند ، تعدادی دیگر به دلیل درخواست جدایی از فرقه تحت محاکمه های
وحشیانه و تحقیر شخصیت قرار گرفته و تعدادی
که با سرکوب در فرقه از حرف شان کوتاه نمی آمدند را به زندان ابوغریب می فرستادند؟
باور کنید این چهره
واقعی رجوی هاست . این تازه ذره ای
از بی شمار وحشی گری آنهاست . وحشی گری های سران این فرقه همانند کوه عظیم یخی است که در میان انبوهی
تبلیغات فریبکارانه و پنهان کاری و قطع ارتباط
اعضا با دنیای بیرون ، بخش اعظم آن از دیده ها پنهان است و تنها قسمت کوچکی از آن دیده می شود .
رجوی ها از افشای آنچه
در مناسبات فرقه ای شان
می گذرد وحشت دارند و از اینکه دیگران صدای جداشدگان را به رسمیت بشناسند رعشه مرگ بر وجودشان می افتد
. چرا که اینکار یعنی ایجاد شکاف در مناسبات
فرقه ای که به سرعت راه به باز شدن درب فرقه بر روی دنیای خارج خواهد برد و اگر روزی این اتفاق بیفتد
و اعضای فرقه بتوانند آزادانه با دنیای
بیرون ارتباط برقرار کنند این فرقه فرو خواهد پاشید . همانگونه که ذره ای آزادی در آلبانی به نسبت سیستم
کنترلی که در عراق داشتند ، موجب جدا شدن
صدها تن از اعضا از این فرقه شد و در نهایت باز هم مریم رجوی برای کنترل تشکیلات اعضا را به قلعه ای
محدود در یک روستای دور افتاده برد تا اعضا
تحت کنترل شدید باشند .
رجوی ها ادامه حیات خود
را در قطع رابطه فرقه و
اعضای آن با جهان بیرون می بینند و در این بستر است که بسیاری از اقدامات ضد انسانی و غیر قانونی شان
را پنهان می کنند
.
تنها راه نجات از این فرقه چه برای اعضای گرفتار در
آن و خانواده های شان ، چه برای مردم ایران و
ایرانیان خارج از کشور و چه برای مردم آلبانی، این است که درب قرارگاه جهنمی آن باز و اعمال سران
فرقه زیر مانیتور مستمر خبرنگاران و سازمان
های حقوق بشری قرار گیرد .
یادداشت از: صالحی
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز مازندران