فراق: ۲۴ اکتبر امسال پلیس آلبانی اعلام کرد که یک گروه شبه نظامی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در این کشور دستگیر کرده است. گروهی که بنابر ادعای پلیس آلبانی قصد داشته در جشن های نوروز گذشته به اعضای سازمان مجاهدین خلق در این کشور حمله کنند. جالب آنکه پلیس آلبانی از هرگونه توضیح بیشتر در این خصوص خودداری کرده و ظرف یک ماه گذشته نیز هیچ اطلاع اضافه ای در این خصوص در سطح رسانه ای منتشر نشده است.
به همین صورت در دسامبر ۲۰۱۸ (آذر ۱۳۹۷) دولت آلبانی خبر از اخراج دو دیپلمات ایرانی (سفیر ایران و یک دیپلمات) به ظن انجام فعالیت های غیرقانونی مخل امنیت این کشور داد که در این خصوص نیز صرفا به کلی گویی بسنده شده و اطلاعات دقیقی متعاقب این حادثه مخابره نشد.
آلبانی کشوری کوچک و فاقد اهمیت استراتژیک در جغرافیای سیاسی جهان است که از حدود سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به لحاظ حضور سازمان تروریستی مجاهدین خلق در کانون توجه ایران و رقبای منطقه ای و بین المللی قرار گرفت.
مشخصه بارز این کشور حوزه بالکان نرخ بالای فقر مردم و فساد بالای سیاستمداران این کشور است که پس از جنگ بوسنی و فجایع بشری دهه ۹۰ میلادی در بالکان به پایگاه اصلی ترویج ایدئولوژی وهابیت و حامیان رادیکال آن بدل گشته است. پس از سقوط صدام و تحولات ایجاد شده در بغداد و عدم پذیرش اعضای سازمان مجاهدین خلق در کشورهای دیگر، هیلاری کلینتون با وعده کمک مالی سران آلبانی را به پذیرش این گروه در خاک خود متقاعد کردند.
همین مساله در سایه تضادهای منطقه ای ایران و عربستان سبب گردید که عربستان حمایتهای خود از دولت آلبانی را گسترش داده و با ارائه مشوق های مالی به دولت آلبانی در کنار حمایت های مستقیم از گروهک رجوی، آلبانی را به میدان جنگ نیابتی با ایران بدل کرد.
ادعای اخیر پلیس آلبانی یادآور دو رویداد سال گذشته است که بررسی و ارزیابی آن در ظرف زمانی خود نکات جالبی را به دست می دهد. با درنظرگرفتن این نکته که این ادعای پلیس درست در زمانی طرح می گردد که بخشی از جامعه آلبانی نسبت به تحمل حضور یک گروه تروریستی بدنام و بدسابقه در خاک خود حساس شده و افزایش اقدامات خرابکارانه در این کشور را بی ارتباط با این گروه و اعضای آن نمی دانند.
حادثه اول: نشست سالیانه فرقه رجوی در تیرماه ۱۳۹۷ در ویلپنت پاریس با یک رسوایی بزرگ برای تشکیلات رجوی توام گردید و آن حضور اتباع و شهروندان غیرایرانی و عمدتا از کشورهای آفریقایی بود.
متعاقب این حادثه به یکباره خبری منتشر شد مبنی بر دستگیری یک زوج هوادار فرقه رجوی که تحت دستور و برنامه ریزی دولت ایران و با همکاری یک دیپلمات ایرانی قصد انفجار در محل برگزاری اجلاس را داشتند. این خبر به کلی حوادث مضحک نشست سالیانه را تحت الشعاع قرار داده و دولت ایران را در جایگاه متهم به تدارک حمله تروریستی نشاند. بعلاوه آنکه فارغ از تعصبات ملی و میهنی و با فرض پذیرش ادعا، هیچ توجیهی برای توسل به چنین اقدامی وجود نداشت و این نشست و محتوای آن بی ارزش تر و کم اهمیت تر از آن است که برای آن چنین اقدامات پرتبعات و خطرناکی صورت گیرد. فقط تنها دستاورد این ادعا هجمه علیه دولت ایران بود و بس.
نمونه دیگر به حادثه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ و اقدام تروریستی مرگبار علیه مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز برمی گردد. پس از این حادثه که همدردی غالب کشورهای دنیا (به استثنای دو سه کشور عرب منطقه) را بهمراه داشت، پذیرش مسئولیت این حادثه از سوی یکی از سران گروه تروریستی جدایی طلب الاحوازیون ساکن کشور دانمارک، سبب شد تا دولت دانمارک ضمن ابراز همدردی با دولت و ملت ایران، همکاری کامل و استرداد اعضای این گروه در صورت اثبات هرگونه ارتباطی با حادثه مذکور را وعده دهد.
متعاقب این حادثه غم انگیز و درست در زمانی که انگشت اتهام به سوی گروه های تروریستی تجزیه طلب بود به یکباره ادعایی مبنی بر دستگیری عوامل مسلح مرتبط با دولت ایران که قصد حمله و انتقام جویی علیه برخی اعضای گروه الاحوازیون (مقیم دانمارک) را داشته به صورت گسترده منتشر شد و ایران مجددا متهم به برنامه ریزی و آمریت یک عملیات تروریستی در خاک یک کشور اروپایی گردید. دستاورد این رخداد (صرفنظر از صحت و سقم آن) چیزی جز عوض شدن زمین بازی، به حاشیه رفتن اقدامات خشونت بار علیه بیگناهان در یک مراسم نظامی و خنثی شدن تلاش های دیپلماتیک احتمالی بود.
(نمونه های این قبیل حوادث کم نیست. اما صرفا جهت پرهیز از اطاله کلام به همین چند مورد بسنده می گردد).
کوتاه سخن آنکه حوادث فوق الذکر از دو جهت قابل تامل است:
اولا پس از طرح ادعاهای اولیه و بازتاب رسانه ای آن عموما توضیحات تفصیلی و اقناع کننده در اثبات ادعا و حمایت دولتی منتشر نمی شود.
ثانیا با فرض پذیرش صحت ادعاها در موارد فوق باید به این قضیه اذعان داشت که با توجه به اینکه اقدامات فوق به دلایل متعدد هیچ عایدی برای دولت ایران نداشته و اتفاقا می توان آن را اقدامی پرسود برای گروه های تروریستی هدف دانست باید پذیرفت که (در صورت صحت) دست هایی درصدد تخریب وجهه کشور و تقویت منافع گروههای ضدملی هستند و نمی توان هیچ منفعتی برای ایران در این ماجرا متصور بود.
یادداشت از: دکتر نواب محمدی
انتهای پیام / فراق